سیاست مرموز ترامپ بعد از بازگشت به قدرت/ پوست‌اندازی خاورمیانه بدون آمریکا و اسرائیل!

دستور کار دونالد ترامپ در منطقه هنوز مشخص نیست، اما چشم‌انداز ژئوپلیتیک از زمانی که او آخرین بار در اتاق بیضی کاخ سفید حضور داشت به شکل قابل توجهی تغییر کرده است.

مارک مازتی در نیویورک تایمز نوشت: دستور کار رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ در منطقه هنوز مشخص نیست، اما چشم‌انداز ژئوپلیتیک از زمانی که او آخرین بار در اتاق بیضی کاخ سفید حضور داشت به شکل قابل توجهی تغییر کرده است.

بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در وضعیت جدید منطقه خلیج فارس در حالی رخ می دهد که او در ایجا مختصات جدید منطقه دخیل بوده است. واکنش بی‌تفاوت ترامپ به حمله سپتامبر ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتی سعودی، دکترین امنیتی مبتنی بر حفاظت آمریکا از منابع انرژی و منافع شرکای دیرینه‌اش را خدشه‌دار کرد. واکنش آمریکا – یا بهتر بگوییم عدم واکنش – محرک ادامه تلاش‌ها برای خوداتکایی در خلیج فارس شد.

این مطالب را از دست ندهید:

به نقل از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: سیاست خاورمیانه‌ای اولین دولت ترامپ دو عنصر اصلی داشت: ضربه به اقتصاد ایران و تلاش برای منزوی کردن این کشور با ایجاد روابط نزدیک‌تر بین رقبای عرب ایران و اسرائیل.

در نیمه دوم دوره نخست ترامپ، دولت در ماه‌های پایانی خود به یک موفقیت بزرگ دست یافت: توافق‌نامه‌های موسوم به ابراهیم که روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش را عادی می کرد. این توافق‌ها همچنین با وعده‌های ایالات متحده برای معاملات بزرگ تسلیحاتی برای برخی از امضا‌کنندگان همراه بود.

مقامات در آن زمان گفتند که امیدوارند عربستان سعودی، مهم‌ترین کشور عربی جهان از نظر ژئوپلیتیک، نیز سرانجام اسرائیل را به رسمیت بشناسد – هدفی که بایدن نیز دنبال کرد اما موفق نشد.

دستور کار خاورمیانه‌ای رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ همچنان نامشخص است، اما آنچه مسلم است این که او چشم‌انداز ژئوپلیتیک را در خاورمیانه‌ای به ارث خواهد برد که به شکل قابل توجهی متفاوت از چهار سال قبل است.

ائتلاف‌ها و اولویت‌ها تغییر کرده اند. تنش‌های قدیمی در برخی مناطق تشدید شده و در مناطقی دیگر کاهش یافته است. این در حالی است که حمله حماس به اسراییل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ متعاقب آن در غزه، می‌تواند منطقه را برای سال‌ها تحت تأثیر قرار دهد.

هفته گذشته ترامپ استیو ویتکاف، یک سرمایه‌دار املاک و مستغلات و حامی کارزار انتخاباتی اش را به عنوان فرستاده ویژه خود در امور خاورمیانه منصوب کرد. ویتکاف، از مدافعان سرسخت اسراییل، زمانی که نخست‌وزیر اسراییل، بنیامین نتانیاهو در ماه ژوئیه در کنگره سخنرانی کرد حاضر بود. گزینه رئیس‌جمهور منتخب برای سمت وزیر خارجه، سناتور مارکو روبیو از فلوریدا، و برای سمت سفیر ایالات متحده در اسرائیل، مایک هاکبی نیز همواره از جنگ اسراییل در غزه حمایت کرده‌اند.

مدتها است که ترامپ به این موضوع باور دارد که در امور سیاست خارجی، همچون تجارت می‌تواند «یک توافق شکل دهد.» برای بسیاری از کشورهای خاورمیانه، سیاست خارجی مبتنی بر توافق یک شیوه زندگی است و حتی هفته گذشته ایلان ماسک، تاجر میلیاردر و مشاور ترامپ، به طور خصوصی با سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرد.

اما در مقایسه با چهار سال پیش، فضا برای انعقاد هرگونه توافقی به دلایل متعدد کاهش یافته است.

کریستیان اولریچسن، کارشناس مسائل خاورمیانه در انستیتوی سیاست عمومی بیکر دانشگاه رایس گفت: «اگر تیم دولت دوم ترامپ فکر می‌کند که می‌تواند از جایی که در سال ۲۰۲۰ متوقف شده اند کار ادامه دهد، در حال سوءتعبیر کامل از وضعیت است… این موضوع خیلی زود کاملا مشخص خواهد شد».

فلسطینی‌ها دیگر نمی‌توانند کنار گذاشته شوند

فلسطینی‌ها عمدتا زمانی که جرد کوشنر، داماد آقای ترامپ تلاش کاخ سفید برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را در دوره قبلی رهبری می‌کرد، کنار گذاشته شدند.

کشورهای عربی هیچ درخواستی برای برداشتن گام‌های مشخص به سمت ایجاد یک دولت فلسطینی به عنوان پیش‌نیازی برای توافق دیپلماتیک با اسراییل مطرح نکردند. در نتیجه، نتانیاهو تقریبا هیچ بهایی برای دستیابی به یک پیروزی دیپلماتیک یعنی به رسمیت شناختن آن توسط برخی از دشمنان تاریخی اسرائیل پرداخت نکرد.

دولت بایدن در سال ۲۰۲۳ در تلاش برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان سعودی استراتژی مشابهی را دنبال کرد، اما حمله ۷ اکتبر و جنگ غزه، هرگونه چشم‌اندازی برای توافق را نابود ساخت. در یک کلام، با توجه به خشم داخلی در پادشاهی و در کشورهای عربی دیگر نسبت به خون‌ریزی در غزه بهایی که عربستان سعودی برای توافق مطرح کرد افزایش یافت. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، به صراحت گفته که قبل از اینکه عربستان سعودی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، اسرائیل باید برای ایجاد یک دولت فلسطینی متعهد شود.

ولیعهد عربستان در یک سخنرانی عمومی در جمع مشاوران خود در ماه سپتامبر گفت: «ریاض تلاش‌های بی‌وقفه خود را برای ایجاد یک کشور فلسطینی مستقل به پایتختی بیت‌المقدس شرقی ادامه خواهد داد، و ما تأکید می‌کنیم که عربستان بدون تحقق این شرط روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد.».

همیشه این احتمال وجود دارد که محمدبن سلمان از درخواست خود عقب‌نشینی کند، یا در صورت دریافت بهایی مناسب آن را کنار بگذارد. او در جریان مذاکرات قبل از حمله ۷ اکتبر به مقامات آمریکایی گفته بود که یک کشور فلسطینی اولویت بالایی برای او ندارد و تردیدی در میان کارشناسان خاورمیانه وجود ندارد که ولیعهد عربستان سرمایه‌گذاری غرب در این کشور را به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی خود برای مدرنیزاسیون اقتصاد عربستان می‌بیند.

اما در فضای فعلی، چنین حرکتی خطر بیشتری برای جایگاه او هم در حکومت عربستان و هم در سراسر جهان عرب دارد.

حکومت راستگرای اسرائیل بعید است معامله کند

سعودی‌ها احتمالا اکنون بیشتر از یک توافق با اسرائیل می خواهند، اما اسرائیل تمایل کمتری برای دادن امتیاز دارد.

از آخرین باری که ترامپ آخرین بار در کاخ سفید بوده، نتانیاهو با رهبری راستگرا‌ترین حکومت تاریخ این کشور به قدرت بازگشته است. وزرای ملی‌گرای تندرو در ائتلاف حاکم طی دو سال گذشته خواستار شهرک‌سازی بیشتر اسرائیل در کرانه باختری شده‌ و خشونت شهرک‌نشینان علیه فلسطینی‌ها در این منطقه را تشویق کرده‌اند. از زمان حمله ۷ اکتبر، سیاست‌مدارانی مانند بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتامار بن غویر، وزیر امنیت ملی علنا به اخراج فلسطینی‌ها از نوار غزه و بازپس‌گیری این سرزمین توسط اسرائیلی‌ها دعوت کرده‌اند.

نتانیاهو برای حفظ دولت ائتلافی خود و به تأخیر انداختن انتخاباتی که ممکن است به شکست او و همچنین به هم خوردن محاسبات او در مورد حمله ۷ اکتبر منجر شود، متکی به جناح راست افراطی اسرائیل است. به همین علت، او نمی‌تواند امتیازهای معنی‌داری به فلسطینی‌ها به عنوان بخشی از هرگونه توافق بزرگی در خاورمیانه بدهد.

در واقع، آقای اسموتریچ هفته گذشته به طور علنی اعلام کرد که انتخاب ترامپ راه را برای عکس چنین هموار کرد. او گفت که سال آینده اسرائیل کرانه باختری را باز پس می‌گیرد و «حق حاکمیت» یهودیان در این اراضی برقرار خواهد شد.

خاورمیانه بدون ایالات متحده و اسراییل در حال تجدید روابط است

دولت قبلی ترامپ توافق میان اسرائیل و کشورهای عربی را به عنوان بخشی از یک استراتژی بلندمدت علیه ایران می‌دید، که سال‌ها برای تسلط بر منطقه با کشورهای عربی خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی درگیر جنگ‌های نیابتی خون‌باری بوده است.

اما روابط بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس اکنون در حال گرم شدن است. در طول سال گذشته، دیپلمات‌های ایرانی مستقیما با مقامات عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس دیدار کردند. ماه گذشته، وزیر خارجه ایران به چندین کشور خلیج فارس سفر کرد که هدف این سفرها، به گفته رسانه‌های دولتی ایران، توقف «جنایات» اسرائیل در غزه و لبنان بود.

در بهترین حالت، این یک آشتی‌ شکننده است. اما برای کشورهای عربی، این مصالحه تا حدودی مبتنی بر عملکرایی است – یعنی درک این که ایالات متحده سال‌هاست تلاش می‌کند تا از خاورمیانه، حداقل به لحاظ نظامی جدا شود.

مقامات سعودی از یک رویداد مهم در طول دولت قبلی ترامپ برای تقویت منطق پشت این رویکرد جدید استفاده می‌کنند: حملات به تأسیسات نفتی آرامکو با پهپادها و موشک های ایرانی در سال ۲۰۱۹. پس از این حملات، کاخ سفید تصمیم گرفت به این موضوع واکنش نشان ندهد.

عربستان سعودی به نوبه خود ممکن است به دولت بعدی ترامپ فشار بیاورد تا یک پیمان دفاع رسمی با ریاض منعقد کند، که ایالات متحده را متعهد می‌کند در صورت حمله به عربستان از این کشور دفاع کند. چیپ آشر تحلیلگر برجسته در امور خاورمیانه گفت، سعودی‌ها خوشحال خواهند شد که «جای پایی در هر دو اردوگاه» داشته باشند. آنها می‌توانند «آشتی ای با ایران ولو به صورت نصف و نیمه داشته باشند، در حالی که تلاش‌های امنیتی خود را با ایالات متحده پیگیری می‌کنند.»

انعقاد یک پیمان دفاعی نیاز به تصویب دو‌سوم سنای آمریکا دارد، که یک معیار بالاست که در صورت امتناع سعودی ها از شناسایی رسمی اسرائیل بعید است محقق شود.

بنابراین سعودی‌ها و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس احتمالا به شرط‌بندی خود ادامه خواهند داد. اولریچسن در این باره گفت: «رهبران خلیج فارس محاسبات خود را برای ۱۰ تا ۱۵ سال آینده انجام می‌دهند که چگونه جدایی آمریکایی‌ها ممکن است توازن قدرت را تغییر دهد».

«این واقعیتی است که تیم ترامپ باید با آن زندگی کند».

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.