انتقاد عباس عبدی به عملکرد صداوسیما در پوشش خبری سقوط بالگرد رئیسجمهوری
عباس عبدی نوشت: واقعیت این است که این رسانه هزینههای کلانی را بر جیب مردم ایران تحمیل میکند، ولی دستاورد چندانی ندارد.
به گزارش تازهنیوز، عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «باز هم صدا و سیما» در روزنامه اعتماد نوشت: هنگامی که بالگرد رییسجمهور گم میشود، در ابتدا و پیش از هر کس دیگری چندین نهاد به صورت فوری از اصل این خبر مطلع میشوند. دولت، نیروهای مسلح، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و نیز صدا و سیما.
اولین خبری که در مورد این رخداد منتشر شد، حدود ۲ ساعت پس از سقوط بود و یک سایت خبری در تبریز آن را منتشر کرد. پس از آن خبرگزاری فارس و سپس بقیه رسانهها پیگیر ماجرا شدند. در واقع ما در اینجا با نوعی از مسابقه اطلاعرسانی مواجه هستیم که یک بازیکن (صدا و سیما) ۲ ساعت زودتر مطلع شده و از قدرت و امکانات زیاد حتی در صحنه برخوردار است. در مقابل بازیکنان دیگر ساعتها پس از حادثه وارد خط آغاز میشوند؛ البته با امکانات فنی و انسانی بسیار محدود و دسترسیهای محدودتر.
حالا بیاییم ارزیابی کنیم که کدام خبر معتبر و قابل اتکایی را این رسانه توانست منتشر کند تا مرجعیت خبری را در اختیار سایر رسانهها و خبرگزاریها و فضای مجازی قرار ندهد؟ سهل است که به نظر میرسد خودشان نیز تابع خبرسازیها و فضاسازیهای منابع دیگر شدند. حالا هم پس از 6 روز که از این رخداد گذشته است یک گزارش خبری بیخاصیت و بدون ذرهای چالش حرفهای دادهاند که مضمون اصلی آن نادیده گرفتن پرسشهای اصلی است و تصاویر و اخباری را منتشر کرده که در همان روز سقوط در اولین ساعات باید منتشر میکرد و نه ۶ روز بعد! مثل واردات دارو برای بیماری است که پیش از وارد کردن فوت کرده باشد.
قصد من از طرح این مساله تخطئه یا محکوم کردن این و آن فرد یا نهاد نیست. هدف متذکر شدن یک واقعیت مهم است. تردید ندارم که اگر از همان لحظه اول صدا و سیما به صورت مستقل و حرفهای به کار خبری خود میپرداخت، نه تنها از بروز انواع شایعات جلوگیری میشد، بلکه مهمتر از آن اجازه نمیداد که پیدا کردن لاشه بالگرد در یک محدوده جغرافیایی کوچک، حدود ۱۵ ساعت و تا صبح روز بعد و رفتن ابر و مه طول بکشد یا اولین گزارش تصویری از لاشه بالگرد و محل سقوط و جنازهها از یک تلویزیون خارجی پخش شود.
ای کاش مرجع بیطرف و مستقلی یک گزارش دقیق از عملکرد صدا و سیما در انتشار و پیگیری خبری این حادثه تهیه کند.
پخش مستقیم مسابقات فوتبال یا تولید مسابقه و سرگرمی و فیلم، نشاندهنده و معیار کارایی هیچ رسانه ملی نیست. رسانه در دنیای مدرن در درجه اول متولی خبر، تحلیل و سپس سرگرمی و آموزش است. رسانه میتواند متولی خبر و تحلیل باشد و سرگرمی را انجام ندهد، ولی رسانهای که ملی باشد و این دو را نداشته باشد، به درد هیچ چیزی نمیخورد، مفت آن هم گران است.
رسانههای معتبر بهترین رسالت خود را بر تهیه و انتشار اخبار صحیح میگذارند، این نقطه قوت رسانه است. این موجب تقویت پایههای امنیت ملی میشود. صدا و سیما که این اندازه کارمند و تجهیزات و امکانات مادی دارد و مهمتر از همه اینکه از رانتهای دسترسی سریع به اطلاعات و اخبار نیز بهرهمند است، چرا قادر نیست حتی در موضوعی که به امنیت کشور مربوط میشود نقشی حداقلی ایفا کند؟ شاید همه مشکل مستقیما به این سازمان برنگردد، بلکه محدودیتهایی که برای اطلاعرسانی آنان وضع میشود نیز در این امر موثر است، بنابراین هدف نقد و اصلاح کلیت ساختار سیاست رسانهای در کشور است.
اتفاقا اگر این محدودیتها نباشد، چه بسا نیروهای کارآمد در این رسانه حضور داشته باشند که با جان و دل اقدام به تولید و انتشار خبر کنند. صدا و سیما باید گزارشهای لحظهای و مستقیم از منطقه میداد و بدون هیچ تردیدی اولین رسانهای میبود که تصویر لاشه بالگرد را نشان میداد. این انفعال در اطلاعرسانی محصول سیاست رسانهای ناقص و نادرست جاری در کشور است. همه راهها به رُم ختم میشود. بدون اصلاح سیاست رسانهای هیچ امیدی به بهبود مشکلات جاری نخواهد بود.