دختر ۱۸ ساله در رویای سفر به آفریقای جنوبی دست به سرقت زد

رویای خام دو دختر۱۸ ساله که می‌خواستند به آفریقای جنوبی سفر کنند آنها را راهی بازداشتگاه کرد.

به گزارش سایت جنایی، ماجرا برای متهم پرونده که دختری ۱۸ ساله است وقتی شروع شد که در یک مهمانی خانوادگی از عمویش شنید؛ ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه تمام بهار آزادی در خانه دارد.

او می‌گوید وسوسه شد تا با همدستی دوست خود به خانه عمویش دستبرد بزند اما دختر حواس پرت، گوشی موبایلش را در صحنه سرقت جا گذاشت.این دختر ۱۸ ساله که سارینا نام دارد وقتی با دوستش نقشه سرقت را کشید فکر نمی کرد که فراموشی عجیب و دستپاچگی از ارتکاب جرم کار دستش بدهد. در ادامه گفت و گو با او را بخوانیی:

 

*چرا دختر ۱۸ ساله باید ایده سرقت به ذهنش خطور کند، آن هم سرقت از خانه عمویش؟

 

اگر به دستگیری فکر کرده بودم، هرگز نقشه سرقت نمی‌کشیدم. راستش اصلا تصور نمی‌کردم دستم رو شود و آبرویم برود.

*پس چرا این کار را کردی؟

راستش در واقع می‌خواستیم ماجراجویی کنیم. البته خب از پول هم بدمان نمی‌آمد. فکر کردیم حسابمان را پر می کنیم تا اگر خانواده‌هایمان اجازه دادند عید به آفریقای جنوبی برویم. چون من و دوستم آزیتا، یکی از آرزوهایمان این بود که با هم به سفرخارجی برویم.

*وضع مالی خانواده خودت چطور است؟

اصلا خوب نیست. پدرم چند سال قبل ورشکست شد. البته او تاجر موفقی بود اما حدود ۷ یا ۸ سال قبل شریکش سرش را کلاه گذاشت و فرار کرد. حتی پدرم مدتی به زندان افتاد تا اینکه خانواده بخشی از بدهی‌هایش را جور کردند و پدرم آزاد شد. اما در مجموع زندگیمان به زیر صفر رسید.

*وضع عمویت خوب بود که از او سرقت کردید؟

بله، عمویم پزشک زیبایی است و وضع مالی بسیار خوبی دارد.

*از چه زمانی تصمیم به سرقت ازعمویت گرفتی؟

از شب یلدا، همه جمع شده بودیم خانه مادربزرگم. بزرگترها صحبت می‌کردند و از مسائل جامعه می‌گقتند. از عمویم شنیدم که برای سرمایه گذاری یورو و سکه خریده است. در بین حرفهایش شنیدم که ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه طلا در خانه دارد. آن شب که این حرف‌های عمویم را شنیدم، وسوسه سرقت به جانم افتاد.

*تعریف کن چطور به خانه عمویت دستبرد زدی؟

از همان شب یلدا، فکر سرقت به سرم زد. حتی همان شب به دوستم آزیتا پیام دادم و قرار شد فکر کند و خبر بدهد که به من کمک می‌کند یا نه. چند رو بعد هم قبول کرد تا با من همکاری کند. برای اجرای این سرقت باید دسته کلید خانه عمویم را سرقت می کردم. منتظر ماندم تا مهمانی بعدی که دور هم جمع شدیم. آن روز دسته کلید خانه عمویم را از کیف زن عمویم برداشتم. بعد منتظر ماندم تا شبی که آنها مهمان خانه عمه‌ام شدند. بهترین زمان برای اجرای سرقت بود، با دوستم به خانه آنها رفتیم و دزدی کردیم اما گوشیم را جا گذاشتم که باعث دستگیری ما شد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.