سرگذشت سیاه زنی که شوهرش را مثله کرد

زنی که شوهرش را کشته و مثله کرده‌ است، در جلسه دادگاه از روزهای تلخ زندگی‌اش گفت که از او یک قاتل ساخت.

به گزارش اعتمادآنلاین، این زن که متهم است شوهرش را کشته و جسدش را مثله کرده‌ است در دادگاه گفت که هیچ علاقه‌ای به شوهرش نداشته و از سر اجبار با او که اعتیاد داشته ازدواج کرده‌ است.

دی‌ماه سال گذشته کارگران رستورانی در فشم به پلیس گزارش دادند که گونی خون‌آلودی در کنار رودخانه دیده‌اند. وقتی ماموران به محل رفتند جسد مثله‌شده‌ای را پیدا کردند که معلوم بود جای دیگری به قتل رسیده و جسد به محل منتقل شده‌ است.

کارگر رستوران به پلیس گفت: برای گرفتن عکس به کنار رودخانه رفته بودم که گونی خون‌آلود را دیدم و به پلیس گزارش دادم.

تکه‌های جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. چند روز بعد از روی اثر انگشت مشخص شد جسد متعلق به مردی به نام بهراد است. ماموران با خانواده بهراد تماس گرفتند، پدر و مادر این جوان گفتند چند سال از پسرشان خبر نداشته‌اند.

برادر بهراد گفت: چند روز پیش، افسانه، همسر برادرم با من تماس گرفت و گفت که بهراد برای پیدا کردن گنج بیرون رفته و دیگر نیامده ‌است. من هم به او گفتم شاید برای ترک اعتیادش رفته و نگران نباشد تا اینکه چند روز بعد با ما تماس گرفتند و گفتند جسدش پیدا شده‌ است.

وقتی افسانه مورد تحقیق قرار گرفت گفت که شوهرش به او گفته بود گنج پیدا کرده و برای همین می‌رود. وقتی برنگشت او نگران شد و موضوع را به برادر بهراد خبر داد.

این زن درباره اینکه چرا شوهرش تلفن همراه را با خودش نبرده بود، گفت: بهراد می‌گفت که اگر تلفنش را ببرد پلیس او را شناسایی می‌کند.

ماموران متوجه شدند بهراد چند سال معتاد بود و با همسر و خانواده‌اش سر این موضوع اختلاف داشتند. با توجه به صحبت‌های ضدونقیض افسانه، این زن بازداشت شد و مورد تحقیق قرار گرفت. او اتهام قتل شوهرش را قبول کرد و گفت: بهراد به مواد اعتیاد داشت. ما به همین دلیل با هم اختلاف شدید داشتیم، آن روز هم وقتی در خانه مواد کشید من عصبانی شدم و او را کشتم. بعد برای اینکه جسدش را از خانه بیرون ببرم، مثله کردم.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند و گفتند از طرف نوه‌هایشان هم قصاص می‌خواهند. مادر مقتول گفت: ما چند سال بود که با پسرم رفت‌وآمد نداشتیم، چون همسرش اجازه نمی‌داد. بعد از چند سال یک‌باره با جسد او روبه‌رو شدیم. این زن مستحق مرگ است.

وقتی نوبت به افسانه رسید، او اتهام را قبول کرد. این زن گفت که قصد نداشته شوهرش را بکشد و مرگ او یک اتفاق بود.

او درباره زندگی‌اش گفت: وقتی که خیلی بچه بودم مادرم فوت کرد. پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و برای اینکه از دست من راحت شود و با زنش زندگی کند، من را به مادربزرگم داد. تا دوران نوجوانی با مادربزرگم زندگی می‌کردم. وقتی که کمی ‌بزرگ شدم، دیگر مادربزرگم هم از من مراقبت نکرد. او می‌گفت پیر شده و دیگر نمی‌تواند از من مراقبت کند و خواست که با بهراد ازدواج کنم. من اصلاً قصد ازدواج با بهراد را نداشتم و او را دوست نداشتم. او پسرخاله مادرم بود ولی مادربزرگم اصرار کرد که با بهراد ازدواج کنم و سر و سامان بگیرم. من هم مجبور شدم قبول کنم.

متهم گفت: من و بهراد صاحب دو فرزند شدیم، یک دختر و یک پسر اما زندگی ما خیلی تلخ بود. بهراد مواد مصرف می‌کرد، شیشه می‌کشید و ما را اذیت می‌کرد. من همیشه با او درگیری داشتم. روز حادثه به دستشویی رفت تا مواد مصرف کند. پسرم که خیلی کوچک است این صحنه را دید و من به بهراد اعتراض کردم و سر این موضوع با هم زد و خورد کردیم. بهراد تهدید کرد که مرا می‌کشد. او گفت که حتماً امشب من را می‌کشد. سعی داشت قیچی را که روی میزی در اتاق بود بردارد و به من حمله کند. برای دفاع از خودم بند مانتوام را دور گردنش انداختم و آن را کشیدم تا دست شوهرم به قیچی نرسد. او تقلا می‌کرد و سعی داشت خودش را به سمت قیچی بکشاند اما من بند را محکم دور گردنش نگه داشتم تا اینکه بی‌حال شد. من فکر می‌کردم از حال رفته و نمی‌دانستم مرده‌ است. فردای آن روز، صبح که بیدار شدم فهمیدم شوهرم فوت کرده‌ است. بچه‌ها را به مدرسه بردم. بعد به خانه برگشتم. چون خیلی سنگین بود و نمی‌توانستم جسد را از خانه بیرون ببرم، او را مثله کردم تا بتوانم از خانه خارج کنم.

متهم گفت: قصدی برای کشتن شوهرم نداشتم، فقط می‌خواستم بچه‌هایم به سرنوشت او مبتلا نشوند و او در خانه مواد نکشد. هرچند همدیگر را دوست نداشتیم اما من واقعاً قصد کشتن او را نداشتم.

بعد از دفاعیات این زن و وکیل مدافعش‌، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.