درخواست طلاق بعد از افشای راز ازدواج پنهانی شوهر

مرضیه می‌گوید بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک با شوهرش رازی را در زندگی او فهمیده است که ادامه این زندگی برایش ممکن نیست. به همین دلیل دادخواست طلاق داده است.

به گزارش تازه‌نیوز و به نقل از اعتمادآنلاین، مرضیه می‌گوید بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک با شوهرش رازی را در زندگی او فهمیده است که ادامه این زندگی برایش ممکن نیست. آنها بچه‌های بزرگ دارند و حالا تصمیم مرضیه برای جدایی زندگی همه را تحت تاثیر قرار داده است. مرضیه  از زندگی‌اش می‌گوید.

*چرا می‌خواهی از شوهرت جدا شوی؟

شوهرم به من خیانت کرده و من تازه متوجه این خیانت شدم.

*چه مدتی است به تو خیانت می‌کند؟

او قبل از ازدواج ما زنی را صیغه کرده بود و هنوز هم با آن زن رابطه دارد. من تازه متوجه شدم.

* حالا که متوجه ماجرا شده‌ای، همسرت همچنان به رابطه‌اش با آن زن ادامه می‌دهد؟

شوهرم از آن زن دو بچه دارد چطور می‌تواند این رابطه را ادامه ندهد؟ بچه‌های آن زن از بچه‌های من بزرگ‌تر هستند.

*چطور متوجه این اتفاق شدی؟

شوهرم یک شرکت توزیع کالا دارد. این شرکت از پدرش به او و برادرش به ارث رسیده است. وقتی به خواستگاری من آمد، در آن شرکت کار می‌کرد. آن موقع پدرش بود. نمی‌دانستم خانواده شوهرم برای اینکه فکر دختری را از سر او بیرون کنند به خواستگاری‌ام آمده‌اند، برای همین هم قبول کردم و ازدواج کردیم. زندگی خوبی هم داشتیم. فکر می‌کردم شوهرم من و بچه‌ها را دوست دارد اما فهمیدم در تمام این سال‌ها او نمایش بازی می‌کرده است.

*بچه‌هایت چند ساله هستند؟

دخترم ۱۹ ساله و پسرم ۱۸ ساله است.

*چطور متوجه شدی شوهرت همسر دیگری هم دارد؟

متاسفانه این موضوع را خیلی‌ها می‌دانستند. اعضای خانواده‌اش از جمله برادرش می‌دانست و به من نگفته بود. کم‌کم نشانه‌ها مشخص شد. به هر حال بچه‌ها بزرگ شده‌اند و مشکلات آنها هم بزرگ شده. بچه‌های آن زن ۲۳ ساله و دوقولو هستند. آنها هم یک پسر و دختر هستند. وقتی پسر شوهرم وارد شرکت شد، متوجه شدم.

*آنها هم از حضور شما باخبر هستند؟

بله. همسرش می‌دانست و تعجب من از همین است که چرا این همه سال سکوت کرد.

*شوهرت چه می‌گوید؟

حرف خاصی ندارد. می‌گوید خودت تصمیم بگیر. حق و حقوقت را هم می‌دهم. می‌گوید نمی‌توانسته آنها را رها کند و حالا هم از همه بچه‌هایش حمایت می‌کند. شوهر من بچه نیست، ۵۵ ساله است. او در تمام این سال‌ها برای چنین موقعیتی خودش را آماده کرده بود.

*کار می‌کنی؟

نه. من لیسانس نقاشی دارم و برای خودم در خانه نقاشی می‌کشیدم ولی  کار نمی‌کردم. حالا هم مهریه‌ام را می‌گیرم. خانه هم برای بچه‌هاست. شوهرم گفته حق و حقوقی از بچه‌ها ضایع نمی‌شود و بچه‌ها سهم خود از شرکتش را دارند و برای دو بچه دیگر جای دیگر پول تامین می‌کند.

*وضعیت روحی بچه‌هایت چطور است؟

آنها به من حق می‌دهند ولی وضعیت بدی دارند. بچه‌هایم مدتی است مشاوره می‌روند. به هر حال صدمه بدی خورده‌اند.

*با آن زن ملاقات کرده‌ای؟

نه! آن زن به من ربطی ندارد، شوهرم به من مربوط است، کسی که به من خیانت کرده شوهرم است.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.