میشود تا ابد موشک جواب موشک باشد اما بعد از آن قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
جهان یک سازوکار دارد که براساس آن پیش میرود و بر پایه منافع استوار است. این سازوکار همیشگی نیست و روزی تغییر خواهد کرد.
روزنامه هم میهن به شدت از تبلیغات سیاسی تندروها در حمایت از ورود به جنگ انتقاد کرده است. در بخشهایی از این مطلب میخوانید؛
منافع ملی ایران هم امروز به ما نمیگوید باید وارد جنگی شویم که از یک سو، ریشه آن ارتباطی به ما ندارد و از سوی دیگر، ورود به آن ضروری نیست. واقعیت این است؛ حتی اگر نویسندگان کیهان به رسانههای اصلاحطلب و جریانهای منتقد سیاستهای تنشزا ایراد بگیرند که وادادهاید و خط میگیرید، تمام جنگها و صلحها، سر منافع شکل میگیرد.
منافعملی آمریکا به سران این کشور میگوید با کشوری به خاطر گردن زدن با شمشیر وارد تخاصم شود یا با این کشور کار کند؟ مگر آنها منادی لیبرال دموکراسی نیستند؟ فرانسه که خود را مهد لائیسیته و رهایی میداند، در جریان جنگ الجزایر چند انسان را کشت؟ بنابراین، منافع مبنای تصمیمگیریها و اقدامات کشورهاست.
با همین نگاه، به چین و روسیه هم نباید خرده گرفت که حمله اسرائیل به ایران را محکوم نکردند. همانطور که دو حمله موشکی و ترکیبی ایران به اسرائیل را محکوم نکردند. چرا باید وارد این درگیری شوند که ارتباطی با منافعشان ندارد؟ آنها برخلاف ما به منافعملی اهمیت زیادی میدهند.
جهان یک سازوکار دارد که براساس آن پیش میرود و بر پایه منافع استوار است. این سازوکار همیشگی نیست و روزی تغییر خواهد کرد. تندروهای داخلی هرچند مدام از این تغییر حرف میزنند و آن را توجیهی برای تحلیلهایشان قرار میدهند، این تغییر را هم با منطق دوران دوقطبی جنگ سرد میبینند. از سازوکار جدید صحبت میکنند اما ذهنشان همچنان مطالب را در قالب شرق و غرب میبیند.
یکبار از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند و یکبار از دیوار سفارت عربستان. یکبار اتفاقاتی خارج از ایران در آمریکای لاتین و اروپا افتاد و به ایران نسبت داده شد؛ اما در نهایت ما به مشکل برخوردیم. موقعی که خزانه پر بود و قطعنامههای شورای امنیت یکی بعد از دیگری صادر میشد، یکی میگفت آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود و دیگری هر روز خبرنگارها را به خیابان میفرستاد که از مردم بپرسد آیا تحریمها بر زندگی آنها اثر گذاشته یا نه.
غافل از اینکه صبر حریف زیاد است و آنقدر صبر میکند که به خودمان میآییم و ۱۲سال بعد از تشدید تحریمها تا سر در مشکلات فرو رفتیم. الان هم به شکلی دیگر به ایران ضربه میزنند و میخواهند جنگ راه بیاندازند. غافل از اینکه ایران امروز ایران ۴۰سال قبل نیست. منافع آرمانی را تا جایی باید دنبال کرد که تضعیفکننده منافع و امنیت ملی نباشد. آرمانهای ما باید با داشتهها و ظرفیتهایمان همخوانی داشته باشد.
اگر غیر از این باشد، فقط هزینه است و نه بیشتر. سیاست ایران در قبال اسرائیل هم باید وضعیت مردم ایران، لبنان و فلسطین را در نظر بگیرد. میشود تا ابد موشک جواب موشک باشد، اما روشن کنیم بعد از آن قرار است چه اتفاقی بیفتد؟