رهبری به نامه ترامپ پاسخ میدهند؟
انتشار ادعای ترامپ مبنی بر فرستادن یک نامه به رهبر ایران برای مذاکره فضای خبری کشور را تحتالشعاع قرار داد.

عصر ایران به نقل از صابر گلعنبری، کارشناس روابط بینالملل نوشت: دونالد ترامپ در گفتگو با شبکه فاکس بیزنس گفته است که دیروز پنجشنبه نامهای خطاب به مقام رهبری ایران نوشته است. وی بیان داشت که در این نامه گفته است«امیدوارم که مذاکره کنید؛ چرا که این مساله برای ایران خیلی بهتر خواهد بود». وی در عین حال نیز گفته است: «آنها خواهان دستیابی به این نامه هستند. جایگزین دیگر این است که ما کاری انجام دهیم؛ چرا که نمیشود که ایران سلاح هستهای داشته باشد.».
اما در مقابل دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد که «تاکنون چنین نامهای دریافت نکردهایم.»
اما قید «تاکنون» به معنای این است که اصل وجود نامه تکذیب نشده است. در این میان، یک مقام آمریکایی به شبکه الجزیره گفت که ترامپ این نامه را نوشته است، اما هنوز ارسال نشده است.
رسانهای کردن این نامه قبل از ارسال آن خود واجد معانی و دلالتهای خاصی است و چه بسا این از موارد نادر در تاریخ دیپلماسی در جهان است که عالیترین مقام یک کشور از فحوای نامهای به عالیترین مقام کشور دیگری قبل از ارسال آن خبر میدهد. این هم نشانه دیگری از متفاوت بودن ترامپ است.
اما رسانهای کردن نامه به این شکل در وهله نخست بیانگر این است که تصویر رسانهای به هر دلیل و انگیزهای برای ترامپ در مواجهه با پروندههای مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین نشان میدهد که او در پرونده ایران نیز همچون بحران اوکراین عجله دارد و به دنبال رسیدن به نتیجه و توافق مطلوب خود است. در این خصوص آنچه برای ترامپ اهمیت است، رسیدن سریع به نتیجه دلخواه است؛ ولو این که بعد از رد مذاکرات از جانب ایران نامهنگاری کند.
حالا باید دید آیا نامه به مقصد میرسد و اگر هم برسد، چه برخوردی با آن میشود، آیا همان برخورد مشابه با پیام ترامپ در سال 1398 که از طریق شینزو آبه نخست وزیر سابق ژاپن فرستاد، انجام خواهد شد؟ پس از آن باید دید محتوای نامه چیست. آیا مثل این چند کلمهای که ترامپ درباره آن در مصاحبه با فاکس بیزنس گفته، تلفیقی از چماق و هویج است؛ یا توافق یا تهدید به حمله؟
در هر صورت به دلایلی چندان محتمل نیست که نامه جدید ترامپ مورد توجه جدی تصمیمسازان در ایران قرار گیرد.
واقعیت این است که اولویت نخست ترامپ مذاکره و توافق است، اما با شروط و خواستههای خودش. اگر غیر از این بود، ترامپ یکسره و بیدرنگ میرفت سراغ پلان بعدی. شخصیت و تفکر او هم اینگونه نیست که بخواهد با سخن گفتن مداوم از مذاکره و توافق برای اقدام دیگری مقدمهسازی دیپلماتیک انجام دهد.
ترامپ برای تحقق این هدف خود همزمان و همراستا با بازگرداندن سیاست فشار حداکثری و تهدیدها به صفر کردن صادرات نفتی ایران و توقف کشتیهای نفتی و غیره از چند کانال تلاش میکند که این مذاکرات هر چه زودتر کلید بخورد.
در این میان، کانالی که احتمالا ترامپ بیش از همه بر روی آن حساب باز میکند، «فعلا» پوتین و روسیه است.
در این خصوص بعید نیست که پوتین در چارچوب بده بستانی با ترامپ به صورت جدی برای شکستن بنبست در پروندههای بینالمللی همچون پرونده هستهای ایران ورود کند. در این باره نیز تاکید دیمتری پسکوف سخنگوی کرملین مبنی بر ضرورت حل مسائل میان آمریکا و ایران با «گفتگو» نیز در سایه مخالفت تهران با آن در این شرایط در این راستا قابل تامل است.
در کل میتوان گفت که وساطت روسیه رفته رفته جدیتر میشود. به دیدار امروز سفیر ایران در روسیه با ریابکوف معاون لاوروف نیز میتوان از این زاویه نگریست.
اما وساطت پوتین میان تهران و واشنگتن و پرونده ایران به نوعی با جنگ اوکراین گره خورده است؛ چرا که کرملین که نگران چرخشهای ناگهانی ترامپ نیز هست بعید است که قبل از اطمینان خاطر کامل نسبت به پایان یکجانبه این جنگ به نفع کشورش و نقد کردن مواضع ترامپ تمام توان خود را برای شروع مذاکرات تهران و واشنگتن به کار گیرد.