امامصادقیها باید مسئولیت فقر را برعهده بگیرند/ رشد ۶درصدی ادعایی دولت رئیسی پس کجاست؟
ابراهیم رئیسی، در سفر به سمنان و در مصلی شهر دامغان گفته است که در سال ۱۴۰۲ دولتش رشد ۶درصدی را رد کرده است.
به گزارش تازهنیوز، دولت مدعی رشد اقتصادی ۶ درصدی شده است، اما کارشناسان با توجه به تداوم نرخ تورم بالای ۴۰ درصد و نگاهی به قدرت خرید جامعه، باور دیگری دارند. باوری که بیان میکند دولت رئیسی با افزایش فروش نفت به چنین آمارهایی از رشد اقتصادی بر روی کاغذ دست یافته است.
مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی، درباره ادعای دولت مبنی بر افزایش ۶ درصدی رشد اقتصادی به «رویداد ۲۴» میگوید:
* ما باید اجزای رشد اقتصادی را در نظر بگیریم. رشد از چهار بخش اساسی صنعت و معدن، کشاورزی، نفت و خدمات تشکیل شده است؛ بنابراین باید ببینیم رشد ۶ درصد چه اجزایی دارد. طبق بررسیهای من، رشد اقتصادی در بخش کشاورزی منفی است. بخش عمده این رشد مربوط به فروش نفت است. سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۰ به مراتب نفت بیشتری فروختیم.
- روزهای تیرهتار اقتصاد ایران ادمه خواهد داشت؛ آیندهای گرانتر از امروز!
- اقتصاد در باتلاق سیاست/ چه ریسکهایی در انتظار جهان است؟
* دولت رئیسی اگر پنج سال دیگر بماند و ما را به لحاظ شاخص رشد به قیمتهای ثابت دولت خاتمی برگرداند، باید مجسمه او را طلا بگیرند. در دهه نود متوسط رشد ما صفر بوده است.
* رشدی که اتفاق افتاده درون زاست یا برونزا؟ اگر درونزا و ناشی از بخشهای مولد اقتصادی مانند کشاورزی و صنعت و ساختمان باشد، بسیار رشد خوبی است؛ اگر رشد ناشی از انرژی باشد، رشد پایدار نیست. رشد اقتصادی باید پایدار باشد. به همین خاطر مردم در زندگی خود ۶ درصد رشد را نمیبینند.
* یکی از ویژگیهای رشد پایدار کاهش فقر و افزایش رفاه است. اگر در جامعه فقر گسترش یافته و رشد به دست عده اندکی رسیده است، یعنی رشد برونزا بوده است.
نرخ رشد باید با متغیر تورم سنجیده شود
* نرخ رشد باید با متغیر تورم سنجیده شود. یکی از مشکلات اقتصاد ایران، وجود بیثباتی اقتصادی است. مهمترین متغیر بیثباتی، کنترل نرخ تورم است. شما یک کشور سراغ ندارید که نرخ تورم دو رقمی داشته باشد، اما ثبات اقتصادی هم داشته باشد.
* برای افزایش سرمایهگذاری و اشتغال مولد، نیاز به کنترل نرخ تورم داریم. اگر تورم کنترل نشود بیثباتی را تشدید میکند و باعث فرار سرمایه از کشور میشود. در این شرایط رشد اقتصادی هم تأثیری نمیگذارد.
* وقتی نرخ رشد بالا میرود، باید نرخ اشتغال و سرمایهگذاری نیز بالا برود و ابعاد فقر محدود شود. متغیرهای اقتصادی همدیگر را حمایت میکنند. این درست نیست که نرخ رشد بالا برود، اما دیگر شاخصها رشد نکند.
امامصادقیها باید مسئولیت فقر را برعهده بگیرند
* قبلاً اگر صندوق بینالمللی پول گزارش میداد، اینها میگفتند این صندوق استکباری است، اما الان به این صندوق استناد میکنند و جالب است که صندوق بینالمللی آمارهای خود را از وزارت اقتصاد میگیرد. الان یکی از بچههای امام صادق نماینده ایران در صندوق بینالمللی پول در آمریکاست. نماینده قبلی آقای مجتبی خالصی که یک جوان تکنوکرات بود و دکترای اقتصاد از انگلیس داشت، زودتر از پایان خدمت به تهران فراخوانده شد و یک نفر دیگر را فرستادند. دانشجویان پل مدیریت باید مسئولیت ابعاد فقر را برعهده بگیرند. اینها سی ماه است که کشور را به دست گرفتهاند و باید به افکار عمومی پاسخ دهند. آیا قدرت خرید مردم نسبت به سی ماه قبل افزایش یا کاهش داشته است؟ فارغالتحصیلان پل مدیریت همه جای مملکت را اشغال کردهاند.
تاثیرات یک دهه رشد صفر به این زودیها از بین نمیرود
قدرتالله اماموردی، اقتصاددان، هم درباره آمار ۶ درصدی رشد اقتصادی ادعایی دولت به «رویداد ۲۴» میگوید:
* رقم ۶ درصدی که دولت ادعا کرده گزارش مبنایی ندارد و بر اساس آمارهای تولید ناخالص مطرح شده است. با توجه به اینکه دولت توانست به مقادیر کافی از فروش نفت برسد، بخش عمده این ادعا ناشی از فروش نفت و تزریق دلار نفتی در بخشهای مختلف اقتصاد است.
* با توجه به درآمد نفتی مدعی رشد اقتصادی ۶ درصدی شدهاند، اما در واقعیت ما طی سالهای اخیر رشد اقتصادی این چنینی نداشتهایم.
* اگر به دهه نود برگردیم، مشکل اقتصاد ایران این بود که رشد اقتصادی صفر را تجربه کردیم. ما یک دهه از مسابقه جهانی رشد اقتصادی عقب بودیم؛ در نتیجه رفاه در میان مردم رشد نکرده و امروز هم این عدم رشد رفاه احساس میشود. ظرفیت بیکار اقتصاد به واسطهٔ رکود، اگر فعال شود میتوان به رشد اقتصادی رسید.
* نکته مهم اینجاست که رفاه و قدرت اقتصادی طبقه متوسط با ادعاهای دولت عدم تناسب دارد. به همین دلیل احساس میکنیم ارقام دولت ساختگی است. البته این ارقام را روی کاغذ میتوان ثابت کرد، اما تجربهٔ رفاه در آن وجود ندارد.
* الان بخشی از ظرفیت تولید به چرخه بازگشته، اما رشد نداشته و فقط به آمار چند سال قبل بازگشته است. رشد واقعی اقتصادی که باید اتفاق بیوفتد، نسبت به سالهای گذشته رخ نداده است.
* به نظر من تداوم تورم الزاماً باعث کوچکشدن اقتصاد نمیشود؛ چالشی که تورم ایجاد میکند، کوچککردن قدرت خرید است. اگر افزایش قیمتها معادل رشد اقتصادی نباشد، طبیعی است که یک عدم توازن میان رشد اقتصادی و تورم داریم. فرضا اگر رشد اقتصادی ۶ درصد هم بوده باشد، رشد تورم به حدی است که اصلاً این عدد به چشم نمیآید.
* بانک مرکزی و مرکز آمار در حال تولید آمارهای متفاوت هستند. مرکز آمار چندی پیش تورم ۴۳ درصد را مطرح کرد، بانک مرکزی در گزارش خود ۵۲ درصد تورم اعلام کرد. البته من معتقد به این نیستم که لزوماً دولتیها در اعداد به صورت جدی دست میبرند. ما با مشکل حبس اطلاعات مواجه هستیم. مثلاً آمار سرمایهگذاری چندین ماه و حتی چند سال منتشر نشده است. وضعیت اقتصادی ما به شکلی است که احساس میشود تمامی آمارها دست کاری شده است.
* دولت در تحلیلهای خود فقط قسمت مثبت را اعلام میکند، اما اگر بخش منفی اقتصاد را هم درنظر بگیریم، آن رشد اقتصادی دیگر به چشم نمیآید. اگر رشد ۶ درصدی را میگویند، تورم ۵۲ درصدی را هم در آن باید محاسبه کنند.