مرگ دلخراش نیکا شاکرمی؛ بی‌بی‌سی راست می‌گوید یا فعال اصولگرا؟

«در چنین فضایی به نظر می‌رسد تشخیص حقیقت مرگ نیکا شاکرمی کاری سخت و دشوار است.»

به گزارش تازه‌نیوز، فراز نوشت: صبح روز ۱۱ اردیبهشت، انتشار گزارشی از گروه تحقیقاتی سرویس جهانی «بی‌بی‌سی» درباره «نیکا شاکرمی» بار دیگر پرونده این نوجوان جان‌باخته را به صدر اخبار بازگرداند. دوباره بحث‌های دو سال قبل در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی داغ شد و بیش از همه روایت وحید اشتری از مرگ نیکا شاکرمی در کنار گزارش بی‌بی‌سی قرار گرفت و هرکسی از ظن خود آن را سنجید. باید توجه داشت که چگونگی جان‌باختن نیکا شاکرمی تاکنون هیچ راوی و شاهد دست‌اولی نداشته و هرکسی با واسطه‌هایی این واقعه را روایت کرده است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که هر یک از این دو روایت نیز سوراخ‌ها و ابهام‌هایی دارد که نمی‌توان پاسخی روشن و قطعی برای آن‌ها یافت. بررسی‌های «فراز» از گزارش «بی‌بی‌سی» و روایت‌های اشتری و خانواده شاکرمی و مطابقت آن‌ها با یکدیگر این ابهام‌ها و تناقض‌ها را آشکار می‌کند. در ادامه هریک از آن‌ها را مرور و تحلیل می‌کنیم.

ابهام‌ها و تناقض‌های گزارش بی‌بی‌سی

۱. نخستین ابهام و علامت سوال درباره گزارش بی‌بی‌سی عدم تطابق زمان دستگیری نیکا با روایت مادر اوست. بر اساس گزارش بی‌بی‌سی روز ۲۹ شهریور نیکا پس از کشته‌شدن در جایی در بزرگ‌راه یادگار امام رها شده است. «نسرین شاکرمی» مادر نیکا، اما در ویدیویی که سال ۱۴۰۱ در اختیار «رادیوفردا» قرار داده بود گفت که روز ۲۸ شهریور بین ساعت یازده و نیم تا یازده و چهل دقیقه شب برای آخرین بار با نیکا صحبت کرده که در آن هنگام در حال تعقیب‌وگریز بوده و گفته که ماموران در پی او هستند. البته مادر نیکا بعدتر در مصاحبه صوتی با «ایران اینترنشنال» گفته که روز واقعه ۲۹ شهریور بوده و او به اشتباه آن را ۲۸ شهریور دانسته. با این همه همچنان ساعت دستگیری نیکا در روایت مادر و گزارش بی‌بی‌سی در تعارض است. بر اساس گزارش بی‌بی‌سی نیکا شاکرمی حوالی ساعت هشت و سی دقیقه روز ۲۹ شهریور در محدوده بلوار کشاورز دستگیر شده است. اما نسرین شاکرمی مدعی است که ساعت یازده و نیم شب با او تلفنی صحبت کرده است.

۲. سوراخ دیگر گزارش بی‌بی‌سی در خود گزارش نیز مورد توجه قرار گرفته است. اینکه صحت‌سنجی اسنادی که بر اساس آن گزارش نوشته شده محل سوال بوده است. بی‌بی‌سی خود تاکید می‌کند که در این اسناد نکاتی وجود دارد که می‌تواند دلیلی بر خدشه‌داربودن آن محسوب شود. برای مثال بی‌بی‌سی نوشته پلیس «ناجا» که در گزارش آمده در آن زمان به عنوان «فراجا» شناخته می‌شد. بی‌بی‌سی اما به دلیل تایید یک مقام آگاه امنیتی در ایران آن‌ها را مورد استناد قرار داده است.

سند بی‌بی‌سی درباره مرگ نیکا شاکرمی

وحید اشتری و چند کاربر دیگر به نکاتی در عکس اسناد اشاره کرده‌ و اصالت آن‌ را زیر سوال برده‌اند. نداشتن مُهر «خیلی محرمانه»، نداشتن تاریخ و شماره نامه از جمله این شبهات است. با این حال، بی‌بی‌سی  در گزارش خود نوشته که «بی‌بی‌سی برای حفظ امنیت افرادی که اسناد را به دستش رسانده‌اند آنها را بازسازی کرده است».

۳. اما ابهام اساسی گزارش بی‌بی‌سی پایان باز آن است. این پرسش که «در صورت رهاشدن جسم بی‌جان نیکا در بزرگ‌راه یادگار امام تقاطع تیموری پیکر او چگونه به ساختمانی در خیابان لبافی‌نژاد انتقال پیدا کرده است؟» هرگز در گزارش پاسخ داده نمی‌شود. اگر گزارش بی‌بی‌سی درست باشد پس خودکشی نیکا صحنه‌سازی بوده است و مادر او نیز در همین راستا مدعی شده که برخی ساکنان منطقه که نام‌شان فاش نشده، افرادی بین ساعت ۴ و ۵ صبح پیکر بی‌جان نیکا را به آنجا آورده و از او عکاسی کرده‌اند. حال پرسش اینجاست که این گزارش که دارای جزییات بسیاری حتی از صحنه‌های درگیری و صحنه‌های بسیار ناخوشایند تعرض است، چگونه این ماجرا را نیمه‌کاره رها کرده است؟ آیا آن‌ها  که پیکر بی‌جان نیکا را رها کردند به محل بازگشته و او را به نقطه دیگر منتقل کردند؟ آیا کسانی دیگر این انتقال را انجام دادند؟ در این فاصله چه اتفاقی رخ داده است؟ فاصله بزرگ‌راه یادگار امام تقاطع تیموری با خیابان لبافی‌نژاد کم نیست و این حفره و نیمه‌کاره ماندن ماجرا می‌تواند صحت کل گزارش بی‌بی‌سی را مخدوش کند.

ابهام‌ها و تناقض‌های روایت وحید اشتری

۱. وحید اشتری از فعالان رسانه‌ای اصولگرا، ۱۴ مهر ماه سال ۱۴۰۱روایتی از جان‌باختن نیکا شاکرمی در توییتر خود منتشر کرد. این روایت نیز مدعی گزارش میدانی از محلی است که اشتری مدعی است نیکا شاکرمی در آن پیدا شده است. پرسش نخست اینکه اشتری چگونه آدرس این محل را پیدا کرده است؟ به عبارت دیگر چه کسی آدرس این محل را به اشتری داده است؟ او در روایتش نوشته: «نیکا دنبال آدرس جایی می‌گردد که تا حالا به آن‌جا نرفته است». این پرسش ایجاد می‌شود که پیدا کردن آدرسی که نیکا شاکرمی فقط یک بار در آن حضور داشته چطور برای اشتری ممکن بوده است؟ او چگونه توانسته در خیابان بسیار طولانی لبافی‌نژاد آدرس دقیق ساختمان مدنظر خود را پیدا کند؟ به‌نظر می‌رسد که توجیه «دغدغه شخصی» از سوی اشتری به هیچ وجه نمی‌تواند قانع‌کننده باشد. هرچند که ابهام اصلی در روایت اشتری نکته اساسی دیگری است.

۲. اشتری می‌گوید که شخصی در آن ساختمان را برای نیکا باز گذاشته است، اما پرسشی که او به آن پاسخ نمی‌دهد این است که چه کسی در را برای او باز کرده یا باز گذاشته است؟ اینکه نیکا در ویدیو منتشرشده با چه کسی تلفنی صحبت می‌کرده قابل ردیابی یا شناسایی نیست؟ در حالی که به گفته اشتری «همه‌ی هشت نفر ساکن در آن ساختمان» پس از این واقعه بازداشت شدند، اما هرگز سخنی از شخصی که نیکا با او در ارتباط بوده به میان نمی‌آید. اشتری این نکته را اینگونه توجیه می‌کند که به آن فرد دسترسی نداشته و شاید در میان بازداشتی‌ها بوده باشد. اما او با همه اهالی و همسایه‌ها صحبت کرده و به نظر می‌رسد به شکلی هوشمندانه از پاسخ به پرسش اصلی فرار کرده و خود در مقام پرسشگر درآمده و از کنار شاه‌کلید این ماجرا گذاشته است.

۳. اشتری در روایت خود که مدعی میدانی بودن آن شده و درست همزمان با گزارش صداوسیما منتشر شده، بر ساختمان «نیمه‌کاره» تاکید دارد. در حالی که در گزارش صداوسیما و تصاویری که از ساختمان دیده شده، ساختمان موردنظر نیمه‌کاره نیست و اصلا چطور در ساختمان نیمه‌کاره هشت نفر زندگی می‌کردند؟ او همچنین مدعی است با همسایه‌هایی که نیکا را دیدند صحبت کرده، اما به جز روایت اشتری هرگز روایت دیگر یا روایت دست اولی از این شاهدان ادعاشده منتشرنشده است. از سوی دیگر همانطور که پیش‌تر اشاره شد، مادر نیکا مدعی شده که برخی شهادت دادند که افرادی او را بین ساعت ۴ و ۵ صبح به آنجا آورده‌اند اما اشتری هیچ اشاره‌ای به این ادعا نمی‌کند.

۴.وحید اشتری در روایت خود که ۱۴ روز بعد از این واقعه نوشته، مدعی شده که فیلتر سیگارهای نیکا روی پشت بام باقی بوده است. این فیلتر سیگارها چگونه پس از این زمان طولانی آن‌جا دست‌نخورده باقی مانده و حتی پلیس هم آن‌ها را برای نمونه‌برداری جمع‌آوری نکرده است؟

۵. نکته دیگری که اشتری در روایت خود بر آن تاکید دارد و گواهی بر پرت‌شدن نیکا محسوب می‌شود این است که جمجمه نیکا «له شده» و «شکستگی ساق مشهود» بوده است. در حالی که مادر نیکا تاکید می‌کند که بدن او کاملا سالم بوده و فقط آثار ضرب و جرح در سر و جمجمه او دیده شده است. در تصویری که از جسم بی‌جان نیکا وجود دارد نیز اثری از شکستگی مشهود در پاهای او دیده نمی‌شود.

پرونده نیکا شاکرمی همچنان نقاط تاریک بسیاری دارد. نقاطی که نه گزارش بی‌بی‌سی، نوری بر آن‌ها می‌تاباند و نه روایت‌‌های امثال وحید اشتری. از سوی دیگر حتی روایت مادر نیکا از خاموش‌شدن تلفن همراه او از ساعت یازده و نیم به بعد نیز با فیلم دوربین‌های مداربسته و گزارش بی‌بی‌سی مطابقت ندارد. چراکه در این فیلم که ساعت آن دوازده و سه دقیقه بامداد است، نیکا مشغول صحبت با تلفن همراه خود است و وارد ساختمان می‌شود. البته که مادر نیکا مدعی است که نمی‌تواند تایید کند شخص حاضر در فیلم فرزند اوست.

در چنین فضایی به نظر می‌رسد تشخیص حقیقت کاری سخت دشوار است. در شرایطی که مرجعیت رسانه‌ای در داخل کشور به شدت متزلزل شده و رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران حرفه‌ای داخلی ازنگرانی مواجه‌شدن با اتهام‌هایی چون «تشویش اذهان عمومی»‌ یا «نشر اکاذیب» و «اقدام علیه امنیت ملی»‌ نمی‌توانند به رسالت حرفه‌ای خود عمل کنند. در غیاب روزنامه‌نگاران و رسانه‌های حرفه‌ای داخلی اما رسانه‌های خارجی و فارسی‌زبان و اکانت‌های شناخته‌شده یا ناشناس شبکه‌های اجتماعی عرصه بزرگی برای جولان و جریان‌سازی پیدا می‌کنند. در بحبوحه جولان این دو طیف تنش و تشویش اذهان عمومی بازتولیدشده و ضریب می‌گیرد و راه برای راستی‌آزمایی مستقل و حرفه‌ای سد می‌شود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.