حکم قصاص برای پسری که در دعواهای جداگانه مرتکب دو جنایت شد

متهم به نام فرهاد در بازجویی‌ها قتل را گردن گرفت و گفت: آن روز همراه دختر مورد علاقه‌ام سوار بر ۲۰۶ برای تفریح بیرون رفته بودیم که راننده پراید جلوی ماشین ما پیچید و حرفی به آنیا زد. همین موضوع موجب درگیری میان ما شد. راننده پراید به نام حامد رویم چاقو کشید و من برای دفاع از خودم و دختر مورد علاقه‌ام یک ضربه چاقو به او زدم و فرار کردم.

فرهاد بعد از چند روز بازجویی ناگهان حرفش را عوض کرد و گفت: دوستم شاهین عامل این قتل است.

او گفت: شاهین همراه ما بود. وقتی درگیری شروع شد، شاهین در حمایت از من وارد درگیری شد و حامد را با ضربه چاقو زد. من دروغ گفتم که حامد را کشته‌ام.

این جوان گفت: من فرد دیگری را کشته‌ام. چند سال قبل در یک درگیری جوان دیگری را کشتم و بعد هم فرار کردم. او دستفروش بود. ما با هم درگیر شدیم و او را با چاقو زدم. وقتی که متوجه شدم مرده است، تصمیم گرفتم همراه دوستم شاهین از کشور فرار کنم و وارد کشور ترکیه شوم. ما قاچاقی به سمت ترکیه رفتیم اما شاهین فهمید مادرش مریض است و تصمیم گرفت برگردد ولی من فرار کردم، چون به خاطر سرقت‌هایی که انجام داده، تحت تعقیب بودم. برای مدت پنج ماه در کشور ترکیه زندگی کردم. پولم تمام شده بود و دیگر پولی نداشتم. به همین خاطر با مدارک جعلی دوباره وارد ایران شدم و این‌طور بود که به زندگی‌ام در ایران ادامه دادم. تصمیم داشتم دوباره سرقت کنم و با پولی که به دست می‌آورم رضایت شکاتی را که از من شکایت کرده و باعث شده بودند تحت تعقیب قرار بگیرم به دست بیاورم و به زندگی عادی برگردم که با حامد درگیر شدیم و گیر افتادم.

متهم ادامه داد: شاهین مرتکب قتل شد اما به من گفت به خاطر تو آدم کشتم و خودت باید گردن بگیری. گفته بود یک میلیارد تومان هم به من پول می‌دهد که این کار را نکرد. من هم تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.

به این ترتیب، برای هر دو متهم کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی اولیای دم هر دو مقتول درخواست قصاص کردند و گفتند گذشت نمی‌کنند.

سپس فرهاد در جایگاه قرار گرفت. او ادعاهای قبلی را تکرار کرد و گفت: زمستان سال ۱۴۰۰ همراه دوستانم برای تفریح به گردنه قوچک رفته بودیم که با پسر ۲۴ ساله‌ای که بلال‌فروش بود درگیر شدم. او به دختر مورد علاقه یکی از دوستانم متلک گفت و من با چاقو او را کشتم. بعد از این ماجرا قاچاقی از کشور خارج شدم و به ترکیه رفتم. چند ماه بعد بار دیگر قاچاقی به ایران برگشتم. بعد هم قتل دوم اتفاق افتاد که البته آن را شاهین مرتکب شد.

وقتی نوبت به شاهین رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: فرهاد دروغ می‌گوید. من اصلاً در جریان کارهایی که او کرده است، نبودم. اگر من تحت تعقیب بودم در تمام این سال‌ها باید بازداشت می‌شدم یا اینکه حداقل با هویت واقعی خودم در کشور تردد نمی‌کردم. فرهاد فکر می‌کرد اگر بگوید قتل دیگری مرتکب شده و این قتل کار او نبوده می‌تواند رضایت بگیرد اما هر دو قتل کار خودش است و من کاری نکرده‌ام.

قضات با توجه به ادعاهایی که فرهاد کرده بود، دوربین‌های مداربسته محل را بررسی کردند و یک بار دیگر مشخص شد ضارب فرهاد است. به این ترتیب، بعد از پایان جلسه دادگاه وارد شور شدند و متهم را به دو بار قصاص، دو سال تبعید و ۸۰ ضربه شلاق محکوم کردند.