عاشق زن معتادم هستم، اما راهی جز طلاق نیست

مردی که بعد از هشت سال زندگی با زنی معتاد به بن‌بست رسیده است، خواستار جدایی از او شد.

به گزارش تازه‌نیوز و به نقل از اعتماد، ماهان وقتی با سحر ازدواج کرد، عاشق او بود اما حالا زندگی آنها به بن‌بست رسیده ‌است. ماهان که بعد از هشت سال زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفته ‌است، از زندگی‌اش می‌گوید:

 

*در جلسه‌ای که برای طلاق برگزار شد خیلی ناراحت بودی. اگر همسرت را این‌قدر دوست داری چرا می‌خواهی طلاقش بدهی؟

من عاشق سحر بودم. به خاطر او هم جنگیدم و زندگی‌ام  را دادم و از همه چیز گذشتم اما دیگر به بن‌بست رسیده‌ایم. سحر خودش هم می‌داند این زندگی نمی‌تواند ادامه پیدا کند.

*چرا به بن‌بست رسیدید؟

سحر شیشه می‌کشد. او مدت‌هاست اعتیاد دارد. چند بار تلاش کردم کاری بکنم ترک کند اما نتوانستم. دیگر نمی‌خواهم به این زندگی پر از اضطراب و تنهایی تن بدهم. هرچقدر هم که سحر را دوست داشته باشم، زندگی مشترک ما تمام شده ‌است.

*از چه زمانی فهمیدی همسرت اعتیاد دارد؟

دو سال بعد از ازدواج فهمیدم. اعتیادش شدید شد و بعد من فهمیدم. علاوه بر اینکه خرجی خانه را صرف مواد می‌کند، وسایل خانه را هم فروخته است.

*خانواده‌اش خبر دارند؟

بله آنها می‌دانند. آنها می‌دانستند سحر قبل از ازدواج با من هم مواد می‌کشیده اما به من چیزی نگفتند.

*چطور با سحر ازدواج کردی؟

ما در دانشگاه با هم آشنا شدیم. هر دو طراحی صنعتی می‌خوانیدم. پدر من وضع مالی خوبی داشت، وقتی گفتم می‌خواهم با سحر ازدواج کنم و اصرار کردم من را از همه امکاناتی که داشتم محروم کرد. او می‌گفت سحر فرد مناسبی برای تو نیست. من برای ازدواج با سحر از خانواده‌ام گذشتم. شبانه‌روز کار کردم. در تمام این مدت سحر دستمزد من را شیشه می‌کرد و می‌کشید. او دو بار باردار شد و هر دفعه بچه سقط شد چون شیشه می‌کشید. دیگر به جایی رسیدم که فهمیدم ترک دادن سحر فایده‌ای ندارد او راهش را انتخاب کرده‌ است.

*آثار جراحت روی بدن سحر برای چیست؟

خودزنی کرده‌ است. بارها این کار را کرد. هربار کوتاه می‌آمدم اما این بار به خانواده‌اش هم گفتم نمی‌توانم این وضعیت را تحمل کنم حتی اگر خودزنی کند باز هم طلاقش می‌دهم.

*خانواده‌اش راضی هستند؟

پدرش گفت به او مربوط نیست. سحر از طرف خانواده‌اش هم طرد شده‌ است.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.