زنگ خطر در ایران به صدا درآمد؛ ماجرا چیست؟
سیل و ویرانی؛ دو کلیدواژه برای وضعیت این روزهای خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان است!
به گزارش تازهنیوز، اطلاعات نوشت: سیلابهای ویرانگر و بی سابقه در مشهد و برخی از شهرها و بسیاری از روستاهای فریمان و نیشابور و دیگر شهرستانهای استان خراسان، در کنار سیل ویرانگر سیستان و بلوچستان، بار دیگر زنگهای خطر را برای ایران به صدا درآورد تا حاکمیت و رسانه های رسمی، برخلاف شیوه مالوف، بی پرده در برابر حقایق مدیریت حوادث طبیعی و پیشگیری از بحرانهای طبیعی درنگ و تاملی داشته باشند.
با این همه، روشن است که جامعه و مردم عادی و طبقات ضعیف جامعه بیشتر از همه، بار سنگین آسیب و مصیب را باید به دوش بگیرند و هزینه های صعب و سخت آن را بپردازند. به همین دلیل با گذر از بدیهیات، برخی حقایق مرتبط با تغییرات اقلیمی را امروز و فردا در دو یادداشت بیان می کنم و جایگاه و موقعیت کشورمان را ـ در سال سوم سده ۱۵ هجری خورشیدی و دهه سوم قرن ۲۱ میلادی ـ در حد تصویر و توصیف واقعی و طبیعی بازگو می کنم، اما تغییرات اقلیمی یعنی چه و در چه حوزه هایی بر حیات ملی و سرزمینی ما تاثیر میگذارد؟
- حمله مهاجری به علمالهدی درباره سیل مشهد وایرال شد
- آقای وزیر، سفر کافی نیست به ساماندهی امور مناطق سیل زده سرعت دهید
آشنایی با این مساله امروز از یک ایده و مجموعه ای از اطلاعات به یک علم و تخصص ارتقا یافته و به یک مجموعه عظیم داده و دانش دقیق برای تداوم حیات جامعه و آحاد بشر بدل شده است، پس فراتر از علم و تخصص، مردم به الزام اهمیت موضوع و ارزش آن در حفظ حیات و صیانت از محیط، باید اهتمام و توجه ویژه داشته باشند و دارند.
بنابه گزارش مجمع جهانی اقتصاد، تغییرات اقلیمی علاوه بر آثاری که در پیدایش موجهای «گرما»، «سیل»، «خشکسالی» و «طوفان» دارد، با آسیبرساندن به محصولات زراعی، مانع فعالیتهای تولیدی میشود و زیانهالی مالی هنگفتی را بهدنبال خواهد داشت و در ۲۵ سال آینده درآمد جهانی را حدود یکپنجم کاهش خواهد داد.
اساسا سه نوع فاجعه زیست محیطی که بهخاطر گرمایش جهانی رخ میدهد و پیش بینی و ارزیابی دانشمندان نشان می دهد که تا سال ۲۰۵۰ بیشترین آمار تلفات انسانی را نسبت به سایر بلایا خواهد داشت، عبارتنداز: سیل، خشکسالی و امواج فراتر از تحمل موجودات زنده از تفتیدن اقلیمها و گرمای بیسابقه.
دانشمندان با معیارهای علمی و گردآوری داده های بسیار، بر این باورند (و در حقیقت پیش بینی می کنند) که تا ۲۵ سال بعد، تنها جاری شدن سیل و سیلابهای مهیب، حداقل جان حدود 5/8 میلیون نفر را خواهد گرفت و البته آسیا و اقیانوسیه آسیبپذیرترین مناطق خواهد بود.
اما فقط این نیست؛ خبر بد اینکه گرمایش جهانی سبب شیوع بیماریهایی مثل مالاریا، مرگ 5/۱۴ میلیون نفر و ضرر 5/۱۲ تریلیون دلاری در جهان خواهد شد. اما خبر خوب اینکه جهانیان هنوز هم فرصت دارند تا با کاهش شدید و سریع آلایندهها جان خود را نجات دهند، اما استفاده از سوختهای فسیلی و آلایندهها هنوز هم با نرخ 5/1درصد درحال افزایش است.
شدت تخریب و بزرگای بلایای طبیعی بر اساس سه معیار مشخص میشود:
۱.ویژگیهای محیط طبیعی (آب و هوا، هیدرولوژی، خاک ، پوشش گیاهی و زمینشناسی)
۲. پتانسیل و مشخصات خطر (خاستگاه و علّت بروز، شدت وقوع، مدت زمان، فرکانس وقوع، محدوده تأثیر خطر، تاریخچه وقوع )
۳. عکسالعمل زیرساختها در مقابل خطر.
برای مدیریت کاهش بلایای طبیعی و بحران ناشی از آن، باید اطلاعات جامعی را در مورد سه شاخص در یک مدل مفهومی هوشمند ذخیره، طبقهبندی، بهنگامسازی و آنالیز کرد: محاسبه سطح در معرض وقوع خطر، تعیین پتانسیل خطر و آنالیز پتانسیل آسیب دیدگی احتمالی.
در نهایت با انجام محاسبات لازم شرایط برای مدیریت ریسک مخاطرات و بلایای طبیعی فراهم میشود. باتوجه به افزایش شدید دمای هوا و تغییرات آبوهوایی، شهرهای سراسر جهان در تلاش برای مقابله با تأثیرات اقلیمی و ساختن آیندهای پایدارتر برای ساکنان هستند در بعضی شهرهای آیندهنگر، چنین تلاشهایی مدتهاست که در حال انجام است و راه را به سوی آیندهای سبزتر به سایر شهرها نشان می دهد.
این ابتکارات فراتر از یک برنامه برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای یا یک طرح اضطراری برای مقابله با امواج گرما، سیل و آتشسوزیهای جنگلی است.
بلکه شامل بازنگری جدی در سبک زندگی شهری و طراحی متناسب با چالشهای آبوهوایی است که با استفاده از فناوریهای پیشرفته و هوشمند، اولویت را بهجای خودرو، بر انسان متمرکز کرده است. هدف این طرحهای نوآورانه به حداقل رساندن اثرات زیستمحیطی همزمان با افزایش کیفیت زندگی است و در عین حال اطمینان میدهد که شهروندان همه از مزایای آن بهره مند می شوند.
بد نیست بدانیم که ایران را در رده پنجم از نظر ثروت منابع طبیعی جهان قرار میدهند، با اینحال کشور ما ازنظر حکمرانی منابع طبیعی از میان ۸۹ کشور صاحب منابع، رتبه ۶۹ و شاخص ۳۸ از ۱۰۰ را کسب کرده که بیانگر حکمرانی بسیار ضعیف است.
تنها ۳۰ درصد از ظرفیت آبهای زیرزمین از نظر مطالعاتی قابل بهرهبرداری و بقیه خارج از وضعیت طبیعی و بهرهبرداری دارد. اما متاسفانه این را هم بدانیم که وضعیت