رونمایی از یک گزینه غافلگیرکننده به عنوان ناجی مذاکرات هستهای/ این راه به مقصود منتهی میشود؟
پیشنهاد جریان «روسوفیل ایرانی» استفاده از ظرفیت پوتین در حل منازعه ایران و آمریکای ترامپ است. آیا این راهی است که میتواند به مقصود منتهی شود؟
رویداد ۲۴ نوشت: درحالی که کیهاننشینان واکنش تندی نسبت به مذاکره آخرهفته با اروپاییها از خود نشان دادند، لازم است تا از باز بودن مسیر مذاکره همچنان دفاع کرد. همچنان که خود کیهان هم نسبت به آن بی تمایل نیست، اما بدون آنکه واضح و علنی به ما بگوید چه فرد یا کشوری را به عنوان «میانجی» در نظر دارد، از تغییر «میانجی» حرف میزند. سئوال اول این است که «میانجی گری» میان ایران و چه کشوری مدنظر آنهاست و سئوال دوم این است که میانجی مورد نظر کیهان، چه کشوری است؟ نتیجه بررسیها به ما نشان میدهد که آنها به دنبال «میانجی گری» پوتین هستند
کیهان نه از سر اتفاق بلکه به درستی به روندی که بعد از سال ۸۲ و ۸۴ در مسیر سیاست خارجی ایران طی شده اشاره کرده است. روزنامه کیهان در مقاله روز ۵ آذر ۱۴۰۳ با اشاره به قطعنامه جدید شورای حکام و تحریمهای جدید اتحادیه اروپا نوشته است که دولت چهاردهم انگار سعی دارد چشمش را بر روی این مسائل ببندد. این روزنامه معتقد است که ظاهرا تصمیم گیرندگان سیاست خارجی «سعی در تکرار روندی دارد که پیشتر بارها و بارها در زمان مذاکرات ۸۲ تا ۸۴ و مذاکرات در دوران پس از خروج آمریکا از برجام» آزموده شده است.
- آلمان تایید کرد؛ مذاکرات با ایران درباره برنامه هستهای و مسائل منطقه خواهد بود
- روزنه امید در ژنو؛ آغاز مذاکرات سایه تحریمهای شدید را از سر ایران کم میکند؟
از نگاه این روزنامه امروز «تمایل به مذاکره» یک «واکنش منفعلانه» است. کیهان اولین بار در این پاراگراف به «کشورهای دخیل» و یا «میانجی» اشاره کرده که باید سوابق آنها را پیش رو داشت: «واکنشهای منفعلانه و تمایل به مذاکره در شرایطی که طرف مقابل بر تقابل و افزایش فشار تأکید دارد، همراه با نادیده گرفتن سوابق کشورهای دخیل در مذاکرات گذشته، میتواند این ابزار را به دستاویزی در دست دشمنان و رقبا برای آسیب رساندن به منافع ملی تبدیل کند.».
اما بخش مهم این مقاله در آخر آن نهفته است که پای «میانجی» جدید را به میان میکشد: «اروپای امروز نهتنها طلبکار که بدهکار ایران است، و مذاکره با آن پررویی این بازیگران بیارزش سیاست بینالملل را بیش از پیش میکند، زمان کنار گذاشتن این بازیگران عهدشکن از روند هر مذاکرهای و جایگزینی آن با میانجیهای بهتری فرا رسیده است»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کیهان مخالفتی با حل مساله با توسل به یک «میانجی» ندارد. اما امروز اتحادیه اروپا را «میانجی» خوبی نمیبینند. یافتن میانجی نقطهای است که ممکن است بتوان بر سر آن حتی با کیهان هم با شروطی به توافق رسید.
اما اول باید تکلیف چند مفهوم را مشخص کرد.
۱- میانجی گری برای چه چیز: کیهان به عنوان زبان گویای یک تفکر معتقد است راهی که ایران در سال ۸۲ تا ۸۴ و بعد از آن در برجام رفت خطا بود. در سال ۸۲ تا ۸۴ چه اتفاقی افتاده بود؟ اشاره آنها به ماجرای بیانیه سعدآباد و میانجی گری تروئیکای اروپایی در برنامه هستهای ایران است. این روند در برجام هم با حضور همین کشورها به علاوه روسیه و چین ادامه پیدا کرد تا آنها «میانجی» حل «منازعه ایران و آمریکا» بر سر مساله هستهای باشند؛ بنابراین توافق میکنیم که منظور کیهان هم مساله میانجی گری در حل اختلاف هستهای میان ایران و آمریکاست.
۲- این حرف درستی است که اروپاییها بدون همراهی آمریکا نمیتوانند به ایران امتیازی بدهند. این روند در ۸۲ و بعدها در سال ۹۶ و پس از خروج ترامپ از برجام روشن شد. اما این هم حرف درست تری است که بگوییم: اروپا ممکن است به ایران امتیازی ندهد، اما حتما حدی از توان ضربه زدن به ایران را در اختیار دارد که اهمیت زیادی دارد. نمونه مهم آن مساله تحریم ایرانایر و واردات دارو است که به زودی برای کشور مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. از آنجا که بخش عمده واردات دارو در ایران از طریق مسافری و با پروازهای ایران ایر صورت میگرفت.
۳ – حرف کیهان این است که اروپا نمیتواند «میانجی» خوبی باشد؛ بنابراین بهتر است «میانجی» را با بهتر از آن «جایگزین» کرد. سئوال این است که چه کسی میتواند میانجی جایگزین در این رابطه باشد؟ در هفته اخیر آن جریده سخنگوی انقلابیون نشان داد که حتی با میانجیگری احتمالی کسانی، چون ایلان ماسک به شدت مخالف است؛ بنابراین تنها گزینه موجود احتمالا رقیب اتحادیه اروپای این روزهاست. کسی که با آمدن ترامپ به کاخ سفید بسیار خوشحال است. آنهم احتمالا کسی نیست جز ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه.
برخی از نشانههای دیگر از ایران هم ما را به این گزینه میرساند. از جمله اظهارنظر محسن رضایی که گفته بود: «اروپا با پیشنهاد قطعنامه ضدایرانی، تصویب آن در شورای حکام و تحریمهای اخیر، قصد دارد ایران را به موضوع معامله با ترامپ (در قبال اوکراین) تبدیل کند. اما آنها بزرگترین بازنده آمدن ترامپ خواهند بود.»
این نگاه در میان شیفتگان روسیه در ایران هم دیده میشود. از جمله یکی از نویسندگان رسانه لندن نشین «جدال» که در آخرین یادداشتش مینویسند: «محسن رضایی به درستی اشاره کرده که یکی از اهداف صدور قطعنامهی ضدّ ایرانی در شورای حکام که به ابتکار تروئیکای اروپایی به تصویب رسید، بدل کردن ایران به کارت بازی در دست اروپا برای مواجهه با آمریکای ترامپ است. اروپا میخواهد در مسألهی اوکراین ترامپ را وادار کند که همچنان با پروژهی مشترک آمریکای بایدن و اروپا همراهی کند و جنگ اوکراین را به سرعت به پایان نرساند؛ چرا که چنین اقدامی بیبروبرگرد روسیه را پیروز این نبرد خواهد کرد و اروپا بیش از پیش در مقابل روسیه ضعیف میشود.»
آرزواندیشی نویسندگان این یادداشتها در همین عبارات کاملا موج میزند. با این حال اما، آنچه میتوان فهمید این است که پیشنهاد جریان «روسوفیل ایرانی» استفاده از ظرفیت پوتین در حل منازعه ایران و آمریکای ترامپ است. آیا این راهی است که میتواند به مقصود منتهی شود؟ در مورد آن باید بیشتر نوشت.