حکم قصاص برای یک مادر؛ دختر م را از آزار سیاه توسط پدرش نجات دادم
زن جوان ادعا میکند شوهرش قصد داشت به دخترشان تعرض کند و به همین دلیل مرتکب قتل شد.
به گزارش تازهنیوز، این زن، شوهرش را با وارد آوردن ضربات میله آهنی کشته و بعد ماموران را خبر کرده بود.
به نقل از اعتمادآنلاین، نیمهشب یکی از روزهای بهاری سال گذشته زنی افغانستانی به ماموران گزارش داد فردی ناشناس وارد خانهاش شده و شوهرش را کشته است. این زن گفت: فردی وارد خانه ما شد و شوهرم را نیمهشب درحالیکه خواب بودیم، به قتل رساند.
او گفت: ما در خانهای کوچک در یک گاوداری زندگی میکنیم. صاحبکارمان گفته بود شیر به مغازهاش ببریم، اما شوهرم تصمیم گرفت صبح شیر را ببرد. آن مرد سر این موضوع با همسرم جروبحث کرد. بعد هم نیمهشب یک نفر آمد و همسرم را کشت.
در بررسیهایی که ماموران انجام دادند، مشخص شد اصلاً فردی وارد گاوداری نشده است. در تحقیقات بعدی زن جوان به قتل شوهرش اعتراف کرد.
او گفت: شوهر من به دختر هفت سالهام نظر داشت و میخواست به او تعرض کند. من به طور اتفاقی این موضوع را دیدم و جلوی شوهرم را گرفتم. او را به باغ کشاندم و حسابی همدیگر را زدیم. بعد نیمهشب او را با میله آهنی زدم و کشتم.
پسر مقتول هم گفت: پدر و مادرم با هم درگیر شدند. من فکر میکردم به خاطر این است که پدرم شیر را به مغازه صاحبکارش نبرده است، اما بعد که مادرم تعریف کرد متوجه شدم دلیلش این بوده که پدرم قصد تجاوز به خواهرم را داشت.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
برادر مقتول در جلسه رسیدگی به وکالت از اولیای دم صحبت کرد و خواستار قصاص شد. او گفت: همسر برادرم سه روز بعد از ازدواج با برادرم به او خیانت کرد. سر همین موضوع همیشه با هم اختلاف داشتند. این زن تهمت ناروایی به برادرم زده است و ما گذشت نمیکنیم.
او در پاسخ به این سوال که آیا امکان حضور برادزادههایش در دادگاه وجود دارد، گفت: برادرزادههایم در خانه مادرم هستند. مادرم آنها را به خانه خودش در افغانستان برده و امکان بازگشت به ایران را ندارند.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من سه فرزند داشتم. با شوهرم از افغانستان به ایران آمدیم و در حاشیه شهر زندگی میکردیم. شوهرم به شیشه معتاد شد و زندگی ما از همانموقع خراب شد. او میوه میفروخت و من در دامداری کار میکردم. روز حادثه وقتی شیر گاوها را دوشیدم و به سمت خانه رفتم، شوهرم را از پشت پنجره دیدم که قصد تجاوز به دخترم را داشت. خوشبحتانه بهموقع رسیدم و دخترم را نجات دادم. ما در باغ سر این موضوع درگیر شدیم و بعد هم نیمهشب او را به قتل رساندم.
متهم گفت: شوهرم یک بار هم چند سال قبل این کار را کرد و من فهمیدم و حسابی با هم درگیر شدیم. شوهرم از وقتی شیشه میکشید، در حال خودش نبود. من برای نجات دخترم این کار را کردم. حالا خانواده شوهرم بچهها را از من دور کردهاند و میخواهند من قصاص شوم.
بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.