نزاع خونین خانوادگی به خاطر کری‌خوانی در اینستاگرام
اختلاف خانوادگی و کری‌خوانی اینستاگرامی دو برادر را راهی بیمارستان کرد و متهمان را به زندان فرستاد.
به گزارش تازه‌نیوز، شروع ماجرا مربوط به شامگاه چهارمین روز تیرماه امسال است که زنی با پلیس تماس گرفت و خبر داد که دو برادرش در حوالی خانه عمویشان به شدت مجروح شده و افراد مهاجم آنها را تا سر حد مرگ مورد ضرب و جرح قرار داده‌اند.
ماموران پلیس پس از حضور در محل حادثه پی بردند دو برادر هنگام خروج از گیم‌نتی در حوالی خانه عمویشان مورد حمله افرادی قرار گرفتند که سوار سه ماشین بودند.
به نقل از سایت جنایی، به این ترتیب تحقیقات در مورد افراد مهاجم ادامه یافت. این در حالی است که ماموران پلیس پس از بهبود نسبی قربانیان حمله، آنها را مورد تحقیق قرار دادند. دو برادر که از مرگ نجات یافته‌اند، اما همچنان تحت درمان هستند، گفتند: ما با پسر عمه‌مان اختلاف داشتیم، آن روز پسر عمه ما با پسر دایی خودش همراه دوستانشان که سوار سه ماشین بودند، به ما حمله کردند.
دو برادر ادامه دادند: ما پارسال هم به خاطر کری خوانی درگیر شدیم و آنها ما را کتک زدند و یک سال زندان بودند، اما بعد آزادی دوباره کری و درگیری را شروع کردند و الان هم این بلا را سر ما آورده‌اند.
با بدست آمدن این اطلاعات ماموران تحقیقات را شروع کردند و در نهایت چند وقت پیش پیکی از متهمان اصلی بازداشت شد. او هم دلیل اختلاف را کری‌خوانی اعلام کرد و گفت متهم اصلی پسر عمه‌اش است که فرهاد نام دارد. متهم گفت: فرهاد به من گفت به خاطر استوری دو برادر باید آنها را ادب کنیم.
با این اعترافات، فرهاد در نوشهر شناسایی و معلوم شد در آنجا مشغول کار است و با اجازه خانه‌ای در آن شهر زندگی می‌کند. سرانجام ماموران برای دستگیری او وارد عمل شدند اما متهم با قمه به ماموران حمله کرد و در نهایت قبل از آنکه ماموری را مجروح کند گلوله‌ای به پایش شلیک شد و پس از درمان اولیه با پای زخمی به تهران انتقال یافت.
فرهاد نیز در تحقیقات گفته‌های دیگر افراد حاضر در درگیری را تکرار کرد و گفت: دو پسر عمه‌ام با کری و استوری برایم خط و نشان می‌کشیدند و حتی سال گذشته به خاطر زدن آنها زندان رفتم و دیه دادم اما باز هم کری می‌خواندند. به همین خاطر باز هم آنها را زدم.
در حال حاضر به دستور بازپرس جنایی تحقیقات در مورد این پرونده با صدور قرار قانونی برای متهمان بازداشت شده ادامه دارد.
