درخواست طلاق به خاطر پنهانی سیگار کشیدن شوهر

زن میانسال به دلیل اینکه شوهرش سیگار کشیدن را ترک نکرد، خواستار جدایی از او شد.

به گزارش تازه‌نیوز، زن میانسال وقتی دید شوهرش پنهانی سیگار می‌کشد، تصمیم گرفت به زندگی چندین ساله‌اش برای همیشه پایان دهد. این زن و شوهر بعد از چندین سال سیگار کشیدن، همزمان باهم تصمیم گرفتند ترک کنند. زن میانسال با هرسختی بود، سیگارکشیدن را کنارگذاشت ولی وقتی فهمید شوهرش قرارشان را زیرپاگذاشته، آن‌قدرعصبانی شد که درنهایت دعوای‌شان به دادگاه خانواده کشیده شد.

به نقل از جام جم، این زن وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: ۴۵سال است با شوهرم زندگی می‌کنم. همیشه در سختی‌ها کنارش بودم. همیشه سعی کردم با او همراه باشم. هر اتفاقی که افتاد اولویت من شوهرم بود. هیچ وقت غر نزدم. هیچ وقت او را تنها نگذاشتم. در سختی‌ها او را درک کردم. ولی احساس می‌کنم او با من همراه نبوده است. چندین بار  در سختی‌ها تنهایم گذاشت. بی‌تفاوت بود یا به ناراحتی من توجهی نمی‌کرد. شوهرم به خاطر من هیچ سختی را تحمل نکرد. تا این‌که چند ماه پیش یک روز از شوهرم خواستم سیگار را ترک کنیم.

من به بیماری قلبی دچار شده بودم و دیگر نمی‌توانستم سیگار بکشم. ولی چون چندین سال سیگار کشیده بودم، ترک کردنش برایم خیلی سخت بود. برای همین از شوهرم خواستم که او هم در این کار مرا همراهی‌کند. از او خواستم که سیگار را ترک کند. اگر او در خانه و درست جلوی چشمان من سیگار می‌کشید، ترک آن برایم خیلی سخت می‌شد. در ضمن برای سلامتی خودش هم این همه سیگار خوب نبود. من برای اولین‌بار از شوهرم خواسته بودم که به خاطر من سختی بکشد. او هم قبول کرد و من خوشحال از این‌که شوهرم مرا همراهی می‌کند، سیگار را ترک کردم. به همه هم گفتم که شوهرم به خاطر من سیگار را کنار گذاشته است. ولی چند روز پیش ناگهان به طور اتفاقی شوهرم را درحال سیگار کشیدن دیدم. خیلی تعجب کردم. شوکه شدم. بعد ازآن فهمیدم او دراین مدت سیگار را کنار نگذاشته است. شوهرم حاضرنشد به خاطر من یک بارسختی بکشد.همین تلنگرباعث شد بفهمم دیگرزندگی درکناراین مرد فایده‌ای ندارد.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من سال‌ها سیگار کشیده بودم و ترک آن برایم سخت بود. این دلیل نمی‌شود که همسرم مثل بچه‌ها قهر کند و کارمان را به طلاق بکشاند. او وقتی فهمید هنوز هم سیگار می‌کشم، جنجال بزرگی راه انداخت. در صورتی که در این سن و سال نباید از من توقع داشته باشد بتوانم به راحتی این کار را انجام دهم. این زن در این سن و سال تازه یادش افتاده که ببیند چقدر به او اهمیت می‌دهم یا دوستش دارم، در صورتی که این کار خیلی بچگانه است. سعی کردم با او صحبت و آرامش کنم. ولی فایده‌ای نداشت. راستش من هم از این‌کار او اصلا خوشم نیامد و دیگر نمی‌خواهم در کنار این زن زندگی‌کنم.

درپایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاورخانواده مشورت کنند.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.