ترکیه در جبهه تروریست‌ها در سوریه علیه ایران/ ماجرای همکاری اردوغان با تحریر‌الشام چیست؟

«ظاهراً دولت رجب طیب اردوغان در تجهیز و آموزش نیروهای گروه تحریرالشام که در ده سال گذشته بر استان ادلب سوریه تسلط داشته است، به صورتی چراغ خاموش بسیار فعال بوده است.»

روزنامه هم‌میهن نوشت: پس از گذشت دو هفته از سقوط دولت بشار اسد در سوریه، لحن رهبران جدید این کشور و حامیان خارجی آنها در ترکیه علیه جمهوری اسلامی تشدید شده است. رهبران هیئت تحریرالشام که زمام امور سوریه را پس از سقوط بشار اسد در دست گرفته‌اند، در روزهای اخیر نسبت به آنچه «تلاش‌های ایران برای بی‌ثبات‌سازی دولت جدید سوریه» می‌نامند، هشدار می‌دهند.

این هشدارها به‌طور غیرمستقیم توسط رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه نیز تکرار شده است. دولت ترکیه پنهان نمی‌کند که نیروی اصلی حامی گروه اسلامگرای هیئت تحریرالشام است و به همین جهت نسبت به ثبات و موفقیت سوریه در دورۀ زمامداری این گروه، حساس است.

ظاهراً دولت رجب طیب اردوغان در تجهیز و آموزش نیروهای گروه تحریرالشام که در ده سال گذشته بر استان ادلب سوریه تسلط داشته است، به صورتی چراغ خاموش بسیار فعال بوده است. آموزش‌ها تنها جنبۀ تسلیحاتی و سیاسی نداشته و به نظر می‌رسد نوعی آموزش اعتقادی، بخش اصلی فعالیت ترک‌ها در این زمینه بوده است.

حزب عدالت و توسعۀ ترکیه به رهبری آقای اردوغان به نیروهای اسلامگرای فعال در جهان عرب، به چشم یک سرمایه برای بسط نفوذ خود می‌نگرد. خاستگاه  نیروهای اسلامگرا در جهان عرب عموماً تشکیلات اخوان‌المسلمین است. اخوان‌المسلمین در سال ۱۹۲۸ درست چهار سال پس از الغای نظام خلافت در ترکیه توسط حسن البناء در شهر اسکندریۀ مصر بنیان گذاشته شد.

شکل‌گیری اخوان‌المسلمین دقیقاً در واکنش به الغای خلافت پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی و بحران فکری ناشی از آن در بین مسلمانان سنی صورت گرفت. آن دسته از مسلمانانی که نظریۀ سیاسی اسلام را فقط در نظام خلافت منحصر می‌دیدند، با سودای احیای خلافت و تشکیل یک امپراطوری یکپارچه در کل ممالک اسلامی، به اخوان‌المسلمین پیوستند.

اخوان‌المسلمین در روند فعالیت‌های خود، شعبه‌هایی در بسیاری از کشورهای مسلمان تشکیل داد و با ظهور سیدقطب در این تشکیلات، به سمت رادیکالیسم سیاسی گرایش پیدا کرد. آموزه‌های سیاسی سیدقطب، زمینه‌ساز برداشت‌های افراطی بی‌سابقه‌ای از متون دینی و شکل‌گیری نگاهی بسیار منفی نسبت به «مسلمانان عادی» شد. منظور از مسلمانان عادی آن دسته از افراد مسلمانی بودند که به زندگی معمولی در جوامع مدرن عادت کرده بودند و تلاشی در جهت «اسلامی‌سازی دولت و جامعه» نمی‌کردند.

آن دسته از گروه‌هایی که تحت تأثیر آموزهای سیدقطب، خود را مسلمان واقعی می‌پنداشتند، به تکفیر مسلمانان عادی و جوامع آنها روی آوردند و با استفاده از ابزار ترور، فعالیت سیاسی خونباری را آغاز کردند. این جریان به‌طور فزاینده‌ای رو به افراط‌گری و خشونت داشت و اوج آن در سازمان القاعده و سپس با فاصلۀ بیشتری در گروه داعش ظهور و بروز کرد. تسلط داعش بر بخشی از خاک سوریه و عراق، چنان تجربۀ هولناک و انزجارآوری بود که مسلمانان عادی را از گروه‌های اسلامگرای سیاسی به وحشت افکند.

هیئت تحریرالشام نیز ابتدا بخشی از سازمان جهانی القاعده بود، اما به مرور زمان از آن جدا شد و بعد از فروکش کردن جنگ داخلی سوریه بر استان ادلب تسلط پیدا کرد.

به نظر می‌رسد دولت ترکیه با استفاده از سلطۀ هیئت تحریرالشام بر ادلب، فرصت را برای تجهیز و بسیج و آموزش آنها مناسب دید تا از یک طرف، آنان را برای ساقط کردن دولت بعثی خاندان اسد آماده سازد و از طرف دیگر، ایدئولوژی مبتنی بر جهاد و تکفیر آنان را به سمت نوعی اسلام میانه و معتدل هدایت کند. در واقع، هدف ترک‌ها، انتقال و آموزش ایدئولوژی حزب عدالت و توسعه به گروهای اسلامگرای افراطی شبیه هیئت تحریرالشام بوده است.

در ایدئولوژی حزب عدالت و توسعه، به امر توسعۀ اقتصادی به عنوان موضوعی مثبت و مورد نیاز جوامع مسلمان نگریسته می‌شود و مقدمات و الزامات چنین امری نیز مورد شناسایی قرار می‌گیرد. از الزامات چنین نگرشی، عدم اصرار بر تحمیل مظاهر شرع به مردم غیرمسلمان و مسلمانان عادی، پذیرش سطحی از تنوع و تکثر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مدارا در حوزۀ روابط خارجی از جمله رابطۀ عادی با کشورهای غربی است.

قاعدتاً به همین دلیل است که رهبران هیئت تحریرالشام به‌خصوص احمد الشرع پس از تسلط بر سوریه، برخلاف انتظارها و پیش‌بینی‌ها، نه چهرۀ یک گروه جهادی و تکفیری مانند القاعده و داعش را از خود به نمایش گذاشتند و نه علاقه‌ای به تکرار رفتار گروه طالبان در افغانستان از خود نشان دادند. آنها در گفتار و پوشش ظاهری، تا اندازۀ زیادی مانند رهبران حزب عدالت و توسعه ظاهر شدند و از این جهت محافل خارجی را شگفت‌زده کردند.

به نظر می‌رسد ترکیه از هیئت تحریرالشام انتظار دارد که با الگوبرداری از مدل «توسعۀ اسلامی ترکیه» سوریه را به کشوری اسلامی اما معتدل و ملایم تبدیل کند. از نظر ترک‌ها، این مسیر نه‌فقط ثبات سوریه را تضمین می‌کند بلکه موجبات نفوذ سیاسی در ترکیه در بخشی از جهان عرب را فراهم می‌آورد.

ترک‌ها اما بر این گمانند که جمهوری اسلامی به دلیل از دست دادن متحد خود در سوریه، در پی تلاش برای بی‌ثبات کردن آن کشور است. مسئولان ایرانی تاکنون در این مورد صحبت‌های متفاوتی مطرح کرده‌اند.

به نظر می‌رسد که وزارت خارجه در ابتدا تصور می‌کرد که هیئت تحریرالشام نظامی مشابه نظام طالبان افغان در سوریه مستقر می‌کند و بنابراین، در پی تکرار روابط تهران – کابل با دمشق بود. این فرضیه اکنون چندان مقرون واقعیت تلقی نمی‌شود.

به هر حال، حاکمان جدید سوریه برای حفظ انسجام خود گویی نیازمند یک «دشمن بیرونی» هستند تا از طریق حملۀ لفظی به آن، از پراکندگی نیروهای خود در این مرحله از کارشان جلوگیری کنند. با توجه به روابط مستحکم جمهوری اسلامی با نظام اسد، ظاهراً آنها در این زمینه به ایران چشم دوخته‌اند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.