زن جوان به خاطر طلب میلیونی از شوهرش، طلاق گرفت
بدهی۲۵۰ میلیون تومانی مرد جوان به همسرش، پای او را به دادگاه خانواده باز کرد و به زندگی مشترکشان برای همیشه پایان داد.
به گزارش تازهنیوز، بدهی۲۵۰ میلیون تومانی مرد جوان به همسرش، پای او را به دادگاه خانواده باز کرد و به زندگی مشترکشان برای همیشه پایان داد. هانیه که از شوهرش طلبکار بود، بعد از هفت سال زندگی مشترک خواستار جدایی شد.
به نقل از جام جم، او وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرارگرفت درباره ماجرای زندگیاش گفت: هفت سال است با جابر ازدواج کردهام. دو سال پیش بود جابر به من گفت با مشکل مالی جدی روبهرو شدهام و به پول نیاز دارم. او از من خواست پولی را که برای خودم جمع کرده بودم به او بدهم تا بعد از یک ماه این پول را پس بدهد. من هم قبول کردم و ۲۵۰ میلیون تومانی را که در حسابم داشتم به او قرض دادم. اما جابر هیچ وقت آن پول را پس نداد.تایک سال اول خجالت میکشیدم به رویش بیاورم.ولی بعد ازگذشت یک سال دیگر صبرم لبریز شد و به جابر گفتم پولم را پس بدهد. من فقط همان پول را برای خودم داشتم و حسابم خالی مانده بود. آن پول تمام پسانداز من بود و بهجز آن هیچ پشتوانه مالیای نداشتم. ازطرفی به دلیل اینکه سرکارنمیرفتم،دوست داشتم کمی استقلال مالی داشته باشم و برای هر چیزی از شوهرم پول نگیرم. میخواستم با سود بانکی پولم برای خودم درآمدی داشته باشم. ولی جابر از پس دادن قرضش با این که آن پور را داشت خودداری کرد و آنقدر پرداخت این پول را به تعویق انداخت که در نهایت گفت تو به این پول نیازی نداری و نباید توقع داشته باشی که آن را پس بدهم. خیلی ناراحت شدم و گفتم باید این پول را پس بدهی. ولی او سر این موضوع چنان جنجالی به پا کرد که تصمیم گرفتم دیگر در کنارش زندگی نکنم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من وهانیه ازهمان روزهای اول زندگی مشترکمان با مشکل مالی روبهرو بودیم. همیشه این من بودم که مشکلاتمان راحل میکردم. همیشه من به فکر بدهیهایمان بودم. فقط یک بار دراین زندگی او به دادم رسید. ولی مثل طلبکارهای غریبه از من پولش را خواست وحتی تهدیدم کرد وکلی دعوا راه انداخت. مگر فقط وظیفه من است که در این زندگی پول خرج کنم. این زندگی هردوی ماست. اوهم باید سهمی دراین مشکلات داشته باشد.من در این زندگی کلی زحمت کشیدم و اینکه همسرم بخواهد پولش را ازمن پس بگیردو مثل طلبکارهای غریبه مدام ازمن پولش رابخواهد انصاف نیست. این زن خودخواه است و من و زندگیمان برایش ارزش و اهمیتی ندارد. من هم دیگر نمیخواهم در کنارش زندگی کنم.
درپایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را ازجدایی منصرف کند، ولی وقتی تلاشهای قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بینتیجه ماند، رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول شد.