انتقاد یک کارشنارش از طرح انتقال پایتخت: بین مناطق ساحلی کشور رقابت ایجاد شده!

زهرا نژادبهرام، عضو اسبق شورای شهر تهران: تمرکز بیش از حد مراکز گوناگون در تهران و مشکلات ترافیکی، آلودگی هوا و انواع مسائل دیگر از جمله مشکلات زیرساختی طی ۲ دهه اخیر در تهران سال‌هاست که موجب طرح موضوع انتقال پایتخت شده، در نهایت این مسئله منجر به تصویب قانون امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در اردیبهشت‌ماه سال ۹۴ شد.

آرمان ملی نوشت: از سال ۹۴ که قانون امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران تصویب شده اراده‌ای از سوی دولت‌‌های مستقر برای اجرای آن وجود نداشته و شورای ساماندهی تهران و امکان‌سنجی انتقال پایتخت سیاسی و اداری تشکیل جلسه نداده است و اگر تشکیل شده هم تصمیمی برای اجرایی شدن قانون گرفته نشده است. با این وجود این موضوع در دولت چهاردهم به صورت جدی‌تری مورد توجه قرار گرفته است. پزشکیان از آغاز مطالعات طرح انتقال پایتخت خبر داده و عارف معاون اول خود را مامور بررسی این طرح کرده است. این در حالی است رئیس‌جمهور معتقد است بی‌توجهی به این موضوع می‌تواند کشور را در آینده با بحران‌های زیست‌محیطی و مشکلات متعدد دیگر مواجه سازد. برای تحلیل و بررسی ابعاد مختلف این موضوع با دکتر زهرا نژاد بهرام، عضو سابق شورای شهر تهران گفت‌وگویی انجام شده است.

با توجه به شرایط کشور آیا طرح انتقال پایتخت که در دولت چهاردهم مورد توجه قرار گرفته قابلیت تحقق دارد؟

اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم من معقتدم در شرایط کنونی با توجه به وضعیت کشور طرح انتقال پایتخت موضوعیت ندارد. در شرایط کنونی کشور چالش‌های مهمی مانند بحران انرژی، تحریم‌های گسترده بین‌المللی علیه ایران، بی‌ثباتی اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی مواجه است و به همین دلیل نمی‌توان طرح انتقال پایتخت را به عنوان یک اولویت در دستور کار قرار داد. در شرایط کنونی نیز آنچه برای دولت مهم است این است که بتواند ناترازی‌های انرژی را مدیریت کند. به هر حال در ماه‌های اخیر مردم و صنایع در این زمینه با چالش مواجه بوده‌اند و به همین دلیل دولت باید برای این بحران چاره اندیشی کند. با توجه به چالش‌های موجود اگر دولت بخواهد هزینه‌هایی را که برای حل این بحران‌ها باید انجام دهد، صرف طرح انتقال پایتخت کند، چیزی جز دادن آدرس غلط نیست. توجه به مسائلی که در شرایط کنونی موضوعیت ندارد باعث خواهد شد که اولویت‌های اصلی مورد توجه قرار نگیرد و هزینه‌هایی که در این زمینه‌ها صورت می‌گیرد کنار گذاشته شود. به نظر می‌رسد مجلس و دولت در تشخیص اولویت‌ها دقت لازم را ندارند و در مواردی حتی دچار مشکل هستند. به عنوان مثال درست زمانی که بازار ارز شرایط نابسامانی دارد و قیمت‌ها روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند، مجلس دنبال طرح لایحه حجاب و عفاف است و دولت نیز طرح انتقال پایتخت را مطرح می‌کند. اینکه دولت در ماه‌های ابتدایی خود موضوع انتقال پایتخت را مطرح می‌کند، اگر نتواند افکار عمومی و کارشناسان را قانع کند که دلیل این توجه چیست، به معنای آدرس غلط دادن خواهد بود که برخی کارشناسان آن را پیش پای دولت پهن کرده‌اند. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد ممکن است این شائبه در افکار عمومی شکل بگیرد که دولت نسبت به مسائل اصلی مردم بی‌توجه است و دنبال طرح‌هایی است که در حال حاضر مشکل مردم محسوب نمی‌شود و یا در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرد.

این مطالب را از دست ندهید:

انتقال پایتخت در برخی دولت‌های گذشته نیز مطرح بوده اما هیچ گاه به مرحله عملی نرسید. اگر قرار بود این اتفاق رخ بدهد آیا بهتر نبود زودتر رخ می‌داد تا امروز تهران با این همه چالش مواجه نباشد؟

موضوع انتقال پایتخت در شهرداری‌های مختلف مورد توجه بوده است. از دوران شهرداری آقای کرباسچی در تهران این موضوع مطرح بوده و هر رئیس‌جمهوری که روی کار آمده به این مسأله توجه کرده است. حتی در زمانی که بنده عضو شورای شهر تهران بودم از سوی آقای روحانی تیمی برای انجام این کار انتخاب و چندین جلسه هم در وزارت راه و شهرسازی برگزار شد. در این جلسات کارشناسان زیادی حضور داشتند و اغلب آنها بر این باور بودند که امکان تحقق این پروژه بسیار کم است و هزینه زیادی دارد. در این زمینه کشورهای مختلفی وجود داشته که دنبال انتقال پایتخت بوده‌اند و هزینه‌های زیادی نیز صرف کرده‌اند. از برزیل گرفته تا اندونزی که با کمک گروه۲۰ این پروژه را دنبال کرده اما هنوز نتوانسته آن را به پایان برساند. دلایل مختلفی از سوی کشورهای مختلف برای انتقال پایتخت مطرح شده است. به عنوان مثال هنگامی که قزاقستان پایتخت خود را به آستانه منتقل کرد، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این اتفاق رخ داد. اندونزی نیز که دنبال انتقال پایتخت بوده به دلیل این است که پایتخت این کشور یعنی جاکاراتا در معرض فرورفتن زیر آب است. این منطقه به دلیل اینکه مجمع الجزایر است از نظر ژئوپلتیکی و سوق‌الجیشی با چالش‌های مهمی مواجه است. این پروژه برای این کشور بالغ بر ۳۳ میلیارد دلار هزینه داشته و به دلیل همین هزینه‌های سنگین هنوز نتوانسته‌اند با موفقیت این طرح را اجرایی کنند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد بی‌توجهی به جامعه محلی در کشورهایی بوده که این طرح را اجرایی کرده‌اند که نکته قابل تأملی بوده است. در آلمان نیز پس از اینکه آلمان شرقی و غربی به هم متصل شدند پایتخت از برن به برلین منتقل شد تا بتوانند یک اتحاد سیاسی و اجتماعی را برای شهروندان این کشور به وجود بیاورد. این در حالی است که در گذشته نیز برلین پایتخت آلمان بوده و هنگامی که دو آلمان از هم جدا می‌شوند پایتخت این کشور به برن انتقال پیدا می‌کند. در پاکستان نیز همواره این موضوع مطرح بوده که پایتخت این کشور از اسلام‌آباد به کراچی به عنوان مهم‌ترین شهر این کشور منتقل شود.

برای اینکه یک منطقه به عنوان پایتخت جدید یک کشور انتخاب شود چه ملاحظاتی را در نظر می‌گیرند؟

برای این کار عمدتأ نقاط سوق‌الجیشی و مرکز کشور را در نظر می‌گیرند. به همین دلیل نیز انتقال پایتخت به سواحل از نظر ژئوپلتیکی و سوق‌الجیشی قابل تأمل است. کشوری مانند ایران که دارای ظرفیت‌های زیادی است، نقاط مختلفی دارد که بتواند به عنوان پایتخت انتخاب شود. به عنوان مثال هنگامی که تهران را به عنوان پایتخت ایران انتخاب می‌کردند به دژ محکم سلسله جبال البرز توجه کرده‌اند که از نظر ژئوپلتیکی اهمیت دارد. اینکه امروز همه مراکز تصمیم‌گیری سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامی در تهران متمرکز شده به دلیل ساختار سیاسی کشور است. هنگامی که ساختار سیاسی کشور تمرکزگرا بوده و حاضر نیست منابع خود را در مناطق دیگر توزیع کند، معنایی جز این ندارد که انتقال همه مراکز مهم سیاسی به پایتخت جدید، موجب تمرکز دوباره خواهد شد. در شرایط کنونی بیش از دو سوم جمعیت کشور در مناطق غربی و مرکزی کشور ساکن هستند و مناطق شرقی کشور تراکم جمعیتی کمتری دارد. از سوی دیگر مهاجرت از سمت شرق به غرب کشور نیز امری رایج در سال‌های بعد از انقلاب بوده و دلیل آن هم چیزی نیست جز سرمایه‌گذاری بیشتر برای توسعه در مناطق مرکزی و غربی کشور.

در چنین شرایطی چرا مکران به عنوان گزینه جدی انتقال پایتخت مطرح شده است؟

هنگامی که مکران به عنوان گزینه پایتخت مطرح می‌شود بی‌توجهی به جامعه محلی یک مسأله جدی است. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که مناطق دیگر کشور مانند استان هرمزگان و خوزستان نیز در این زمینه دغدغه‌های خود را مطرح می‌کنند. به عنوان مثال استاندار هرمزگان به تازگی اعلام کرده که این استان از این آمادگی برخوردار است که به عنوان مرکز تجاری ایران فعالیت کند و همین وضعیت می‌تواند برای شهر آبادان هم مطرح باشد. به نظر می‌رسد با طرح نام مکران به عنوان پایتخت احتمالی، نوعی رقابت را بین مناطق ساحلی کشور ایجاد کرده‌ایم که نه تنها به نتیجه نخواهد رسید و بلکه باعث رقابت‌های بی‌ثمر و بی‌دلیل و تعارض خواهد بود که ممکن است بین مناطق شکل بگیرد. این در حالی است که چالش‌های تهران مانند تراکم جمعیت، بی‌آبی، آلودگی هوا و… همچنان وجود دارد. بخشی از شرایط پیچیده تهران به خاطر اتصال به کرج از سمت غرب است و اگر موانع طبیعی وجود نداشت، چه بسا از سمت شرق نیز تاکنون به دماوند متصل شده بود. این وضعیت به خوبی نشان می‌دهد که ما هنوز نتوانسته‌ایم در زمینه توسعه متوازن کشور به خوبی عمل کنیم. این در حالی است که کشورهای مختلف در مناطق خود با سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام داده‌اند جذابیت ایجاد کرده‌اند. در کشور منطقه پارس جنوبی از این ظرفیت برخوردار بود که به یک منطقه توسعه یافته در زمینه‌های مختلف تبدیل شود. این در حالی است که با توجه به سرمایه‌گذاری‌های کلانی که در این منطقه صورت گرفت در نهایت این منطقه به جایی برای سکونت تبدیل شود. اتفاقی که رخ داده این است که ما به جای اینکه مشکلات انباشته شده را در کشور و تهران حل کنیم تا از مهاجرت بی‌رویه به تهران جلوگیری شود، با یک خطای استراتژیک به دنبال انتقال پایتخت هستیم. نکته دیگری که از نظر اخلاقی حائز اهمیت است این است که تهران در۲۰۰ سال گذشته به عنوان پایتخت کشور انتخاب شده و در طول همه این سال‌ها از منابع مختلف آن استفاده شده و حتی می‌توان گفت منابع تهران را مصرف کرده‌ایم و در شرایطی که مشکلات کم‌کم خود را نشان می‌دهد، سخن از کنار گذاشتن تهران و یافتن پایتخت جدید مطرح شده است. این کار از نظر اخلاقی درست نیست. تردید نکنید که با این روند این اتفاق برای پایتخت بعدی نیز رخ خواهد داد و پس از استفاده از منابع آن به فکر تغییر آن خواهند افتاد.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.