دنیای عجیب آقای کافمن در فیلم من به پایان دادن اوضاع فکر میکنم
فیلم جدید کافمن روایتی نامتعارف از جهانی عجیب است؛ که مخاطب را دچار سردرگمی میکند.
زهرا خنداندل/ تازهنیوز؛ این اثر چارلی کافمن « I’m Thinking of Ending Things» پس از تمام شدنش شما را به این فکر فرو میبرد که اصلا چه چیزی را تماشا کرده اید؟ البته اگر حوصلهتان یاری کرده باشد که تا انتهای فیلم را پیگیر باشید!
آخرین اثر چارلی کافمن (Charlie Kaufman) با نام «من به پایان دادن اوضاع فکر میکنم»، اقتباسی است از رمانی آمریکایی با همین عنوان، اثر «یان رید». درواقع تنها چند دقیقهی ابتدایی فیلم واقعیت گرا و منظم است و بعد از آن تصاویر عجیب و غریب، گسسته و گمراه کننده شروع میشود. احتمالا برای همهی ما پیش آمده که زندگیمان را بارها در ذهن مرور کنیم. این یادآوریها هیچ زمان و ترتیب مشخصی ندارد و مدام در حال جابه جایی است.
در فیلم «من به پایان دادن اوضاع فکر میکنم»، ببینده در ذهن یکی از شخصیتها قرار میگیرد و همراه او به یاد میآورد و حسرت تصمیمهای نگرفتهاش را میخورد. اما ریتم اضطرابی که کاراکترها تجربه میکنند به شکل باورناپذیری برای ببننده است که هرچند نمیتواند زمان و مکان یا شخصیتها را درک کند اما گاهی با آنها همذات پنداری میکند.
از «کافمن» به عنوان یکی از برترین فیلمنامهنویسان تاریخ سینما یاد میکنند. او برنده جوایز معتبر زیادی از جمله اسکار، بفتا و گلدن گلوب شدهاست. از معروفترین فیلمنامههای او میتوان به درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و جان مالکوویچ بودن نام برد. او در سال ۲۰۰۸ فیلم سینکداکی، نیویورک را کارگردانی نیز کرده است.
در مورد فیلم «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم»، میشود داستان فیلم را اینطور گفت که یک زن جوان همراهبا دوست جدید خود به مزرعهی دورافتاده پدر و مادرِ پسر سفر میکنند. زن جوان «Jessie Buckley» است که ۶ ماه از نامزدیاش با مردی به نام جیک «jesse plemons» میگذرد و حالا میخواهد به ملاقات خانوادهی «جیک» برود.
برای رسیدن به مزرعهی دورافتاده و مرموز والدین «جیک» او باید مسیری طولانی و برفی را طی کند. دقیقاً همینجاست که او با خود تصمیم میگیرد که شاید بهتر باشد به رابطهاش با «جیک» پایان دهد. زن جوان قرار است یک شب با پدر و مادر پسر «Toni Collete و David Thewlis» آشنا شود و برگردد. آنها شام میخورند. اما در ادامه وضعیت عجیبی رقم میخورد. چیزهای عجیبتری اتفاق میافتد و دختر و پسر با ماشین به شهر برمیگردند. برف بدتر میشود. اوضاع ناخوشایندتر شده و پیشامدهای شگرف و غریبی رخ میدهد.
درواقع این اثر کافمن فیلمی همهپسند نیست. هرچندکه یک اثر شگرف از درونیات انسان است. مثل زمانی که ما خاطرات را به یاد میآوریم و پرشهای زمانی از کودکی به پیری را در چندصدم ثانیه داخل ذهنمان تجربه میکنیم. اما برای مخاطبی که انتخاب میکند یک فیلم را برای سرگرمی ببیند قطعا «من به پایان دادن اوضاع فکر میکنم» فیلم مناسبی نیست. باید بدانیم که کافمن همیشه از تمام عناصر فیلم سازی، استفاده میکند تا شاهکار تمام و کمالی را خلق کند. بطور مثال زمانی که مادر جیک با بازی «Toni Collette» از صدای وزوز گوشهایش شکایت میکند، بیننده هم میتواند آن صدا را بدون وقفه بشنود. اما این جزئیات برای کسانی که دنیای کافمن را نمیشناسند آنقدر جذاب نخواهد بود که به تماشای ادامه این اثر بنشینند.