رهبری به ناجا دستور دادند دیگر دیش از خانه مردم جمع نکند/ آرای انتخابات ۸۸ بازشماری نشد

گفت‌وگو با عزت‌الله ضرغامی، از بایکوت هاشمی و خاتمی در صداوسیما تا ماجرای منقل، عصبانیت آملی‌لاریجانی، نامه احمدی‌نژاد به رهبری و اعلام پیروزی کیهان شب قبل از انتخابات۸۸

به گزارش تازه‌نیوز، از زمانی که دوران ریاستش بر صداوسیما پایان یافته، در مورد این سازمان معمولا صحبت نمی کند؛ در این مدت، او تصویری جدید از خود در صحنه سیاسی کشور ارائه کرده؛ تصویری که او را اصولگرایی کمی معتدل و معتقد به گفت و گو با جناح مقابل نشان می دهد. در راه ساخت این تصویر سیاسی از خود، در مواضعش تلاش دارد از برخی اصلاح طلبان تعریف کند و از برخی اصولگرایان انتقاد. با این حال گه گاهی از این جاده هم خارج می شود و لاجرم در صدر اخبار قرار می گیرد. مثلا در ماجرای جر و بحثش با حسن روحانی. او پس از انصراف از نامزدی در انتخابات 96 همچنان توانسته خود را کاندیدای بالقوه اصولگرایان نگه دارد. صحبت از عزت الله ضرغامی است.

متن گفت و گوی تفصیلی «انتخاب» با عزت الله ضرغامی را در زیر می خوانید:

 سلام عرض می‌کنم خدمت‌تان

سلام

 ممنون از فرصتی که در اختیار پایگاه خبری انتخاب قرار دادید. اگر نکته‌ای به عنوان ابتدای گفتگو دارید، بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. من هم از شما جناب فقیهی تشکر می‌کنم که بانی این گفتگو شدید. به همه مخاطبان عزیزتان هم عرض احترام دارم. امیدوارم که ان‌شاءالله بحث‌هایی که می‌کنیم، مفید باشد.

 آقای مهندس فکر می‌کنم شما الان جزو معدود کاندیداهای مسلم انتخابات 1400 هستید. یعنی غیر از شما فکر می‌کنم فقط آقای دهقان.

من اعلام کردم که آمادگی کامل دارم برای نامزد شدن در انتخابات 1400 و مثل یک بازیکنی که روی نیمکت یک مسابقه فوتبال نشسته ولی آماده است و حتی دارد خودش را برای ورود به زمین گرم می‌کند، این آمادگی را در خودم ایجاد کردم و دارم حفظ و تقویت می‌کنم تا ان شاءالله در مقطع انتخابات ببینیم چه اتفاقی می‌افتد.

یعنی احتمال دارد به عرصه ورود نکنید؟

من آمادگی کامل برای ورود به عرصه انتخابات را دارم. منتها ببخشید شما از یک دقیقه بعدتان خبر دارید؟!

نه.

با همین استدلال من آمادگی کامل دارم تا آن مقطع ان شاءالله.

 آقای مهندس! این از برکات دوره‌ای از قدرت است که چهره‌هایی که در قدرت هستند، مسئولیت دارند، دور می‌شوند از قدرت و به نوعی روشنفکر می‌شوند؟ این از برکات است یا درواقع آفات این موضوع است؟

ببینید! کسی که در جایگاه یک مسئولیتی هست، ضمن اینکه آرا و افکار و سلایق خودش را دارد، قاعدتا با اقتضائاتی که برای آن مسئولیتش باید درنظر بگیرد، باید از چارچوب‌های سازمانی خودش دفاع کند و آنها را ببین کند. نمی‌شود یک نفر رئیس یک سازمان مهمی باشد، به جای اینکه سازمانش را تبیین کند و نظرات سازمانی‌اش را جا بیندازد، هر روز بخواهد به این طرف و آن طرف برود و نظرات شخصی‌اش را بگوید. این غلط است.

نه لزوما در حوزه مسائل شخصی.

نه، نه. اصلا دیدگاه‌های حتی تخصصی. من مثال می‌گویم. شما دیگر حساس‌تر از شورای نگهبان بواسطه نظرات فقهی و دینی‌شان، جایی را ندارید. اگر راجع به قانونی در شورای نگهبان بحث می‌شود و دو تا فقیه، اصلا نظر فقهی‌شان مخالف یک مصوبه‌ای می‌شود، ولی وقتی رای اکثریت آورد و مصوب شد، همان فقیهی که خودش مخالف بوده، مثلا در مجلس یا هر جای دیگری می‌رود و از نظرات شورای نگهبان دفاع می‌کند. این نافی نظرات شخصی او نیست. من درواقع حرفم آقای فقیهی این است که نمی‌شود آدم‌ها یک مسئولیت مشخص اجرایی مهم داشته باشند بعد هر روز هم بخواهند اپوزیسیون باشند. در آن جایگاه باید وظیفه اش را انجام دهد. بله، اگر دیگر در آن جایگاه نبود، می‌تواند با یک نگاه تجربی بیاید و بگوید در این 10 سالی که آنجا بودم، اولا یک تجربه دارم و نقاط قوت کار من اینجاها بود و با صدای بلند بگوید. بعد چه اشکالی هم دارد بعد از 10 سال، 15 سال، 20 سال، چون ما موجود زنده‌ایم دیگر. ما باید خودمان را ترمیم کنیم، بیاید و بگوید فلان کاری که در 10 سال قبل کردم، اشتباه بود و دلایلش هم اینهاست. من یک هشتک دارم، اشتباهات من. دلایلش را هم می‌گویم که آن موقع چرا این تصمیم را گرفتیم. مثل فیلم «آدم برفی» اما می‌گوییم اگر آن موقع ما همین نگاه را داشتیم، «آدم برفی» را متوقف نمی‌کردیم و درواقع یک مدتی نمایش آن به تاخیر نمی‌افتاد. این یک پاسخ به شماست. یعنی درواقع آدمی که مسئولیت ندارد، راحت‌تر می‌تواند نظرات شخصی‌اش را بگوید، اصلا باید نظرات شخصی‌اش را بگوید. من الان حرف‌هایی که می‌زنم، دیدگاه‌های فکری خودم است. آیا این دیدگاه‌ها را وقتی در صداوسیما بودم، نمی‌گفتم؟ بخش زیادی از آن را می‌گفتم. به شهادت تمام مدیران من، کسانی که از نزدیک با من کار کردند. منتها وقتی من در مسئولیت مهمی مثل صداوسیما هستم، طبق قانون شما باید صبر کنید، با من چک کنید و به لحاظ بحث‌های امنیتی با من هماهنگ شوید، صداوسیما نمی‌تواند بیاید دقت را فدای سرعت کند. چون یک اقتضائاتی دارد ولی سایت انتخاب اینطور نیست. شما یک مقدار می‌توانید با سرعت کار کنید، دقت‌تان هم یک خرده کم شود، می‌گویید بعد تکمیل می‌کنید. اما رسانه ملی همین امروز که دارم صحبت می‌کنم، درواقع اقتضائاتی دارد که باید آنها را درنظر بگیرید.

 آقای مهندس! لزوما نظر من این نیست که حتما آن فرد اپوزیسیون شود. مثلا در همان جایگاه صداوسیما در ادوار مختلف بالاخص 15 سال اخیر، ما شاهد بودیم که تفسیری از قانون می‌شده در قانون تولید محتوا که محتوا در فضای مجازی را مطلقا برای خود می‌داند. فکر می‌کنم این در دوره شما هم شما جزو کسانی بودید که اصرار می‌ورزیدید که این ماجرا ازآن صداوسیما باشد و الان هم دوره آقای عسگری خیلی با شدت بیشتر دارد پیگیری می‌شود.

ببینید! صداوسیما یک وظیفه‌ای دارد، وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. مملکت هم یک قانون دارد، براساس آن قانون عمل می‌شود. این را شما بدانید! یعنی اگر صداوسیما یک مقطعی مثلا رقیب اصلی اش ماهواره‌ها هستند، کمااینکه بخش زیادی از دوره من همینطور بود، آن وظیفه‌ای که ضرغامی برعهده دارد این است که بگوید من یک طوری برنامه‌سازی کنم و یک طوری تکثر در شبکه‌ها ایجاد کنم که مردمی که می‌خواهند در حوزه‌های مختلف تنوع داشته باشند و به خاطر این تنوع به سمت ماهواره می‌روند که در ماهواره ضمن اینکه نکات مثبت هست، حتما هم نکات منفی فراوان است، شما نفی نمی‌کنید، این اتفاق کمتر بیفتد. یعنی اگر کسی ماهواره هم دارد، بگوید مثلا الان برنامه‌های تلویزیون برنامه‌های خوب و متنوعی است و من نیاز ندارم. یک روز اصلا ماهواره ام را روشن نمی‌کنم. یا در هفته یک ساعت یک برنامه‌ای دارد، می‌خواهم آن برنامه را ببینم. صداوسیما وظیفه‌اش این است به گونه‌ای عمل کند که مخاطبینش در حداکثری، نمی‌توانم بگویم صددرصد، چون بعضی چیزها اقتضاء کشور نیست. بنابراین به صورت حداکثری صداوسیما باید بتواند طوری کار کند که مردم کمتر ماهواره ببینند، صداوسیما را بیشتر ببیند. حالا چقدر موفق است، بماند. من در دوره خودم البته احساس کردم مردم تنوع می‌خواهند، شبکه‌های تخصصی راه انداختم دیگر. والا الان باید همان پنج تا شبکه می‌ماند و ملت هم بالای پشت‌بام، کماکان آنتن‌های آنالوگشان را جابجا می‌کردند، سُر بخورند، برف باشد، بیفتند زمین، هزار تا بدبختی! ما سیستم را دیجیتال کردیم و شبکه‌ها را افزایش دادیم. الان کسی که فیلم و سریال بخواهد ببیند، ورزش، مستند، انیمیشن، سلامت اینها همه دیگر شبکه‌های مستقل است و شما شب که می‌روید خانه و تلویزیون را روشن می‌کنید اگر نخواهید در شبکه رسمی خبری چیزی ببینید روی شبکه‌ای که علاقه دارید، می‌روید. امروز هم دوستان ما که در صداوسیما هستند، وظیفه شان اتفاقا این است که در مقابل فضای مجازی و تنوع محتوایی که دارد، درواقع به گونه‌ای عمل و تولید کنند که مردم ترجیح دهند با همان محتوای صداوسیما بیشتر ارتباط برقرار کنند. اما نکته‌ای که به لحاظ قانونی می‌گویید، بله یک مقطعی کشور یک قانون در ارتباط با ماهواره داشته، امروز هم ممکن است بگویند یک قانون در مورد فضای مجازی هست. این ربطی به صداوسیما ندارد. من این را خیلی صریح بگویم اول. اتفاقا من در یک مقطعی یک جمع‌بندی را خدمت رهبر معظم انقلاب انتقال دادم. اینکه نیروی انتظامی در خانه مردم به بالای پشت‌بام می‌رود و دیش‌ها را جمع می‌کند، واقعا کار صحیحی نیست. این را من خدمت ایشان مطرح کردم. براساس قانون بود. آن قانون هنوز لغو هم نشد یعنی مصوبه مجلس است و نیروی انتظامی هم یک ماموریت دارد. من این را برای اولین بار می‌گویم: رهبر معظم انقلاب دستور دادند به ناجا که شما دیگر به خانه‌های مردم و بالای پشت‌بام نروید، دیش جمع کنید.

ولی ادامه دارد همچنان فکر می‌کنم!

حالا من این را دارم به شما عرض می‌کنم دیگر. الان خانه شما آمده‌اند دیش را گرفته‌اند؟

 ما ماهواره نداریم.

اگر خانه شما رفته‌اند بالای پشت‌بام آقای فقیهی، شما که آخوندزاده‌اید، آمده‌اند و دیش‌تان را گرفته‌اند، به من بگویید من آشنا دارم در ناجا! من آشنا دارم و بگویم که دیش را برگردانند. نه اینطور نیست. شما می‌روید نگاه می‌کنید که تمام پشت‌بام‌ها دیش است و کسی کاری ندارد. البته به‌طور طبیعی برای باندهای قاچاق و مجموعه‌هایی که دارند کار خلاف گسترده انجام می‌دهند، ماموریت‌هایی به لحاظ قانونی دارند ولی اینکه به شما می‌گویم دارم یک واقعیتی را عرض می‌کنم. اما صداوسیما کاری نداشت به اینکه مردم دیش دارند یا ندارند. صداوسیما وظیفه‌اش این است که برنامه خوب تولید کند. مثلا ما بخصوص ایام عید که خیلی سریال‌هایمان زیاد بود و من صد تا فیلم سینمایی تهیه می‌کردم، ایرانی- خارجی و الان هم همین است، بسیاری از مردم تماس می‌گرفتند و می‌گفتند آقا ما اصلا ماهواره داشتیم، ماهواره‌مان را بستیم و کنار گذاشتیم و در کل این 15 روز 20 روز ایام عید ما اصلا سراغ ماهواره‌مان نرفتیم. چون به اندازه کافی تلویزیون برنامه دارد. راست هم می‌گویند. امروز در فضای مجازی هم همینطور است آقای فقیهی. فضای مجازی یک قانونی دارد یعنی شورای نگهبان یک تفسیری دارد براساس اصل قانون اساسی، هیچ ربطی به صداوسیما ندارد. براساس آن تفسیر مدیریت صوت و تصویر را به صورت عمومی و فراگیر براساس قانون قانون اساسی وظیفه صداوسیما دانسته.

این تفسیر مربوط به دهه 60 بوده.

آفرین، اتفاقا من یک حرف‌های جدید دارم. من فعلا با اصل قانون اساسی نمی‌توانم مخالفت کنم ولی بالاخره یک حرف جدید دارم.

 ولی بالاخره تفسیرش را که می‌شود بحث کرد.

من یک حرف جدید دارم. من می‌گویم فضای مجازی یک گونه‌ای است که مثلا با یک حوزه دیگری حتی مثل ماهواره کاملا متفاوت است. یعنی شما در خانه نشسته‌اید، یک صفحه تصویری دارید، در هر جایی، یک مستند از خودتان می‌گیرید و آنجا می‌گذارید. صداوسیما بیاید این را تائید کند؟ صداوسیما بیاید یک تشکیلات عظیم بگذارد و این تولیدات یونیورسال که مثلا خارجی‌اش یوتیوپ میلیون‌ها از این ویدئو دارد و الان هم که آپارات هست، بخشی از این کارها را انجام می‌دهد. حتما صداوسیما این کار را نمی‌تواند بکند. کسی مدعی این اصلا نیست. بنابراین یک) فضای مجازی هم به لحاظ گستردگی اش و دوم) به لحاظ تنوع موضوعی به‌گونه‌ای است که صداوسیما خودش الان ادعا ندارد که من همه اینها را باید بروم و نظرم دهم. اصلا چنین ادعایی نیست. اما دریک حوزه‌هایی به نظر می‌رسد که در واقع وظیفه صداوسیما براساس آن تفسیر ممکن است این باشد که اگر مجموعه‌های عظیمی دارند می‌آیند و تولیداتی انجام می‌دهند، بالاخره یک جایی باید اینها نظارت شوند. من برای شما مثال می‌زنم: همین وی‌اودی‌ها. من خودم طرفدار وی او دی‌ها هستم. من شب‌ها در خانه خودم وی‌اودی‌های مختلف را دارم و می‌بینم. هر وقت تلویزیون فیلم سینمایی مورد علاقه مرا نداشته باشد من از توی فیلیمو مثلا یک دانه فیلم می‌بینم. از توی نماوا می‌بینم. من این سریال‌های جدیدی که اینها گذاشتند، همه را دیده‌ام. همین الان سریال‌های جدید را می‌دانی کدام‌هاست؟

 قورباغه مثلا.

قورباغه را دیدی؟ خوب است؟

 بخشی از آن را دیدم.

من قورباغه را کامل دیدم. همین سریال آقای سهیلی‌زاده که کارگردان خوب ما هم هست، صداوسیما هست، «ملکه گدایان» را دارم می‌بینم و سریال‌های قبل را همه را دیدم. یعنی «دل» را دیدم، «مانکن» را دیدم. «آقازاده» را دیدم. با عواملش صحبت می‌کنم، مشورت می‌دهم. همین اواخر با آقای القا راجع به آقازاده جلسه داشتم. خب، وی‌اودی‌ها یک واقعیت هستند. یعنی ویدئوآن‌دی‌مند درواقع یک فناوری جدید است که دارد خدمت ارائه می‌دهد فلذا باید بهره‌برداری کرد. اتفاقا عرضم این است که یک چیزی مثل فیلیمو، بقیه‌شون هم همینطورند. فیلم دارد، سریال دارد، مستند دارد، انیمیشن دارد، خود این چهار تا شبکه است. یعنی به اندازه چهار تا شبکه تلویزیون اینجا محتوا هست. زحمت هم می‌کشند من واقعا ازشون تشکر می‌کنم. اما سوال من این است هر چیزی در مملکت یک قانونی دارد، یک جایی ناظرش هست. اصلا یک جایی ناظر است و هر کسی نمی‌تواند راه بیفتد و هرکاری بکند. یک جایی باید باشد، نظارت کند. سوال این است که وی او دی‌ها را کجا باید نظارت کند؟ یعنی مثال‌های برجسته را دارم می‌گویم و کاری به تولیدات عمومی مردم ندارم. آنها هم که مردم دسترسی دارند، کسی کاری ندارد. تمام پیام‌رسان‌ها تولید است. تمام تارنماها تولید است.

 در یک شورایی باشد از یک مجموعه‌ای از دولت و… الان کاملا در اختیارحاکمیت است.

تا آنجا که می‌دانم وزیر ارشاد- چون قبلا هم با وزیر محترم ارشاد صحبت زیاد داشتم-، می‌تواند نظرات خودش را منتقل کند. دستگاه‌های دیگر می‌توانند نظرات خودشان را منتقل کنند. یکجا باید در کشور این ماموریت را انجام دهد. من الان به آن کاری ندارم. من فقط می‌گویم دستگاه‌های رسمی مان. ببین آقای فقیهی! فقط صداوسیما نیست. ما این همه نهاد فرهنگی داریم. نهادهای فرهنگی ما اگر خوب کار کنند، خوب تولید کنند، برنامه‌هایشان جذاب باشد، حتی همان برنامه‌های دینی که فقط یکطرفه صحبت می‌کنند و هیچ جذابیتی هم ندارد و کلی هم بودجه مصرف می‌کنیم، مردم ما ترجیح می‌دهند در فضای مجازی بروند و از تولیدات خودمان استفاده کنند. اصل بحثم اتفاقا همین است اما اینکه کی مسئول است، به نظر من بگذاریم دستگاه‌های قانونی کارشان را جلو ببرند. من هم خیلی مخالف نیستم. مثلا شما می‌گویید شورایاری باشد. خیلی خوب است. اصلا کشور دارد شورایی اداره می‌شود!

شما اگر رئیس صداوسیما بودید در این بحث مدیریت محتوایی که مجلس اخیرا تصویب کرد که دوهزار میلیارد تخصیص داده شود برای نظارت بر محتوای فضای مجازی، این را می‌پذیرفتید یا درواقع پیشنهاد دیگری می‌دادید.

مدیر صداوسیما هرجا که باید پول بهش بدهند، روی هوا می‌زند. یعنی چی پول را می‌پذیرفتید؟ با کله می‌رویم و می‌گیریم. آقا می‌خواهند دوهزار میلیارد بدهند چی از این بهتر؟

 به قول معروف همین پول مفتی که قرار است داده شود.

نه این پول، پول مفت نیست تا آنجایی که من می‌دانم. این را باید از مسئولان صداوسیما بپرسید. تا آنجایی که می‌دانم، بفرمایید که این پول برای پشتوانه تولید محتواست. برای همه کسانی که وارد این عرصه می‌شوند. یعنی پول مال صداوسیما نیست. در ذهن من اینطوری است. یعنی خود آن بچه‌ها بهتر می‌توانند جواب دهند. ولی عرض من این است که بالاخره اگر بودجه ای برای تولید محتوا داده می‌شود، یکجا باید این بودجه را مدیریت کند یا نه؟ یکجا باید این بودجه را مدیریت کند یا نه؟ یکجا باید این بودجه را توزیع کند یا نه؟ حالا شما می‌گویید صداوسیما نباید بکند، مثلا وزارت ارشاد باید بکند. این یک بحث دیگر است و باید ببینیم قانون چه می‌گوید؟

خب، بچه‌ها به نظر من یک مقدار شاید سرد باشد و من رعایت آقای فقیهی هم می‌کنم. ایشان چون کت و پیراهن تن شان هست من رعایت ایشان را هم می‌کنم. چون بحثمان که بخواهد گرم شود، ایشان باید با تسلط بیشتری صحبت کند. من کاپشن پوشیدم. شال گردن مرا قبول می‌کنید؟

 آخر به این نمی‌آید، شما اسپرت هستید و من یک کمی رسمی‌ترم!

می‌گویند رضاشاه طبق آنچه بحث شد بین آقای زیباکلام و خسرو معتضد، سردش بوده و می‌لرزید….. رضاشاه سردش بوده و گفته که چیزی بیاورند. گفته بودند فقط یک پالان خر هست. گفتند: اسمش را نیار، خودش را بیار. سرد است بیار روی ما بیندازند. حالا این شال گردن ما کلی کلاس دارد. خب برویم در اتاق.

 جدی؟

بله، بله من نگران شما هستم!

خب، مهندس هوا سرد بود و ما اجبارا به داخل اتاق منتقل شدیم.

ممنونم از همه بچه‌ها و عواملی که زحمت کشیدند. بله، هوا به سرعت هم سرد شد و هم چون رو به تاریکی می‌رفت، دیگر من دیدم شما هم ماشاءالله با اینکه جوان هستید ولی با یک پیراهن نشسته اید و سوالات‌تان هم زیاد است، باید انرژی و گرما داشته باشید. دیگر تصمیم گرفتیم و شما هم همکاری کردید و ممنونیم از بچه‌ها که وسایل را منتقل کردند، اینطوری حالا اینجا بهتر می‌شود صحبت کرد.

حالا اگر از آن بحث‌ها بگذریم. من باز برمی‌گردم به آن بحث‌های فضای مجازی و امثال اینها. در سال 83 که حضرتعالی به عنوان رئیس صداوسیما منصوب شدید، یک اتحاد نانوشته ای میان شما و آقای احمدی‌نژاد گویا بوجود آمد و از طرفی با توجه به اینکه خودتان هم به جریان ایثارگران منتسب بودید و مجموعه‌ای هم که انتخاب کردید، از همان افراد بودند و اینها هم به آقای احمدی‌نژاد نزدیک بودند، تبدیل شد به ماجرایی که درواقع از قبل انتخابات یعنی زمانی که شهردار شود، صداوسیمای دوره مدیریت شما درصدد بولد کردن کردن و برجسته کردن ایشان به عنوان یک چهره سیاسی اجرایی بود. قبول دارید این را؟

ما نسبت به همه مسئولان جمهوری اسلامی یک وظیفه مشابه داریم و سعی می‌کنیم که بخصوص وقتی در مصدر اجرایی هستند، سرویس‌های لازم را بهشان بدهیم. این تقریبا در مورد مسئولین انجام می‌گیرد. مگر اینکه یک حالت خاصی پیش بیاید، یک مسئول خاصی بخواهد یک بهره‌برداری‌های نامتعارف سیاسی آنهم مستمر در وضعیت خاصی را انجام دهد که مدیریت صداوسیما باید هوشمند باشد و در همه دوره‌ها هم همینطور بوده، این را رعایت کند. ولی در مورد این مثال هایی که می‌زنید نه اینطور نیست. اتفاقا آقای احمدی‌نژاد بخصوص وقتی که رئیس‌جمهور شدند، و قاعدتا اگر این مطلب شما درست باشد، ما بایستی مثلا یکی، دو سال اول رابطه خیلی صمیمی و گرمی می‌داشتیم، واقعا اینطور نشد. به طور طبیعی آقای احمدی‌نژاد منتقد صداوسیما شد و نسبت به برنامه هایی که ما می‌رفتیم، واقعا گله‌مند بود و انتقاد می‌کرد. این انتقادات خیلی بالا گرفت و ایشان شکایت پیش رهبری معظم بردند. و بعد از آن رهبری دستور رسیدگی دادند. معاونت برنامه‌ها، مسئول دفتر رسیدگی شد. از آنها گزارش خواست. یک گزارشی را آقای کلهر، آقای هاشمی، آقای شاید الهام و همه دوستان زحمت کشیدند علیه صداوسیما یک گزارش تهیه کردند که درواقع صداوسیما اینجاها وظیفه‌اش را نسبت به دولت انجام نمی‌دهد، تضعیف می‌کند و اینها. ما هم پاسخ خودمان را دادیم. یک جلسه مهمی در دفتر رهبری گذاشته شد، از دو طرف صدا کردند. از آن طرف دوستان آمدند، از این طرف هم بنده رفتم. بحث مفصلی کردیم. جمع بندی دفتر رهبری که خدمت رهبری معظم گزارش دادند این بود که درواقع 50-50 رای دادند. گفتند بخشی از فرمایشات آقای رئیس‌جمهور درست است و صداوسیما باید خودش را اصلاح کند و 50 درصد هم توضیحات ما درست است و آنها نباید توقع‌شان را از یک حدی بالاتر رود. این چی را نشان می‌دهد؟ این نشان می‌دهد در همان دو سال اول، ما و آقای احمدی‌نژاد حسابی در ارتباط با بحث‌های خبری و رسانه‌ای، ما با هم چالش داشتیم. البته هرچه که جلوتر رفت، چون من مشی ام همینطور است، با آقای خاتمی هم همینطور بود. من یکی از بهترین دوران هایم که هیچ تزاحمی نداشتیم با آقای خاتمی بود. این را من چندین بار…

سال 83 را می‌فرمایید؟

من، بله سال 83 تا سال 84 یکسال در دولت آقای خاتمی بودم.

فکر می‌کنم ایشان یک جلسه ای آمدند و صداوسیما را دیدند.

بله، بله ما یک تجلیل خیلی خوبی از آقای خاتمی کردیم. یکی از آن بازدیدهای به یادماندنی بود. خیلی شاد بود. ایشان در همه بخش‌ها رفتند. بچه‌ها با ایشان رابطه خیلی خوبی برقرار کردند. ایشان هم انصافا در سخنرانی‌ای که انجام داد، خیلی صحبت متفاوتی نسبت به صداوسیما کرد. متفاوت از بعضی از سیاسیون؛ چپ و راست فرق نمی‌کند.

یک پرانتزی باز کنم. زمانی که شما معاون پارلمانی وزارت دفاع آقای شمخانی شدید به توصیه آقای خاتمی بود، من شنیدم!

ضرغامی: اطلاعات خوبی دارید آقای فقیهی! از کجا آوردید اینها را؟! من فکر می‌کردم پشت پرده‌ها را فقط فرید مدرسی خوب می‌داند ولی تو هم خوبی‌ها! یک چیزهایی را خبر داری که دیگران ندارند.

 سلامت باشید.

ببینید! آقای شمخانی از من درخواست کرد که من بروم معاون پارلمانی ایشان شوم. واقعا من علاقه مند نبودم در آن رشته تخصصی خودم که عمران بود، رئیس یک شرکت ساختمانی متعلق به بنیاد جانبازان شدم. شرکت عمران قدس، شرکت بزرگ و مهمی هم بود.

 مالِ بعد از ماجرای درگیری شما با آقای میرسلیم بود که با آقای رفیقدوست فکر می‌کنم.

بله دیگر بعد از استعفای من از ارشاد، من رفتم به بنیاد مستضعفان و آنجا رئیس شرکت عمران بنیاد قدس شدم. اصلا رفتم دیگه در کار سیویل و کار ساختمانی و خیلی هم دوست داشتم آن را ادامه دهم. منتها چهار ماه نگذشته بود که آقای شمخانی چون رفاقت و دوستی هم داشتیم، جلسه گذاشت و اصرار کرد و گفت شما اگر بیایید در نیروهای مسلح و وزارت دفاع، چون من همیشه سابقه پارلمانی‌ام، سابقه خوبی بوده. یعنی با مجلس من خوب کار کردم. من سه دوره معاون پارلمانی بودم. هم برای ارشاد، هم برای صداوسیما، هم برای وزارت دفاع. خود آن دوستان همیشه می‌گویند دوره‌ای که شما معاون پارلمانی بودید، بخاطر تعاملات خوبی که برقرار می‌کردیم، دستگاه ما خیلی جلو می‌رفت و شواهدش هم هست، مستنداتش هم هست. آقای شمخانی اصرار کردند، قبول نکردم. یک جلسه دیگر گذاشت، اصرار کردند، قبول نکردم. چهار بار ایشان با من صحبت کرد. و من واقعا نمی‌خواستم بروم. منتها بعد که به من گفت فلانی هم رهبری معظم تائید کردند و گفتند خوب است شما بیایید چون معاون وزارت دفاع و اصلا کل نیروهای مسلح یک جوری با فرمانده کل قوا ارتباط دارند و باید تائید باشد.

رهبری معظم تائید فرموده بودند و اظهار لطف هم کرده بودند نسبت به بنده. یک جمله ای گفته بودند که من یک خرده احساس تکلیفم بیشتر شد. آقای شمخانی هم به من گفتند که آقای خاتمی هم خیلی نسبت به شما مثبت صحبت می‌کند. چرا این مهم بود؟ برای اینکه جریان تندروی اصلاحات به شدت مخالف بود که من وارد دولت شوم. شاید یک دلیلش هم این بود که معاونت پارلمانی یک جای سیاسی بود، معاونین پارلمانی که رئیسش آقای موسوی‌لاری بود، یکدست بودند دیگر همه و آنجا من تک بودم. لذا اینها مخالفت کردند. علی‌رغم اینکه آقای خاتمی موافقت می‌کرد، موافقت کرد و رهبری معظم تائید کردند، اینها یک خرده برای آقای شمخانی مشکل ایجاد کردند. من یکی، دوبار به آقای شمخانی گفتم من نمی‌خواهم اصلا به وزارت دفاع بیایم. شما بروید دنبال یکی دیگر. منتها آقای شمخانی اصرار داشت که من بروم و بعد حل شد و من معاون پارلمانی شدم. نکته جالب این بحث شما این است که آقای موسوی‌لاری که من علاقه‌مندم به ایشان. اصلا نمی‌خواهم اینجا سعایت آقای موسوی‌لاری را بکنم. انتخابات 84 هم که تمام شد، ایشان وزیر کشور بودند در جلسه درواقع تنفیذ که وزیر کشور نطق می‌کند و گزارش می‌دهد، اصافا آقای موسوی‌لاری راجع به صداوسیما خیلی خوب و مثبت و درواقع تحسین‌برانگیز نسبت به سازمان صحبت کردند.

البته فکر می‌کنم این مربوط به دوران آقای لاریجانی بیشتر می‌بوده.

نه دیگر، 84 را ما برگزار کردیم. ببین! تنفیذ 84 ایشان گزارش انتخابات را دادند. درواقع عملکرد من در انتخابات بود. آقای فقیهی! هیچکدام از وزرای کشور چه اینطرفی و چه آنطرفی به اندازه آقای موسوی‌لاری نسبت به عملکرد ما مثبت حرف نزد. من این را چرا می‌گویم؟ چون آدم باید در حرف زدن انصاف بدهد. آقای موسوی‌لاری این کار را کرد. آن طرف هم چون نمی‌خواستند آن مجموعه یکدستشان سوراخ شود، نمی‌خواستند مرا قبول کنند. من معاون پارلمانی شدم ولی شش ماه تحریم بودم. بنابراین ما فقط تحریم آمریکا را نداریم. ما تحریم داخلی هم داریم. یعنی چی؟ یعنی یک هفته در میان جلسات معاونین پارلمانی دستگاه‌ها بود که ما باید می‌رفتیم با معاون پارلمانی رئیس‌جمهور هماهنگ می‌کردیم که با مجلس چکار کنیم. این قاعده اش هست و الان هم هست. مرا دعوت نمی‌کردند! اصلا آن موقع امکانات رسانه‌های امروز نبود و با تلکس دعوت می‌کردند. اصلا به خاطر اینکه مرا دعوت نکنند، نام وزارت دفاع را از آن تلکس حذف کردند که مبادا اشتباه شود برای وزارت دفاع بیاید که آقا ضرغامی مثلا در این جلسه باشد. شش ماه کشید. یعنی شش ماه با اینکه من معاون یک وزارتخانه دولتی بودم، من را تحریم کردند. تا یک روز من گفتم بگذار ببینم شاید آقای خاتمی خبر ندارد. چون با آقای خاتمی رابطه‌ام از قدیم خوب بود. یک یادداشتی نوشتم دستی به آقای خاتمی که فکر می‌کنم در سوابقم و یادداشت‌های خودم هست. گفتم آقای خاتمی! شما خبر دارید که معاون پارلمانی شما برخورد کودکانه دارد می‌کند؟ دقیقا همین کلمه را.

گفتم ایشان خلاف رویه و خلاف قانون بنده را که معاون پارلمانی وزارتخانه‌ام دعوت نمی‌کند. فکر می‌کنم این برخوردهای کودکانه نسبتی با شما ندارد. اتفاقا درست بود آن یادداشت من. آقای خاتمی نمی‌دانست، وقتی این یادداشت را خواند خیلی ناراحت شد و تذکر جدی داد. وقتی ایشان تذکر داد هفته بعد بنده را دعوت کردند. جالب هم بود وقتی من رفتم جلسه یک چند دقیقه هم دیر رفتم، همه گوش تا گوش نشسته بودند و خبر نداشتند چی هست. من در را که باز کردم با دوستان همه شوخی و احوالپرسی و تعامل من خوب است. یک جورهایی چند نفر یک صلوات فرستادند. آقای ضرغامی آمد مثل اینکه! رفتیم نشستیم و آقای موسوی‌لاری هم گفتند بله، ما خیرمقدم می‌گوییم به برادر عزیزمان، آقای ضرغامی، خیلی خوش آمدند. خواستم بگم واقعا خیلی خوش آمدم من در این جلسه. شش ماه است شما مقاومت کردید. ببینید! آقای خاتمی خودش در این موارد خیلی منطقی عمل می‌کردند. من در آن یکسال هیچ مشکلی با ایشان نداشتم. مثلا اینها را برای اولین‌بار می‌گویم: مثلا من خبر 20:30 را که راه انداختم، شش ماه اولم یک کارهای جدید کردم. از جمله یک آسیب‌شناسی کرده بودم که این خبر رسمی که ما خیلی سیخ می‌نشینیم و یک جمله می‌گوییم و یک جا هم تپق می‌زنیم یک خرده خبر می‌تواند صمیمی‌تر باشد. لذا یک طراحی شخصا برای خبر 20:30 کردم. آن موقع آقای رحمانی هم معاون سیاسی من بود. آقای رحمانی را صدا کردم و گفتم  آقای رحمانی می‌توانید چنین چیزی درآورید؟ گفت آره، من خودم هم انتقاد دارم. گفتم برو چند مدل دربیاور. رفت چند مدل درآورد، آورد با هم دیدیدم. گفتم نه این خوب نیست. این خیلی ول شد، این یک خرده بی ادبانه است، این باز هنوز کلاسیک است. هم باید محتوایتان، محتوای متفاوت و صمیمی شود و هم رفتار گوینده. حالا وقت‌تان را نگیرد، 20:30 انجام شد. به آقای خاتمی هم بعدا من گفتم که 20:30 قرار است اخبار حاشیه ای زیاد برود. بنابراین اگر اخبار حاشیه‌ای رفت از مسائل مختلف شما ناراحت نشوید. آقای خاتمی خیلی خوب پذیرفت و تا آخر معترض ما نشد. از جمله ایشان وقتی سال آخر مسئولیت‌شان در مراسم روز دانشجو در دانشگاه رفت را یادتان هست؟ آنجا یک مقدار زیادی از دانشجوها شلوغ کردند، تندی کردند، شعار علیه ایشان دادند، دانشجوهای هم خط خودشان یعنی اصلاح‌طلبان. آقای خاتمی هم عصبانی شد، تندی کرد به آنها و نوارش هست. ما همه این را پخش کردیم. نزدیک به شش دقیقه بود. الان اگر کسی بخواهد این کار را با آقای روحانی بکند، دولت پدرش را درمی آورد.

 آقای خاتمی معترض شما نشدند؟

اصلا. اصلا معترض به من نشد. یعنی من فرداش که در دولت رفتم گفتم الان می‌گویند آقای ضرغامی این همه اهانت علیه رئیس‌جمهور شده و این همه من تندی کردم، حالا مثلا جایگاه رئیس‌جمهور این است که شما اینها را پخش کنید؟ ولی هیچی ایشان نگفتند. احمدی‌نژاد هم یک جاهایی از این نظر خیلی خوب بود. یادتان هست احمدی‌نژاد رفت دانشگاه امیرکبیر، آن جلسه ای که رفت، آنجا بیشتر از آن جلسه آقای خاتمی حاشیه داشت.

 ولی خب، یکسری افراد آنجا بازداشت شدند.

اصلا ما کاری به بعدش نداریم. نمی‌دانم، واقعا نمی‌دانم. اما آن جلسه 10 برابر جلسه آقای خاتمی بهم ریخت. یادتان هست هجوم می‌آوردند، خیلی زیر دست و پا دوربین‌های ما افتاد و خُرد شد. خیلی چیزها شکست. اصلا آنجا مجبور شدند طرفداران احمدی‌نژاد و دانشجویان یک ستون درست کردند که هی این موج می‌آمد و دانشجویان بروند بالا، نگذارند احمدی‌نژاد صحبت کند، آنها نمی‌گذاشتند. یعنی یک صحنه جنگ بود. شب که شد بچه‌ها به من گفتند آقای ضرغامی این خیلی جلسه سنگینی بود و بالاخره ایشان رئیس‌جمهور است و قابل پخش نیست. شاید سیستم خود رئیس‌جمهور هم بچه‌هایشان فکر می‌کردند باید این کار را بکنند. من گفتم نه، ما خبر 20:30 را راه انداختیم برای همین، اصلا برای همین چیزها. گفتم به آقای بقایی که الان رئیس شبکه خبر است، گفتم برو تندترین تصاویر را دربیاور. تندترین تصاوی را دربیاور، تدوین کن و بیاور در اتاقم با هم ببینیم. ایشان رفت چهار دقیقه تدوین کرد و آورد. وقتی من دیدم، خودم خیلی خوشم آمد. چون دیدم خیلی شاذه، درگیریه، می‌روند و می‌آیند. بعضی موقع‌ها می‌گویم بعضی‌ها بدون بلیت مجانی می‌روند فیلم نگاه می‌کنند، اصلا مردم لذت می‌بردند از اینکه تصویری اینجوری می‌بینند. به من گفتند آقای احمدی‌نژاد حتما ناراحت می‌شود و گفتم ناراحت نمی‌شود. پخش کردیم. بعضی دوستان تنگ‌نظر که از رسانه چیزی متوجه نیستند، همان شب به ما زنگ زدند. آن دوستان الان هم هستند. اصلا الان در کشور اصولا ما از این جور آدم‌ها زیاد داریم. آقا رئیس‌جمهور است، آقا شما رسانه ملی هستید. این حرف‌ها را یک عده اصلا مثل این شخصیت کارتونی گالیور هست که یکی هست دائم می‌گوید «من می‌دونم» و آیه یاس می‌خواند. دیدی یا نه؟ ما بچه بودیم آنقدر دیدیم که دیگر یادمان هست. یک عده فقط آیه یأس می‌خوانند. حالا طرف خودش ضداحمدی‌نژاد است ولی می‌گوید ایشان جایگاه رئیس‌جمهور داشت و نباید این کار را می‌کردید. من گفتم پخش کنید. فردایش که من رفتم در دولت دیدم همه و خود ایشان از اینکه این تصاویر را نشان دادیم، تشکر کردند. رفتیم جلسه شورای انقلاب فرهنگی، اعضای شورای انقلاب فرهنگی در آن جلسه گفتند این کار صداوسیما، یک کار تابوشکنی بسیار مثبتی بود که شما نشان دادید ما هیچ چیز عجیب و غریب نداریم.

 شاید جنبه تبلیغی داشته.

آنقدر خوب شد که حتی جنبه تبلیغ پیدا کرد. چرا از این طرف نگاه نکنیم؟ قبل از اگر پخش نمی‌کردیم، می‌گفتند آقا کار خوبی کردید به رئیس‌جمهور اهانت شد. به قول شما وقتی پخش کردیم، آنقدر خوب شد، گفتند دم تان گرم! این خوب شد، نشان داد که احمدی‌نژاد صعه سدر دارد، احمدی‌نژاد تحمل دارد. آقا ما کاری به اینها نداریم. می‌خواستیم این صحنه را نشان دهیم. حالا بروند دعواهایشان را جای دیگر بکنند. بنابراین در دوره آقای خاتمی خبر 20:30 شکل گرفت و این همراهی رئیس‌جمهور مهم است. بابا الان آقای روحانی مثلا یک مطلبی می‌گوید بفرمایید که کسی در برنامه زنده می‌آید و یک چیزی می‌گوید. آیا باید آنقدر از خودمان راحتی نشان دهیم که رئیس صداوسیما به هر دلیلی احساس شود که باید بیاید و عذرخواهی کند. خب اگر منقل اشکال دارد حالا مرا تحریک می‌کنید یک حرف‌هایی را بزنم.

نه، شما خودتان شروع کردید!

منقل اشکال دارد؟ اگر اشکال دارد پس خود آقای روحانی وقتی به جلسه نخبگان رفتند و گفتند برخی می‌گویند ما برجام را می‌گیریم و آتش می‌زنیم. بابا مگر منقل جلویتان گذاشتند که آتش می‌زنید؟ خب، این حرف اصلا خوبی نبود.

ببینید! اصلا کلمه منقل، شما چند سالتان است؟

 35 سال.

ببینید! ما که با معتادها بزرگ شدیم. ما زندگی مان در معتادها گذشت. تعجب می‌کنم که چرا ما معتاد نشدیم؟ ما در محل مان میدان گمرک و پشت خط اصلا کانون هاب توزیع قاچاقچیان و موادمخدر بود و صبح تا شب هم میان اینها می‌لولیدیم. حالا نشد دیگر به تور ما نخورد. وقتی شما راجع به فردی در فضای سیاسی می‌گویید منقل، منقل یک مفاهیمی دارد. بگذارید من دیگر خیلی باز نکنم. آنهایی که دارند می‌بینند، متوجه می‌شوند. چرا به همین آقایی که در شبکه چهار آمد، گیر دادند. چون وقتی می‌گوید پای منقل، یعنی یک چیزی دارد می‌گوید والا اینکه یک چیزی را پاره کرد یا آتش زد که کسی متعرضش نیست. ببین! حرف من این است که اگر یک چیزی بد است برای همه بد است. بخصوص ایشان که رئیس‌جمهور است. بخصوص در یک جلسه نخبگانی که همه هم کف بزنند. ببینید! همه باید رعایت احترام و ادب را بکنیم. هان! اشکال دارد؟ اصلا اشکال دارد؟ برفرض اینکه شما بخواهید با 10 تا واسطه بگویید آقای روحانی مثلا منظورش این نبود. همین قدر که ضرغامی به عنوان یک مخاطب، برداشتش این است که این برداشت دارد می‌شود، ایشان باید توجه بکند.

درست است. در اینکه آقای روحانی مشهور است که رفتارش رفتار اعلی‌حضرتی است. یعنی کسی است که من شنیدم در دفتر رئیس‌جمهور ایشان را آقا صدا می‌کنند. عرض به خدمت تان و فکر می‌کنم ظرف شش ماه از «انتخاب» که سایت حامی دولت است 23 تا شکایت کردند. به طرق مختلف با وجود اینکه من مدیرمسئول نبودم، خبری مربوط به سه چهار سال قبل را درآورده بودند که یک جوری من را هم وارد دادگاه بکنند که همه تبرئه شد. یعنی این رفتار از آقای روحانی درست است. اما در مورد آقای احمدی‌نژاد که داشتم صحبت می‌کردم، گفتید که صعه سدر ایشان بالا بود. ولی تصور رایج  آن موقع این بود که تلویزیون یک فضای گل و بلبلی را دارد نشان می‌دهد نسبت به آنچه در دولت دارد اتفاق می‌افتد و آنچه در کشور در آن ایام بود. بخصوص مصاحبه‌هایی که رئیس‌جمهور کاملا یکطرفه صحبت می‌کرد. مصاحبه کاملا سفارشی. آقای احمدی‌نژاد هرچه می‌خواست می‌گفت و درواقع مصاحبه‌کننده مثل یک مجسمه آنجا تنها سر را به علامت تائید تکان می‌داد که این، انتقادات را به صداوسیما خیلی زیاد کرده بود. نمی‌توانید منکر این شوید که در آن ایام…

حتما من فرمایش شما را قبول ندارم. به عنوان مطلع می‌گویم. اگر رئیس سازمان هم نبودم همین حرف را می‌زدم. اولا احمدی‌نژاد غیر از مصاحبه‌ها در رفتار و تلاش هایی که می‌کرد، فوق العاده به قول غربی‌ها اکتیو بود. اصلا ما ازش عقب می‌ماندیم. مثلا ایشان دائم به سفر استانی می‌رفت. می‌رفت در هر کوره دهات و این شیوه بسیار خوبی و مورد تائید رهبر معظم هم هست و اعلام شد. اصلا دوربین‌های ما از احمدی‌نژاد جا می‌ماندند و از پا می‌افتادند. خب، این خیلی خوب است و یک بخش است. یعنی اگر یک جایی فعالیتهایی نشان داده می‌شود، به خاطر شخصیت خود رئیس‌جمهور است، نکته اول. نکته دوم در مورد فعالیت‌های دولت ما واقعا پخش می‌کردیم و آنجاهایی هم که انتقاد بود، انتقادهای جدی می‌رفتیم به همین دلیل من هر دفعه به دولت می‌رفتم، تقریبا اگر نگویم همیشه، یک در میان، چه ایشان، چه معاون اولشان آقای رحیمی، چه بقیه وزرا شروع می‌کردند به طور جدی علیه من انتقاد کردن. اصلا یکی از کارهای من این بود که آماده می‌شدم در دولت که می‌رفتم. بالاخره هشت سال با این دولت کار کردم، شروع می‌کردند به نقد کردن. حالا من یک خاطره نقل کنم: یک روز من دولت رفتم، نمی‌دانم چی‌ها پخش کرده بودیم. آقای احمدی‌نژاد هم از یک جهت واقعا ناراحت بود و خیلی انتقادی بود. همه وزرایی که مربوط به آن موضوع بودند، شروع کردند علیه من صحبت زدن. همه حرف زدند. خیلی فضا علیه من سنگین شد. بعد من گفتم خیلی خوب، چشم من الان جواب می‌دهم. من یک دقیقه جواب دادم. واقعا این 10 دقیقه من پاسخ نداشت. از موضع متعهدانه رسمی کشور و وظیفه صداوسیما. آنقدر این دوستان کم آوردند که من جمله احمدی‌نژاد هنوز یادم است. وقتی دید اینها هیچ جوابی ندارند ایشان برگشت به وزرا گفت: آقا اگر دسته چک در جیب‌تان دارید، دسته چک‌تان را درآورید، یک دانه چک به آقای ضرغامی بدهید. همه تان به ایشان بدهکار شدید. یعنی این جمع بندی با همان لحن احمدی‌نژاد دیگر! ببین هر دفعه من در دولت می‌رفتم، بحث داشتیم چون وظیفه ام را انجام می‌دادم. حالا یک چیز مهمتر بگویم. خوب سوالی کردی، الان یادم افتاد.

وقتی می‌خواست به انتخابات بعدی برسد، به 88، من گفته بودم بچه‌ها چون انتخابات داریم شما عملکرد دولت را یک ذره دیگه جمعش کنید. یعنی اخبار رسمی دولت را. درحالی که اصلا به لحاظ قانونی هیچ مشکلی ندارد. آقای هاشمی هم وقتی رئیس‌جمهور بود. من استناد به مرحوم آقای هاشمی هم می‌کردم که در دور دوم تا روز آخر اخبار رئیس‌جمهور در خبرها همه بود، هیچ مشکلی هم ایجاد نمی‌کرد. در دوره آقای لاریجانی بود یعنی قانون این بود. من در این چیزها اهل احتیاطم. چرا من همین سخنرانی اخیر 9 دی که همیشه من سخنران رسمی 9 دی هستم در جاهای مختلف. چه نمازجمعه تهران باشد چه استان ها، امثال هم در کرمان گذاشته بودند به خاطر شهید سلیمانی من انگیزه‌ام مضاعف بود. اعلام هم کرده بودند دوستان ما در شعبه هماهنگی تبلیغات. هر کاری کردند من گفتم آقا من عذرخواهی می‌کنم. من برای سخنرانی نمی‌روم. گفتند چرا؟ گفتم انتخابات من در مظانم. گفتند بابا شش ماه مانده. الان همه این آقایان، همه جا هستند. گفتم نه، من با بقیه فرق می‌کنم. اصلا من حرفم نمی‌آید. من بروم جلوی مردمی که احتمالا در ذهنشان این است که این همان ضرغامی است که احتمالا در انتخابات می‌آید اصلا خجالت می‌کشم. می‌گویم نکند من هرچه می‌گویم اینها بگویند آقا تو بخاطر انتخابات هستی.

 چه تفاوتی دارد آن صحبت کردن با این گفتگوی رودررویی که امروز با ما دارید؟

خیلی سوال خوبی است. ببینید! آن رسمی است. آن امکانات دولت است، امکانات بیت‌المال است. حرفت کاملا درست است. یعنی شما وقتی رفتید در تلویزیون سخنرانی کردید، تلویزیون امکان دولتی است. شما دارید خودتان را معرفی می‌کنید. شما وقتی به مراسم رسمی 9 دی رفتید، شورای هماهنگی تبلیغات، یک شورای رسمی و ملی است. تلویزیون هم باید مستقیما همانجا در استان البته پخش کند. این می‌شود سوءاستفاده از بیت‌المال و امکانات نظام. ولی من الان دارم با شما آقای فقیهی، سایت انتخاب که خصوصی است، چه مشکلی دارد؟ شما راضی، ما راضی، بی‌خیال قاضی (بهداشتی بگویم).

به قول آقای احمدی‌نژاد مودبانه‌اش را بگویم.

درست شد؟ الان باز پرونده باز می‌کنند در قوه قضائیه. آقا من پرونده‌ام سنگین هست. ما می‌گوییم بی‌خیال قاضی، حالا کسی خواست برود هر فکری بکند. ببین آقا جان! من حرفم به شما این است. من در صفحات خودم هم دارم خصوصی می‌نویسم. چه اشکالی دارد. این جمله را نگفتم که احمدی‌نژاد این را اگر نگویم، ظلم به احمدی‌نژاد است. آقای احمدی‌نژاد در انتهای دوره اول که خیلی هم فعال بود، دستور داده بودم که خیلی از فعالیت هایش را جمع و جور کنید و زیاد نروید. بگذارید احساس نشود که ایشان دوباره دارد نامزد می‌شود و ما داریم رپورتاژ آگهی می‌رویم.

 من یک چیزی در نقض اظهارات حضرتعالی بگویم؟

نه بگذار من کُدم را بدهم بعد شما نقض کن. آقای احمدی‌نژاد وزرایش می‌آمدند. من یادم هست یکبار آقای نیکزاد به عنوان یکی از این وزرا آمد بالای سر من و گفت آقای ضرغامی ما یک افتتاحیه خیلی جدی داریم که خیلی بزرگ و مهم است نمی‌دانم در حوزه مسکن بود یا چیز دیگری. ما اگر این را افتتاح کنیم، شما آن را خوب پوشش می‌دهید؟ به معنای اینکه مثلا بپردازیم، مصاحبه بگذاریم. برویم این پروژه را نشان دهیم. به او گفتم آقای نیکزاد نه. چون چهار روز دیگر انتخابات است و اگر می‌خواهید حد پروژه ات اداء شود افتتاح پروژه ات را بگذار بعد از انتخابات. او هم قبول کرد و انداختیم بعد از انتخابات. ببینید! اینها را هیچکس نمی‌داند. شما سوال می‌کنید، من باید جواب دهم.

 ولی یک اتفاقی فکر می‌کنم در شیراز افتاد. قرار بود درواقع قطار ریل به کجا متصل شود را یادم نیست ولی آمده بود و افتتاح کرده بود خود شخص رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد آمده بود افتتاح کرده بود، تلویزیون کامل پوشش داد. بعدتر مشخص شد که آن طرح خیلی جدی عملیاتی نشده بود و بعد دوباره شروع کرده بودند به اینکه از اول بیایند پایه گذاری کنند و یک چنین شرایط عجیب و غریبی بود که تلویزیون پوشش نداده بود.

من الان خیلی خبر ندارم. یعنی ما همین الان وقتی دولت اعلام می‌کند که دولت یک مقام رسمی است، همین الان دولت اعلام می‌کند که رئیس صداوسیما ما داریم فلان پروژه راه‌آهن را افتتاح می‌کنیم، بیایید گزارش بروید. می‌روند و این کار را می‌کنند. حالا اینکه بعدها به قول شما در یک پروژه‌ای آب باشد و معلوم شود این پروژه صد درصد نبود و اصلا بعضی‌ها برای بار دوم، سوم افتتاح می‌کنند، این باید به همه اطلاع رسانی شود. من الان راجع به این موضوع یادم نیست چیزی.

 آخر وقتی چیز به آن مهمی را می‌گویید که درخواست وزیر بوده و رد کردید.

آقای فقیهی اگر این هم باشد، حرف شما درست است. یک موقعی هست که سیاستی می‌گذارم و تا آنجا که خودم متوجه می‌شوم، آن سیاست را مدیریت می‌کنم. اما به قول شما رفتیم یک پروژه افتتاح کردیم و بعد معلوم شده که خالی‌بندی بوده. تهش این است دیگر. آن یک بحث دیگر است و باید واقعا پیگیری می‌شده. الان هم برای اینکه شبهه نشود، الان برخی مسئولین مسئولیت دارند و من اصلا معترض آنها نیستم. مسئولیت دارند ممکن است نامزد هم شوند و اخبارشان هم می‌رود و اصلا به نظر من مشکلی نیست. یعنی من یک حساسیت بیخودی داشتم. قانونا مشکلی نیست. توجه می‌کنید؟ اما اگر کسی مسئولیت نداشت، مثل ضرغامی، این اگر خواست یک خرده نامتعارف استفاده کند یک خرده باید… نه فقط صداوسیما هرجای دیگری باید یک خرده مراعات شود.

خب آقای ضرغامی در اینکه حضرتعالی به آقای احمدی‌نژاد ارادت دارید، فکر می‌کنم تردیدی نباشد.

ما به همه ارادت داریم. ما به حضرتعالی هم ارادت داریم.

 شما لطف دارید.

اشکال دارد؟

 ولی به آقای احمدی‌نژاد ارادت ویژه داشتید.

نه. دارید می‌گویید و اینها پاسخ دارد. من به هیچکس ارادت ویژه ندارم. شما دارید؟

 من مستند می‌کنم به اینکه شما به آقای احمدی‌نژاد ارادت ویژه دارید. اشاره به …

رفتی و همه آرشیوت را بهم ریختی ببینی چی در می‌آوری.

نه این اتفاقا خیلی بولد و برجسته بود. 15 نقطه برجسته درباره شخصیت آقای احمدی‌نژاد را ذکر کردید و گفتید شخصیت جهانی، بزرگ و تاریخ ساز. احمدی‌نژاد ذخیره ارزشمندی برای جمهوری اسلامی ایران. جزو بیت المال و از گنج‌ها و ذخیره‌های انقلاب و بیت المال. ذخیره بزرگی به نام احمدی‌نژاد ان‌شاءالله برای خدمت به کشور و ملت همواره آماده باشد.

تکبیر!

 این چیزهایی بود که شما فرموده بودید و اخیرا هم شنیدم که گفتید…

اینها را عینا برویدها یعنی تکبیر من را هم. نه اصلا من قبول دارم همین الان هم قبول دارم.

قبول دارید که ایشان شخصیت تاریخ سازند؟ و تاریخی اند و ذخیره انقلاب وایران هستند؟ می‌توانید توضیح دهید؟

بله، بله، بله. بهم ریختی الان توضیح می‌دهم. اصلا چیز عجیبی نیست.

 نه من چیزی نمی‌گویم، من اتفاقا بهم نریختم.

نه خیلی تعجب کردی. نه، من دقیقا همین را گفتم. منتها برای اینکه شما مطلب را درست منتقل کنید، من مشابه این حرف‌ها را هم مطابق با آن شخصیتی که باید تطبیق کند، در مورد آقای خاتمی هم گفتم.

 ولی خب، شما آقای خاتمی را بایکوت کردید.

نه اجازه دهید حالا. احمدی‌نژاد هم بعدا بایکوت شد.

شما مبدع حذف هاشمی‌رفسنجانی از تلویزیون بودید.

ببین حالا از این شاخه به آن شاخه نپر. من هاشمی را قشنگ توضیح می‌دهم. بگذار ما فعلا همین را توضیح دهم. همین را که می‌زاییم بزرگش بکنیم. بیین آقاجان! من یک سال آقای روحانی را مدیریت کردم، وظیفه‌ام را انجام دادم، سرویس بهش دادم. آقای روحانی هم خیلی جاها تعریف می‌کرد. اصلا آقای روحانی انقدر از عملکرد من راضی بود دریک قصه‌ای مربوط به یارانه‌ها که ما یکسری بدهی داشتیم، 105 میلیارد تومان علاوه بر بودجه عادی‌مان به ما داد. دستش درد نکند! یعنی من چندین بار ازش تشکر کردم.

 اتفاقا این جزو سوالات من هم هست.

بله ایشان زحمت کشید. یک دلیلش هم این بود که احساس کرد صداوسیما با همه وجود دارد فداکاری می‌کند برای یک منویات دولت. اصلا من خارج از وظیفه‌ام یکسری کارها را کردم. شخصا غیر از وظیفه سازمانی. آن را می‌گویم. من در مورد آقای خاتمی هم وقتی آقای خاتمی در سال 84 دولت را تحویل داد، در همان مراسم تجلیل از خاتمی در صداوسیما حرف‌های بسیار جدی راجع به ایشان زدم، تحسین‌برانگیز. در مورد احمدی‌نژاد هم در سال 92 من همین حرفها را زدم. پس دو تا را گفتیم. هان؟

 اما یک تفاوت اساسی دارد. بگویم؟

چی هست تفاوتش؟

تفاوت اساسی اش این است که این جملات درمورد آقای خاتمی سال 84 بوده نه پس از 88. جملاتی که شما در مورد اقای احمدی‌نژاد پس از 92 بوده و با وجود تغییر مواضعش همچنان بهش ارادات دارید.

آفرین، اصلا سوال خوبی کردی. یعنی  واقعا این پاس‌ها را من قدر می‌دانم. خیلی لطف کردی.

سلامت باشید.

اتفاقا ادامه بحث من دقیقا همین است. ببین آقای فقیهی! ما صادقانه بیاییم در سال 84 مثلا می‌گوییم که آقای خاتمی خیلی شخصیت خوبی بود، برجسته بود، خدمات داشت. ایشان هم قبل ازمن صحبت کرد و خیلی اظهار لطف به من کرده (البته ببخشید بعد از من صحبت کردند) من آنجا خاتمی را هم یک ذخیره نظام می‌دانم. حالا جملات مرا دقیق درآورید، تقریبا مشابه است. من از خاتمی تجلیل کردم دیگر، حرف زدم دیگر. شما که می‌روید این را همچین، گمانه می‌زنید، برو آن را هم درآر!

من عرض کردم یک روز آمده بود صداوسیما و صبح تا شب بازدید کرده بود.

آفرین! بنابراین الان یک کسانی که خط فکری شما را ندارند، چون من با جریان‌های مختلف سیاسی گفتگو می‌کنم دیگر، می‌آیند و می‌گویند آقای ضرغامی تو همان ضرغامی‌ای هستی که راجع به خاتمی آن حرف‌ها را زدی. می‌گویم بله، درست گفتم. چرا؟ بله من آقای خاتمی را در سال 84 بعد از اینکه زحمات زیادی کشید، حالا یک ظرفیت برای نظام می‌دانم. حالا خاتمی را جزو بیت‌المال می‌دانم. اصلا خود رهبری فرمودند که مدیران جزو بیت‌المال هستند. یعنی کسی که مدیر می‌شود و به نقطه ای می‌رسد، کلی هزینه شده پاش. ذخیره اند، دخیره همه چیزند.

الان هم آقای خاتمی را ذخیره انقلاب می‌دانید شما؟

یک تبصره دارد دیگر، خودت اشاره کردی ولی نمی‌گذاری من صحه بگذارم.

بفرمایید.

من آن موقع که 84 گفتم، صادقانه گفتم. درست شد؟ در مورد احمدی‌نژاد هم 92 گفتم، صادقانه گفتم. آقای روحانی هم دوره‌اش تمام شود، اگر آقای عسگری برای ایشان برنامه‌ای داشت، صادقانه آن چیزی که فکر می‌کند روحانی هست، صادقانه بگوید واقعا. اما اگر بعدها، اتفاقاتی افتاد چون ما داریم در زمان خودش بحث می‌کنیم. دقت کنید! در زمان خودش بحث احمدی‌نژاد کنیم. من در 84 این را می‌گویم اما هرچه که می‌آید جلوتر ممکن است اتفاقاتی بیفتد. من دیگر اظهارنظر که نکردم. من هر موقع صحبت شده راجع به اقای خاتمی همینجوری هم حرف زدم اتفاقا. درست شد؟ تندروی نکردم در مورد ایشان. بله من راجع به 88 یک گله جدی به خاتمی دارم. گله جدی به آقای خاتمی دارم. بگذارید اول بحث خاتمی را بکنیم بعد خواستید روی ماهیت فتنه 88 سوال داشتید من جواب می‌دهم. ولی آن چیزی که خودم می‌فهمم این است که در 88، در زمین بازی موسوی، بازی نمی‌کرد و جایگاهش را به عنوان رئیس اصلاحات حفظ می‌کرد و می‌گفت که آقا امکان تقلب وجود ندارد که هرگز تقلب نبود، بعدها همه‌شان صحه گذاشتند، واقعا این هزینه‌ها را نمی‌دادیم. آقای خاتمی به رسالت تاریخی خودش در 88 عمل نکرد. حالا به هر دلیلی، حالا من جای او نیستم. و ما در 88 این ضربه سنگینی که از رفتار کاملا نامتعادل موسوی خوردیم، آقای خاتمی می‌توانست این را ترمیم کند. پس اگر من از آقای خاتمی تعریف می‌کنم، دلیل نمی‌شود که بعدا اگر خاتمی اشتباهاتی داشته، گله‌ای من از…، متقابلش هم هست. یعنی امروز ممکن است بروید با خاتمی صحبت کنید و بگویید بله من آن تعریف‌هایی که از ضرغامی کردم در سال مثلا 84 اما 88 که گذشت من معتقدم ضرغامی یک جوری عمل کرد که من آن دوتا کارش را قبول ندارم. اشکالی ندارد.

 الان سال 99 است. همان نظراتی را که در مورد آقای خاتمی داشتید را الان دارید؟

خب این هم یک سوال خوبی است. پس عین خاتمی در مورد احمدی‌نژاد هم داریم. یعنی ما دیگر مستقل برنگردیم به احمدی‌نژاد. احمدی‌نژاد هم تمام این حرفهایی که من زدم، بله شخصیت جهانیه! احمدی‌نژاد واقعا شخصیت جهانی بود.

چرا؟

به خاطر اینکه دنیا اصلا برای اولین‌بار بخصوص یک جبهه مقاومت، مردم، من یک سفر با ایشان به آمریکا رفتم، غیر از آن سفری که ایشان دانشگاه کلمبیا رفت صحبت کرد. اصلا سخنرانی ایشان در دانشگاه کلمبیا…

دانشگاه کلمبیا که می‌دانید مضحکه خاص و عام شد.

اصلا نه. آقای احمدی‌نژاد یک تنه رفت در وسط قلب آمریکا اینها همه جمع شدند. شما می‌گویید شخصیت جهانی و من دارم شخصیت جهانی را توضیح می‌دهم. نطق‌های سازمان ملل تحت‌الشعاع نطق احمدی‌نژاد بیرون توی دانشگاه کلمبیا و کفِ محوطه که پر بود از دانشجویان و نخبگان آنجا. نشان می‌دهد ایشان شخصیت جهانی بود دیگر. یعنی چی شخصیت جهانی؟ یعنی اینکه وقتی حرف می‌زند، مخاطب جهانی دارد. اصلا ما الان قضاوت نمی‌کنیم. پس آن شخصیت جهانی که می‌گویم درست است راجع به ایشان.

 با این حساب شما جرج فلوید را هم باید شخصیت جهانی بدانید!

نه ببینید! بگو که کیم کارداشیان هم 200 میلیون فالوئر دارد این هم شخصیت جهانیه. من که کیم کارداشیان را نمی‌گویم، نه. حالا بعد نگویند ضرغامی همه را ول کرد چسبید به کیم کارداشیان! من چون متخصص مجازی‌ام رکودها را دارم که آقا کی بیشترین فالوئر را دارد.

حالا غیر از کیم کارداشیان می‌خواهید یکی دیگر را بگویید که.

اشکال ندارد حالا این هم یک آدم و یک موجودی هست دیگر. بله شما ممکن است بگویید تعداد فالوئرها مهم است برو نگاه کن ببین مال او کدام است؟ من اصلا در آن کاندیک صحبت نمی‌کنم. من دارم در کانتکس شخصیت‌های سیاسی موجه جمهوری اسلامی که هر کدام برای خودشان خدمات ارزنده دارند. من معتقدم که واقعا در کشور اگر ما می‌گوییم چهل سالگی انقلاب ارزشمند است و ما واقعا بیاییم دستاوردهایش را می‌شماریم، چهل سالگی انقلاب یعنی همه این شخصیت ها. آقای هاشمی زحمت کشیده، مهندس موسوی زحمت کشیده، خاتمی زحمت کشیده، احمدی‌نژاد هم همینطور، همه خدمت کردند.

 اینکه همه دنیا را علیه ما شوراند و کشور را به انزوا برد.

الان من اصلا نمی‌خواهم راجع به جزئیات یکسری رفتارهای مثلا خارجی بین‌المللی. الان که ما راجع به برجام، ببینید! ما الان اگر بخواهیم مصداق بگوییم همان اول که آقای روحانی…، من چون در دولت همان موقع گفتم. از همانجا گله‌گزاری‌های آقای روحانی از من شروع شد. من گفتم آقای روحانی شما رفتید در دانشگاه گفتید خزانه ما خالی است. گفتم شما الان دارید می‌روید مذاکره کنید. من از شما سوال می‌کنم، واقعا شما اگر بخواهید بروید در یک جایی یک مذاکره از موضع قدرت کنید، اگر قبلش بروید بگویید آقا ما وضع مان خیلی خراب است، بدبختیم. اصلا هیچی نداریم. می‌گویند: هان! این خودش دارد می‌گوید بدبخت است. من گفتم آقای روحانی نگویید شما دیگر رئیس‌جمهورید. تمام شد انتخابات. خزانه خالی نبود. الان گزارش‌هایی که من دارم، جلسات کارشناسی و اقتصادی که دارم، بچه‌ها دارند با عدد و رقم می‌گویند که همان موقع چقدر ظرفیت نقدینگی کشور بود. الان خزانه دولت، ارز دولت. اما می‌گویم برفرض اینجوری بود. شما در آستانه مذاکره می‌روید می‌گویید ما خزانه‌مان خالی است؟! این اشتباه را آقای روحانی تا همین امروز انجام داده. به همین دلیل کشور شرطی شد، کشور جلو نرفت، تولید ما پا نگرفت. ما در هر حوزه‌ای عقب‌ماندگی پیدا کردیم که خواستیم. ادامه صحبتهایت اگر سوال بود، من در این حوزه‌ها برایت حرف می‌زنم. آخرینش بورس است دیگر. بورس را داخل پرانتز داشته باش که من بگویم چه گرفتاری‌ای این دولت برای مسئله بورس که امروز.. اما وقتی داریم راجع به رئیس‌جمهور صحبت می‌کنیم راجع به یک آدم علاف رهگذر که صحبت نمی‌کنیم. روسای‌جمهور زحمت کشیدند، کار کردند. ما وقتی می‌گوییم احمدی‌نژاد شخصیت جهانی است، احمدی‌نژاد می‌تواند جزو بیت‌المال باشد، احمدی‌نژاد می‌تواند یک سرمایه ملی و سرمایه اجتماعی باشد. نیست؟ من یک سوال کنم: احمدی‌نژاد سرمایه اجتماعی نیست؟ یعنی همین الان بروید نظرسنجی‌ها را نگاه کنید، نفر اول کیه؟ یعنی اگر بگویید شما به کی رای می‌دهید؟ ما می‌خواهیم صریح صحبت کنیم. نفر اول در توده‌های مردم احمدی‌نژاد است. اصلا من نمی‌گویم درست است یا غلط.

آقای ضرغامی همه ادوار ریاست‌جمهوری خودتان بهتر می‌دانید که «نه» به شرایط اکنون است. یعنی آقای احمدی‌نژاد اگر سال 92 می‌آمد علی‌القاعده رای نمی‌آورد.

در این نظرسنجی‌ها کسان دیگر هم ممکن است نماد اپوزیسیون تری باشند نسبت به احمدی‌نژاد. من اصلا الان نمی‌خواهم ارزش‌گذاری کنم. ما یک خرده باید صادق باشیم. ما شرایط فعلی را بگوییم. من می‌گویم آقای احمدی‌نژاد در این شرایط وقتی می‌روید نظرسنجی می‌کنید، احمدی‌نژاد را مردم اقبال زیادی دارند. این اسمش چیه فقیهی؟ اسمش سرمایه اجتماعی است. حالا اگر آقای فقیهی در این کشور توانست این سرمایه اجتماعی را در خدمت منافع ملی بیاورد، بد است یا خوب است؟ حتما خوب است.

یک سوال، اتفاقا سوال من همین جاست. آقای احمدی‌نژاد بعد از 92 خیلی آرام آرام مواضعش کاملا دارد متفاوت می‌شود. یعنی اگر منتسب به جریان اصولگرا بود، کاملا از آن بدنه جدا شده و الان پا را فراتر گذاشته حتی از جریان اصلاحات و خودش را یک پا اپوزیسیون می‌بیند. سال 96 رهبری گفتند نیا! پشت بلندگو هم گفتند به تعبیری. آمد، الان هم می‌بینید که چه نوع مواضعی می‌گیرد. باز هم با وجود چنین مواضعی که آقای احمدی‌نژاد گرفتند و بعضا خلاف نظر رهبری است و شما هم نماینده رهبری در شورای عالی فضای مجازی هستید، باز هم معتقدید که آقای احمدی‌نژاد دارای همین نوع شخصیت است. به خاطر مواضع سال 92 به احمدی‌نژاد اعتقاد دارید پس چرا به آقای خاتمی اعتقاد ندارید به خاطر سال 88؟

من که خودم دارم همین را می‌گویم. من می‌گویم شما راجع به افراد یک قضاوتی می‌کنید، زمان می‌گذرد. در مورد همه همینطور است. زمان که گذشته اگر خواستید چهار سال بعد، 10 سال بعد صحبت کنید، شرایط متفاوت است. آن در آن مقطع درست است اما الان بخواهید صحبت کنید، متفاوت می‌شود. حتما آدم‌ها در طول یک دورانی مواضع‌شان متفاوت می‌شود. آخرین موضعشان را باید دید. ضمن اینکه یک چیز بهتر به شما بگویم. شما اصلا دیگر کاملا قانع شوید. ببینید! آدم‌ها نقطه قوت و ضعف دارند. یعنی شما یک موقع ضرغامی را نقد می‌کنید. می‌گویید ضرغامی این نقاط قوت را دارد. اما این نقاط ضعف جدی را هم دارد. این است دیگر انصاف، انصاف این است. من در مورد آقای کروبی هم دو، سه بار صحبت کردم، دیدید شما چقدر جانب انصاف را رعایت کردم در مورد آقای کروبی؟ نمی‌خواهم حرفهایم را تکرار کنم. پس شما وقتی راجع به آدم‌ها صحبت می‌کنید، می‌تواند آخرین وضعیت شان متفاوت باشد. احمدی‌نژاد هم مستثنا نیست. بنده به آقای احمدی‌نژاد مثل همه شخصیت‌های سیاسی که ارتباط دارم وقتی پیش آقای احمدی‌نژاد میروم، گله‌هایم را به آقای احمدی‌نژاد می‌گویم. بخصوص راجع به همان 96 هیچکس مثل من یکساعت با آقای احمدی‌نژاد صریح راجع به آن کاندیداتوری صحبت نکرده.

ولی شفاف نکردید در فضای عمومی؟

حالا سوال کردید و دارم می‌گویم دیگر. اصلا من دارم می‌گویم و بارها در محیط‌های دانشجویی صحبت کردم و مطلب را نوشتم. اصلا مواضع من از این جهت معلوم است. منتها وقتی می‌خواهیم قضاوت کنیم، می‌گوییم آقا احمدی‌نژاد خدماتش چی بوده؟ خدمات احمدی‌نژاد خیلی زیاد است. یعنی شما وقتی راجع به مسکن مهر صحبت می‌کنید، راجع به سهام عدالت صحبت می‌کنید، راجع به سفرهای استانی صحبت می‌کنید. اصلا آن اولیگارشی که حاکم بود بر نظام اجرایی کشور.

مدیریت سنتی‌ای که گفتید…

خیلی از این آقایونی که الان منتقد احمدی نژاند و همه شان هم دوستان من هستند اینها اصلا جایگاه نداشتند. اینها را همه آقای احمدی‌نژاد آورد و آن اولیگارشی را بهم زد و اینها صاحب مسئولیت شدند. الان هم به درستی از نظر خودشان منتقد احمدی‌نژاند. اما احمدی‌نژاد این کار را کرد. احمدی‌نژاد وضع موجود را بهم زد.

 حلقه مدیران سنتی را گذاشت کنار.

گذاشت کنار، آفرین. همین که گفتی درست تر است. من می‌خواهم بگویم که ما نباید آدم‌های دگمی باشیم آقای فقیهی! یک عمری ازمان گذشته و بعضی چیزها را کهنه کردیم. ما نباید خیلی دگم و یکطرفه راجع به افراد صحبت کنیم. هرکس خوب کار کرده، خوبی هایش را باید بگوییم. هرکس اشکال دارد، اشکالاتش را هم باید بگوییم. اما اگر رفتیم سنگر گرفتیم، مثلا گفتیم آقا این را بزنید، او را به مقام قدسی برسانید، اشکال دارد.

نظرتان راجع به آقای احمدی‌نژادِ الان را نگفتید.

همین است. نظرم راجع به احمدی‌نژاد این است که حتما آقای احمدی‌نژاد مثل هر مدیر و شخصیت سیاسی دیگر رفتارش می‌تواند قابل نقد باشد و هست. الان این را می‌گویم یک مَلَق هم باید بزنم؟!

 نه، نه. شما گفتید من خیلی سال 96 صریح صحبت کردم.

: الان هم با آقای احمدی‌نژاد مثل همه شخصیت‌های سیاسی ارتباط دارم. تلفن می‌زنیم، همدیگر را می‌بینیم، صبحانه می‌خوریم، ناهار می‌خوریم. پریروز در لایو من سوال می‌کند آقای «خبر فوری» و می‌گوید راجع به آقای سرافراز بگویید. می‌گویم الان که وقت تمام شد ولی من با آقای سرافراز خیلی رفیقیم، معاون من بوده. حالا بعد ممکن است انتقاداتی داشته باشد اما همین الان ارتباط داریم. صبحانه و ناهار می‌آید پیش من. من هم ناهار پاشدم رفتم پیش آقای سرافراز، خورشت قیمه‌ای که آقای سرافراز به من داد، خورشت بادمجان را عمرا جایی خورده باشم. اخیرا گفتم یکبار دیگر بروم دفتر ایشان نمی‌دانم از کجا می‌گیرد این خورشت بادمجان را که آدم انگشت‌هایش را باهاش می‌خورد. ما رابطه‌مان با آقای سرافراز محفوظ است. ما باید یک خرده از این حالت صفر و صدی بیرون بیاییم. می‌گم عجب حرف‌های خوبی می‌زنم‌ها! خودم فکر نمی‌کردم اینقدر حرفهای خوب بزنم.

شما خیلی حرف‌های خوبی می‌زنید.

البته یک دلیلش این است که از آن سرما هم نجات دادیم و شما هم هی الان تحریک می‌شوید و سوال می‌کنید.

اذان هم دارند می‌گویند و فضا یک مقدار قدسی شده!

بعید می‌دانم این اذان روی شما تاثیری گذاشته باشد.

 آقای ضرغامی! شما حرف‌های خیلی خوبی می‌زنید. خیلی درواقع نجیبانه است حرف هایتان و واقعا همانطور که گفتید اصلا دُگم نیست و خیلی سعی می‌کنید که جانب انصاف را رعایت کنید. اما من خیلی تفاوت می‌بینم یعنی آنچه که درواقع در حرف حضرتعالی است با عمل شما. مثالش همان 20:30 ای که گفتید که خودتان بنیان گذاشتید. امروز 20:30 در همان دوره شما، خبر 20:30 تبدیل شده به یک بخش خبری که سرک می‌کشد به خصوصی ترین مسائل افراد و مشمئزکننده ترین عبارات را بعضا در موردشان بکار می‌برد که آدم شرم می‌کند تکرار کند. چطور میشود که آقای ضرغامی یک طرف ماجرا انقدر نجیبانه صحبت می‌کند ولی 20:30 آن طرف را می‌بینیم که یک کیهان به قول معروف تلویزیونی است. آیا این از جای دیگری دستور می‌گیرد؟ از مثلا خود حضرتعالی دستور می‌گیرد و این تفاوت از کجا می‌آید؟

اینکه امروز وضع 20:30 چیست را باید از مسئولین صداوسیما بپرسید.

 88 را سوال می‌کنم مثلا. 88 شما تندترین عبارت و شدیدترین الفاظ را در مورد افراد بکار بردید. جرج سورس، انواع اتهاماتی که هیچوقت ثابت نشد. ولی شما همیشه از عملکردتان در 88 دفاع کردید.

چرا می‌گوییم 20:30 خوب است. به خاطر همین هاست دیگر.

 آخر یک حواشی ای که اگر ما فقط صمیمت را بخواهیم ببینیم این صمیمت در «من و تو» هم به یک شکل دیگری هست. آن طرف ماجرا.

ببینید! اثبات شیء نفی ما ادا نمی‌کند.

 خب، این که درست است.

یک خرده عربی است.

 عربی است این عبارت می‌شناسید که چه می‌گویم. بالاخره ممکن است یک کسی دیگر هم یک جوری تشبث به این رفتار اما ما کار خودمان را می‌کنیم. ما چکار به «من و تو» داریم. «من و تو» هم یک موجوداتی هستند که دارند نان می‌خورند دیگر. نان مردم را آجر نکنیم. آن «من و تو» هم باید نان بخورد، آن مجری‌ها هم باید نان بخورند. بنده خداها کارشان را می‌کنند و پولشان را می‌گیرند. خدا ان شاءالله هدایتشان کند. من مثل عیسی مسیح حرف می‌زنم. من اینجوری نیستم ها! من با این صحبتی که تو کردی یک جور دیگر باید جواب دهم. ببین آقای فقیهی! اینکه 20:30 با چه نیتی راه افتاد، من توضحی دادم و واقعا این را رعایت کردم. اینکه 20:30 امروز چیه؟ اولا من واقعا کمتر فرصت می‌کنم، تلویزیون ببینم به خاطر اینکه من روی سایت‌ها همه اخبارها را می‌گیرم مگر اینکه یک زمانی تایمش به من بخورد که بخواهم یک مورد خاصی را ببینم که تلویزیون چطور منعکس می‌کند. بنابراین قضاوتم، قضاوت جامعی نیست. آن کسی که 20:30 را ثابت می‌بیند می‌تواند یک قضاوت جامع بکند. و بهترین فرد هم خود مسئولانش هستند که اگر اشکالش درش هست، بیایند و توضیح دهند. اما شما دارید می‌گویید 88، خیلی خوب! من در مورد 88 توضیح دهم. ببینید! اینها را بارها گفته ام. برای همین می‌گویم نمی‌خواهم صحبتم تکرار شود. 88 یک فتنه ای شد و امنیت کشور را به شدت زیر سوال برد و دشمنان قسم خورده ما را احیا کرد، تجری ایجاد شد در آنها، داخلی وخارجی و آن مسیری که داشتند اینها همراهی می‌کردند در خیلی از مواضع حق جمهوری اسلامی یک دفعه اینها برگشتند چون امیدوار شدند. امیدوار شدند که می‌توانند به جمهوری اسلامی لطمه بزنند. این را کلی می‌گویم و اگر خواستید مصادیق بسیار فراوان دارد از اظهارنظرها. از صحبت هایی که کردند، از مواضعی که گرفتند اما مهمترین مسئله امنیت کشور بود. اتفاقا یکی از انتقاداتی که به اصلاح‌طلبان دارم این بود که اصلاح‌طلبان از آزمون 88 سربلند بیرون نیامدند. بد عمل کردند، گیج شدند. من دارم دفاع می‌کنم از اصلاح‌طلب ها. اجازه دهید دفاع کنم دیگر. من نمی‌گویم اصلاح‌طلب‌ها مثلا جانی بالفطره و ضدامنیتی بالفطره بودند که بعضی‌ها این اعتقادات را دارند و می‌گویند تهِ همه اینها همان است. من این اعتقاد را ندارم. من معتقدم اصلاح‌طلبان در 88 یک اشتباه تاریخی کردند. نتوانستند رهبری منطقی و عقلانی و قانونی خودشان را نسبت به مسائل کشور، رهبری درستی انجام دهند و اصلاح‌طلبان را از این گردنه سخت رد کنند. نتیجه‌اش چی شد؟ نتیجه‌اش امروز این شده که اکثریت بالاتفاق اصلاح‌طلبان مارکدار و نام و نشان‌دار به خاطر مسائل مربوط به 88 همه یک جوری به نام فتنه‌گر دارند محسوب می‌شوند. حالا یا طرف حرف نزده یا حرف زده به نفع آنها تمام شده یا حتی بعضی اصولگراها سکوت کردند و اسمشان «ساکتین فتنه» شد. چون آن حوادث خیلی مهم بود. بنابراین اصلاح‌طلب‌ها نتوانستند از این پیچ عبور کند.

صداوسیما توانست عبور کند؟ مدیریت کند؟

اگر اصلاح‌طلبان رفتار درستی می‌کردند. ضرغامی در 88 دنبال چی بود؟ دنبال این بود که از کف خیابان اتفاقات را جمع کند. من دنبال این بودم. یعنی شما بروید از زن و بچه خودتان سوال کنید، دختری که بخواهد بیاید بیرون و یک ساندویچ سر کوچه بخرد، امنیت نداشته باشد، بزنند و از بین ببرنش، می‌گوید آقا اول امنیت مرا حفظ کنید، بعد بروید هر کاری می‌خواهید بکنید. امنیت اولین چیز است. وقتی من اولین مسئله‌ام می‌شود امنیت، این امنیت بخش نرم دارد و بخش سخت دارد. ما تا آنجایی که می‌توانیم باید این دو بخش را بهم نزدیک کنیم در شرایط جدی امنیتی.  اینجا دیگر تلرانس دارد. یعنی شما فکر می‌کنید یک جایی خیلی باید نرم بروید که یک اتفاق بیفتد اما یک مجموعه‌های امنیتی هم می‌گویند نه، شما اصلا خبر ندارید. حتما باید در اینجا این اتفاق هم بیفتد. یعنی شما هم امروز بروید رئیس صداوسیما بشوید، باید در این چارچوب وظیفه تان را انجام دهید. من به خیلی از اصلاح‌طلب‌ها پیغام می‌دادم. بعضی‌ها را خودم صحبت می‌کردم که ببینید اصلا ما می‌خواهیم جمع شود. یکی از بحثهایش هم این است که تقلب نشده. خودتان هم می‌دانید که تقلب نشده. خب بیایید و اگر یک کلمه بگویید. البته ما انتقاد زیاد داریم، اشکال زیاد داریم، آقای احمدی‌نژاد را قبول نداریم. اصلا برخوردهای ایشان ما را تحریک کرد. هرچه می‌خواهید بگویید. ولی خداوکیلی این حرفی هم که مهندس موسوی می‌زند و می‌گوید تقلب شد و مردم من با رای بالا با فاصله زیاد رئیس‌جمهور اینجانب هستم. به عقیده من اینجوری نیست. این حرف امروز الان روشن است. این کار چون نشد، وقتی این کار نشد و شرایط امنیتی شد و آنها وظیفه شان را انجام ندادند شما باید به اقتضای … بله بالاخره نظام می‌آید یک تعدادی آدم‌ها را می‌برد که بحث امنیتی باهاشون دارد. بعدها با اینها همه چون دوست هستم، باهم صبحانه خوردیم. اخیرا باآقای ابطحی خوردم با آقای عطریانفر هم صبحانه خوردم. هر دو تا هم جزو کسانی بودند که با آن لباس خاص آمدند در دادگاه صحبت کردند.

اعترافاتشان را پخش کردید. الان همان نظرات را دارند؟

ببینید! الان من دارم به شما یک چیزی می‌گویم. می‌گویم شرایط امنیتی. الان ضرغامی ای که با شما صحبت می‌کند تعریف من از امنیت یک خرده متفاوت است به خاطر خیلی چیزها. نه به خاطر فضای مجازی به خاطر اینکه خیلی نگاه‌ها در جامعه تغییر کرده. ما می‌توانیم نگاه امنیتی مان را متفاوت کنیم. به همین خاطر من می‌گویم بابا! اینستاگرام ضدامنیت نیست. یک عده می‌گویند اینستاگرام نابود می‌کند انقلاب را. جمله من چی هست؟ من می‌گویم اتفاقا اینستاگرام آمده انقلاب اسلامی را نجات دهد. چقدر این حرف است؟ برای اینکه صداوسیما همین الانش هم که من را هم بگذارند رئیس صداوسیما نمی‌توانم اگر یک نماینده مجلسی یک تخلفی کرد اگر به من گفتند به این دلیل و به آن دلیل شما حق ندارید- مثال دارم می‌گویم- شما حق ندارید فلان مطلب را بروید یا فلان امام جمعه این حرف را زد، یا رئیس‌جمهور یک چیز جدی گفت و ما می‌خواهیم نقد جدی کنیم، ابلاغ می‌شود که آقا شما نمی‌توانید اینطوری بروید. اما فضای مجازی می‌تواند برود، به همین من می‌گویم آنها آمدند انقلاب اسلامی را نجات بدهند. بله، الان شرایط متفاوت است ولی شما بحث امنیتی و هماهنگی با دستگاه‌های امنیتی برای حفظ امنیت مردم را در شرایط خاص فراموش نکنید.

 آقای مهندس ضرغامی! حالا بعدتر به بحث اینستاگرام می‌پردازیم. در مورد بحث حوادث 88 اشاره کردید به اتفاقاتی و اقداماتی که از جانب اصلاح‌طلبان به وقوع پیوست. اشاره نکردید به اینکه سه روز قبل از انتخابات ریختند ستاد قیطریه، اشاره نکردید به اینکه ساعت 10 شب کیهان صفحه را بست و گفت که احمدی‌نژاد پیروز شد، اشاره نکردید به اینکه خیلی‌ها معتقدند صداوسیما به عنوان یکی از اضلاع فتنه مشهور شد. این را حتما شنیدید.

هرگز نشنیدم. اصلا این تعبیر یک تعبیر عجیب و غریبی است.

 من که شنیدم ولی اگر اجازه دهید این را به عنوان نظر خودم خدمت تان عرض بکنم.

البته ضدانقلاب خارج از کشور هر روز بدترین فحش‌ها را به ما می‌دهند و چیز عجیب و غریبی نیست.

حالا آنها که جای خود. من به عنوان کسی که خودم را در این سیستم تعریف می‌کنم، دارم می‌گویم که صداوسیما در آتش فتنه دامن زد. شما توئیت کردید که من به تمام اقداماتی که در سال 88 انجام دادم، افتخار می‌کنم و با شجاعت تمام هم انجام دادم. این عبارتی بود که شما بکار بردید. گفتید عکس امام را پاره کردند، دستور دادم که پخش کنند. خیمه امام حسین را آتش زدند، دستور دادند که پخش کنند. به نظر شما اینکه یک اقلیتی عکس امام را پاره بکند و یک اقلیتی احتمالا نمی‌دانم شاید اتفاقات دیگری افتاده باشد ولی احتمالا رفته اند خیمه امام حسین را آتش زده اند. پخش این، اولا دامن نمی‌زند به فتنه و آتش فتنه و ثانیا، این اشاعه فحشا نیست که این را بیایید علنی بکنید و دامن بزنید.

سوال خوبی کردید. یک اقلیتی آمدند به عکس امام اهانت کردند. آن روزی که اکثریت مردم مثل موج در همه استان‌های کشور روز عاشورا بود که هم دنبال عزاداری و حضور درصحنه بودند.

 اما این به کل مخالفان تعمیم داده شد.

نه، حالا اجازه دهید دیگر. شما یک سوال می‌کنید دوست ندارید جواب بشنوید؟

 من اگر اجازه دهید می‌خواهم چالش بکنم وگرنه که تریبون یکطرفه در اختیار شما می‌شود و یک چیزی شبیه همان صداوسیمایی که با آقای احمدی‌نژاد مصاحبه می‌کردید.

اگر این سوالات و اینی که تا الان بوده…

نه تا الان اینطوری نبوده.

پس بقیه اش را هم صبر کن. ببین! من دارم حرفت را تائید می‌کنم. یعنی تو می‌گویی اقلیت بودند، می‌گویم راست می‌گویی، اقلیت بودند. دارم حرف شما را تائید می‌کنم. اصلا یکی از مشکلات ما این است که برخی در جمهوری اسلامی داخل پرانتز می‌خواهند بگویند آقا ما با شماییم، می‌گویند نه شما با ما نیستید، یک لگد می‌زنند و از قطار پایین می‌اندازند. یعنی خیلی از اینهایی که واگن واگن جدا می‌کنیم از قطار انقلاب می‌گویند بابا می‌گوییم ما با شماییم. چکار کنیم بگوییم ما با شماییم؟ من دارم حرف شما را تائید می‌کنم. بله یک اقلیتی بودند که این کار را کردند. اقلیت بسیار کمی هم بودند این کار را انجام دادند ولی اگر آقای موسوی یعنی راس فتنه   و آقای کروبی که دنباله‌رو موسوی شد. من این دو تا متفاوت می‌دانم. کاری نداشت یک بیانیه کوتاه می‌دادند، محکوم می‌کردند و می‌گفتند این کار بسیار غلطی بوده، هیچوقت هواداران ما این کار را نمی‌کنند. ما تقبیح می‌کنیم و توصیه می‌کنیم که این کارها را نکنند یا مثلا حتی اغتشاشات هم نکنند. یک بیانیه ای که معلوم باشد این کار را کردند.

 شاید آنها تصور می‌کردند که این ساختگی باشد.

نه بابا دیگر شوخی نکن. اتفاقا بیانیه آنها را خواهش می‌کنم در همین گفتگو بروید. آنها اصلا آمدند یک عبارتی به کار بردند که اینهایی که آمدند این کار را انجام دادند به نوعی امت خداجوی تلقی کردند.

 یعنی کسانی که خیمه امام حسین را…

ببینید نه تنها محکوم نکردند که… اشتباه کردند.

من فکر نمی‌کنم این عبارت را به کار برده باشند.

جمله «امت خداجوی»…

جمله «امت خداجوی» بوده ولی نه در مورد خیمه امام حسین.

اصلا موضوع این است. شما قبول دارید که اصلا باید رفع اتهام. اصلا یک کسی بیاید بگوید در دفتر شما اینجا خدای ناکرده به قرآن اهانت کردند و یک چیزی هم منتشر کند. اولین کاری که ضرغامی می‌کند چیست؟ سریع یک یادداشت و یک توئیت می‌زند می‌گوید آقا تکذیب می‌کنم، هرکس کرده غلط کرده، اشتباه شده. ما که موضع مان ضدقرآن نیست که. ببین! خوب جایی رساندی. همان حرفی که رهبری زد. رهبری گفت هرچه می‌گویید بگویید. مرزبندی کنید. با سه جا مرزبندی کنید. ما بالاخره در فتنه‌ها باید نگاه کنیم ببینیم رهبری مان چه توصیه هایی می‌کند. رهبری نگفت بروید همه تان از احمدی‌نژاد تعریف کنید. رهبری نگفت حتی بیایید بگویید تقلب نبوده. گفت با سه جا مرزبندی کنید. شما که همه چیز را خواندید دیدید راجع به چی هست دیگر. راجع به ضدانقلاب، سلطنت طلب، مطرب فراری. این سه تا رهبری فرمودند. من اتفاقا بعضی موقع به دوستان دیگری که ولایتی محسوب می‌شوند، با خیلی‌ها مرزبندی می‌کنند، با ضرغامی مرزبندی می‌کنند. بهشان می‌گویم بابا! رهبری مرزبندی را مشخص کرده فقط با این سه تاست به حضرت عباس. دیگر ول کنید با همه که نباید مرزبندی کنید. ما همه یک ملتیم، یک کشوریم.

 مطربِ فراری

تعبیر رهبری است، مطرب فراری. بودند بعضی از این آوازه خوان هایی بدلباس ضدانقلابی که آمدند علیه انقلاب عقده گشایی کردند. اصلا یک جایی اعلام کردند تجمع می‌کنیم و گوگوش و اکبر گنجی بودند. بله دیگر.

خب چطور اشکال ندارد آنجا خانم گوگوش را بدون روسری نشان دهید و این طرف مجریان شما …

به بچه اش گفت قربون چشم بادامی ات، بچه گریه کرد و گفت بادام می‌خواهم. صبر کن آن بادام یک چیز دیگر است. می‌گویم راجع به گوگوش هم. من حتما راجع به گوگوش هم می‌گویم. من دارم اصل بحث سیاسی را می‌گویم. شما می‌گویید چه اشکالی داشت گوگوش که بی حجاب است را آنجا نشان دادید؟ عیب ندارد این را سیو کن و بعدا یک جای دیگر بپرس. اما می‌خواهم بگویم حرف درست این است که آنها اقلیت بودند. آنجا هم جمع شدند هیچی نشد. برای همین ما نشان دادیم. چون خیلی در فضای مجازی و ماهواره‌ها روی آن نشست تبلیغ کردند. ما دیدیم هیچکس نیست. مجبور شدیم روتوسکوپی کنیم. زنِ با یک تاپ، آمده بود ضدانقلاب می‌گفت کروبی رای ما را پس بده. اصلا تو رای دادی؟ تو اصلا معلوم است کجا بودی؟ ما اینها را روتوسکوپی کردیم.

شاید رای داده باشد آقای ضرغامی. در 92 که خیلی از اینها صف‌های عریض و طویلی در آمریکا بود. حتما تصاویرش را دیدید. خیلی از اینها با لباس‌های نامتعارف شاید بودند. یعنی شاید رای داده بوده.

شاید هم رای داده. من می‌خواهم بگویم ما مجبور شدیم این را روتوسکوپی کنیم. آنهایی هم که آن طرف رای می‌دهند و با تاپ باشند را ما نمی‌توانیم نشان دهیم. اصلا چرا من روتوسکپی را آوردم؟ داخل پرانتز روتوسکپی ابتکار خاص ضرغامی بود برای مبارزه با سانسور. هان؟

می‌شود توضیح دهید برای مخاطبان

خیلی جالب است. سانسور چی بود؟ شما در میان مردم بروید. مثلا مردم می‌خواهند بنشینند یک فیلم سینمایی ببیننند. یک خرده می‌نشیند و می‌گوید بابا گور پدر این خط و آن خطر امشب بگذار ببینیم تایتانیک را تلویزیون نشان می‌دهد؟ نمی‌دانم بفرمایید که کینگ کنگ را نشان می‌دهد؟ اینها فیلم‌های مطرحی بود که قبلا من اینها را نشان دادم و هیچکدام قابل پخش نبود. یعنی فیلم هایی که زن یک لباسی تنش است که این لباس قابل پخش نیست. قبل از من چکار می‌کردند؟

آباژور می‌گذاشتند.

آباژور افتخار من است. حالا اگر شما می‌خواهید بروید «آباژور افتخار من است» را تیتر کنید، من کاری به آن ندارم. ولی استدلال مرا بشنوید و بگویید من درست می‌گویم یا نه. من آمدم به جای اینکه کل آن صحنه را حذف کنم. قبل از من می‌گفتند لباس هایش ناجور است و هیچکاری نمی‌توانیم بکنیم و اصلا آن سکانس را حذف کنیم.

 یا مضمون را عوض می‌کردند.

لباس را فعلا، محتوا که هیچی. زمان آقای محمد هاشمی به درستی مستندهای چگوآرا نشان می‌دادند که دارد در جنگل می‌رود و با همراهاش و هی می‌گفت برادر برو جلو توکل به خدا! مضمون هم همینطور که طرف مثلا معشوقه اش هست و می‌گوید خواهر من است! حالا اون که هیچی. من دارم لباس را می‌گویم که این لباس باعث می‌شد یا سکانس حذف شود یا می‌آمدند قیچی می‌کردند یک دفعه نشان می‌داد که زنِ دارد از چانه حرف میزند. آبروریزی بود. یا اصلا می‌گفتند آقا ما اصلا این فیلم را نمی‌توانیم نشان دهیم. ضرغامی آمد با سانسور مبارزه کرد. گفت همه اینها را می‌توانیم نشان دهیم و هیچ مشکلی ندارد. فقط ما هوشمندانه یک کار فناورانه بسیار خوبی انجام دادیم. آموزش دادیم و گفتیم آقا این زنی که لباس هایش ناجور است یک لباس خوب متناسب با همان سیستم طراحی کنیم. اصلا ما طراحی لباس متناسب با آن میزانسن کردیم. الکی نبود یک چیزی تن یکی بکنیم. گفیم آقا این صحنه نباید حذف شود. دیالوگ دارد. ارتباط باید برقرار کند با مخاطب. شما بیا این لباس و این روپوش را تنش بکن. فقط هم لباس نبود. حالا آباژور خوبی اش این است که یک چیزی است صاف روی میز می‌گذارند، ارزان تر تمام می‌شود. خیلی از جاها واقعا طوری روتوسکپی می‌کنند که منِ ضرغامی نمی‌فهمم که این اصل است یا روتوسکوپی است. همین چند وقت پیش فیلم دزدان دریایی کارائیب را می‌دیدم قسمت سومش بود، نصف این فیلم در جنگل است. دائم می‌دیدم که این هنرپیشه معروف زنش کامل همه را نشان می‌دهد چون لباسهایش ناجور است. بعد می‌دیدم هرجا می‌رود جنگل هم هست پر از شاخ و برگ است. یک شاخه درختی، برگی، یک گلی که شما خیال می‌کنید جنگل است اومده روی لباسهای سر و سینه این خانم. قسمت بالاتنه زنِ اصلا کسی نمی‌فهمه و فکر می‌کند این اصل فیلم است. پس من روتوسکپی را یادتان باشد.

این روتوسکوپی را در پخش بازی فوتبال و والیبال هم داشتید که برای مردم آزاردهنده بود.

آقای مطهری مرتب با ما دعوا داشت، گیر می‌داد. یادتان هست که بارها گفته ام. می‌گفتم آقای علی مطهری شما خیلی آدم خوبی هستید ولی والله به حضرت عباس آن خانمی که تاپ پوشیده در جمعیت است و مردم دارند این پایین فوتبال را نگاه می‌کنند. از وقتی تو گفتی همه دارند می‌بینند که آن خانم آنجا تاپ دارد یا نه؟ آخر ما که مشکلمان یکی دو تا نیست که.

ولی آقای ضرغامی این اتفاق می‌افتاد. یعنی آدم به حدی می‌رسید که می‌گفت آقا بی خیال شویم.

خیلی از منتقدان می‌گفتند که این والیبال‌ها را نشان ندهید. من گوش نکردم. همه را نشان دادیم. منتها یک موقع بود که بازی جریان دارد. حالا بحث‌های خیلی فنی مطرح می‌شود عیب ندارد حالا سوال کردید. یک موقع هست بازی جریان دارد، دارید شما بازی را می‌بینید، بعد در جمعیت زنان بسیار با لباس نامتعارف نشسته اند. یا اصلا ضدانقلاب آمده نماد علیه جمهوری اسلامی نشان میدهد. من گفته بودم اینها اصلا مشکل ندارد. اما وقتی طرف می‌رفت سرویس بزند، بعضی موقع مکث می‌شد روی سرویس زدن. آنجا یک خانمی با یک شورت کوتاهی روی توپ نشسته بود. یعنی دوربین یک صحنه خیلی بدی از آن نشان می‌داد. بازی هم نیست او رفته بیرون ایستاده تا بگویند بیاید سرویس را بزند. اینها را بچه‌های ما یک خرده رعایت کردند. شما هم با زن و بچه و با خواهر و برادرت می‌نشینی و می‌بینی شاید از اینکه این صحنه‌ها یک خرده مدیریت بشود، خودت هم موافقی. درست شد؟ اما بهم نمی‌زدیم بازی را. دیگران که می‌رفتند اعتراض می‌کردند باید می‌رفتیم توضیح می‌دادیم که آقا ول کن مهم الان این بازی‌ای است آن را با ما کنار بیا. پس ما روتوسکوپی را انجام دادیم به این دلیل که حالا آن را داخل پرانتز داشته باشید. اما اصل صحبتی که شما می‌کردید راجع به همان زن هایی بود که می‌گفتید آنجا هستند. ببین در آن مقطع، وقتی که شما می‌بینید مجموعه ای دارند درواقع خارج از تمام ارزش‌های انقلابی که خود آقای موسوی هشت سال نخست وزیر بوده، خودش دارد همراهی می‌کند با ما، با ارزش‌های دینی و اعتقاد دارد. خب اگر یک جمله بگوید اینها با ما نیستند.

 فرض کنیم که اشتباه کرده. چرا صداوسیما باید این را پخش کند  یک اکثریت این را ببیند و اشاعه منکر باشد.

این دیگر اصل اعتقاد من است. ببینید! شما برای اینکه اگر آنها شاید تکذیب می‌کردند، برخورد می‌کردند، نفی می‌کردند، محکوم می‌کردند، شاید لازم نبود نشان دهیم.

یعنی رفتارهای شما بسته به رفتار آنها بود.

نه، ما مجموعه فضای سیاسی را … من می‌گویم شاید، نمی‌گویم حتما. من دارم شما را در فضای تحلیلی می‌برم. من معتقد به اجتهاد رسانه ام. اجتهاد رسانه یعنی اینکه در یک شرایط مکانی و زمانی خاص همه چیز را باهم می‌بینید و یک تصمیم می‌گیرید. اصلا اجتهاد رسانه ابتکار من است. اصلا این بیان، بیان من است. به همین دلیل من در خیلی از اوقات وقتی احساس می‌کردم یک کاری درست است حرف کسی را گوش نمی‌کردم. هزینه اش را هم می‌دادم. من دور دوم که انقدر طول کشید حکم ریاست من به صداوسیما یک دلیلش این بود که همه اینها رفتند علیه من گزارش دادند. رهبر معظم هم این گزارشات رامی خوانند دیگر، تامل می‌کنند که ضرغامی چقدر با این دستگاه‌ها هماهنگ است. آن گزارشات خیلی علیه من بود. عمده اش همه این بود که ما به آقای ضرغامی ابلاغ می‌کنیم و گوش نمی‌کند. آقای ضرغامی یک جاهایی خر خودش را میراند. خیلی علیه من گزارش دادند. من یک روز فرصت کنم و شرایط اقتضاء کند دسته بندی شده اینها را می‌گویم. بله من هم آماده بودم که اگر صلاحیت ندارم کنار بروم. ولی رهبری معظم بعد از همه مطالعات بنده را صدا کردند و گفتند آقای ضرغامی من شما را قبول دارم. من با شما انس گرفتم. شما بهتر از هر کس دیگری می‌توانید مدیریت کنید. شما حتما در دور دوم هم تشریف ببرید ولی این اشکالات را به شما دارم بروید اصلاح کنید. از بس که آنها علیه من گزارش دادند. من خیلی جاها نافرمانی می‌کردم. ضرغامی یک نافرمان بزرگ بود.

 در برابر چه نهادی؟

در برابرهر نهادی که به نوعی خودش را مسئول نظارت می‌دید.

 حتی نهادهای حاکمیتی؟

همه چیز. اصلا قاطی هست اینها. این تقسیم بندی حاکمیتی دولتی قاطی است. بنده با آقای زم مشکل داشتم به خاطر مثلا فیلم «آدم برفی» دعوا داشتیم با هم. می‌گفتم آقا یک خرده اینها را حذف کن خیلی خارج از نُرم نظارتی ماست. آقای زم رئیس حوزه هنری بود، زیر نظر مقام معظم رهبری بود و بنده در دولت بودم. یعنی خیلی وقت‌ها اصلا جاها هم عوض می‌شود، بسته به آن نگاهی است که آدم‌ها دارند و می‌خواهند وظیفه ملی و انقلابیشون را انجام دهند. بنابراین من معتقدم در این …

 مثلا با قوه قضائیه هم شما درگیر شدید. آقای لاریجانی آدمی نبود که کوتاه بیاید در این حوزه‌ها.

من با تمام دستگاه قضایی درگیر بودم.

 ایشان حکمی علیه تان صادر نکرد؟

اصلا یکبار آقای آملی دستور داد و گفت صداوسیما را دیگر در جلسات راه ندهید. یعنی در جلسات قوه قضائیه. راه ندادند ما را. همه هم به ترتیب اجرای نقش آنجا نشستند و اتفاقی نمی‌افتد در آن جلسه. ما گفتیم اشکالی ندارد ما را راه نمی‌دهید، نمی‌آییم. هفته بعد چکارکردیم، یک جلسه آرشیوی داشتیم چون هیچ فرقی نمی‌کرد که. مردم چه می‌فهمیدند؟ مردم اصلا فرقی قائل نیستند. می‌گویند آقای آملی نشسته آنجا، به ترتیب اجرای نقش و آنجا جایگاه هم خودش جایگاه است دیگر! یعنی مثلا معاون یک دستگاه جرات نمی‌کند برود بنشیند جای دادستان. حساب دارد و الکی نیست که، همه جا حساب دارد. روی همه صندلی‌ها نوشته مال کیست. مردم هم می‌گویند این که فرق نمی‌کند. ما آمدیم خبر را از روی سایت قوه قضائیه که برداشتیم و تصویر هم که داشتیم. بعد همه گفتند اِ اینکه پخش شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. دفعه بعد به ما گفتند آقا شما بیایید در جلسه. چون هیچ فرقی نکرد و دیدند که ما هم خبر را رفتیم.

هیچوقت احضار نشدید؟

در بعضی گزارش‌های نظارتی البته همه شان اینطور نیستند و من نمی‌خواهم حق شان را ضایع کنند. ولی بعضی گزارشات اصلا گزارش‌های عجیب و غریبی بود. طرف می‌گفت این تهیه کننده شما، تهیه کننده متدین انقلابی نیست به خاطر اینکه ریش ندارد و در نامه ای که به من ابلاغ کرد نوشت ریشش را چنان سه تیغه می‌زند که مورچه روی صورت او بُکسُوات می‌کند! توی نامه!! اصلا من نمی‌دانم بکسوات را چگونه باید نوشت. من به بچه‌ها گفتم معنای این نامه این است که از این بعد این تهیه کننده بدبخت ما که هزار جور برایشان محدودیت داریم، این دفعه نگاه کنیم یک مورچه روی صورت شان بگذاریم، ببینیم بکسوات می‌کند یا نه؟! البته من یک خرده دارم شیطنت می‌کنم اینجوری حرف می‌زنم. ولی معنای آن جمله این است. اصلا یکبار آقای آملی مشهور شد. اینها سوالات خوبی است که می‌کنید. یکبار ما خبر ایشان را بردیم بعد از مسابقات اسب سواری ترکمن صحرا. خیلی به ایشان خدمت کردیم. می‌دانید چرا؟ برای اینکه خبرهای اول، همه خبرهای سخت، بقول معروف آتوریتی به قول این غربی ها، همه رسمی، اداری. مردم دیگر داشتند خسته می‌شدند. ما به تعبیر خودمان یک پاساژ باز می‌کنیم. یک پاساژی باز می‌کنیم یک خرده مردم از آن فضای سیاسی بیرون بیایند. هم برای مردم تنوع میشود و هم برای خبر سیاسی بعدی مردم با علاقه بیشتری می‌بینند. خدمت کردیم به آقای آملی. آن خبر سیاسی قطع شد، نشان دادیم مسابقات ترکمن صحرا خیلی هم زیبا بود. یعنی من کیف کردم از این کورسی که اسب‌ها می‌گذارند در ترکمن.

من همین جا چون پخش می‌کنید واقعا تبریک می‌گویم به مردم گلستان، به مردم ترکمن صحرا. شجاع، انقلابی، ملی. اصلا این مسابقات اسب‌سواری‌شان واقعا در طراز جهانی برگزار می‌شود. اصلا می‌بینید، متوجه نمی‌شوید این ایران است، خارج است. سطح بازی‌ها و زیبایی‌اش فوق‌العاده است. من خودم خیلی خوشم می‌آمد و واقعا هم خبر مهم بود. فینال مسابقات اسب سواری بود، نشان دادیم. بعد تمام شد، آیت الله آملی را نشان دادیم که ایشان یک فرمایشی کرده بودند. آقا اصلا آسمان آمد، چسبید به زمین. ایشان هرجا رفت گفت ضرغامی به دستگاه قضایی اهانت کرده! تا آنجا که من می‌دانم شکایت به رهبری برد.

 این را جواب ندادید که شما هیچوقت به دستگاه قضایی احضار نشدید؟

من بارها احضار شدم ولی در این 10 سال، دیگران از مجموعه‌مان می‌رفتند.

 مثلا معاون حقوقی و…

یادم نمی‌آید من خودم هیچوقت نرفتم ولی مجموعه مان مرتب می‌رفتند گزارش می‌دادند و ما پیگیری می‌کردیم. حالا علی‌ایحال من بحثم این است که شما فرمودید چه کسانی به شما می‌گویند، ما دستگاه‌های نظارتی داریم، ما شورای نظارت داریم، ما مجلس داریم، ما شورای امنیت ملی داریم. ما قوا داریم، رئیس‌جمهور. بابا همین الان اگر شش ماه دوم احمدی‌نژاد را به عنوان یک کارشناس می‌آوردند در گفتگوی ویژه خبری صحبت کند. آقای روحانی قهر نمی‌کرد، برخورد نمی‌کرد با ما، حتما می‌کرد. بنابراین دستگاه‌های مختلف درست یا غلط، ممکن است بعضی حرفهایشان هم درست باشد. درست یا غلط باید صداوسیما با آنها هماهنگی داشته باشد. برویم سراغ سوالات بعدی. آخ 6:30 شد. من یک جلسه دیگری در دفتر رهبری دارم از 5 شروع شده، منتها گفتم تا نماز نمی‌آیم. یعنی 5:30 آنجا تمام شده الان هاف تایم دومش هست که باید بروم. یک موضوعی هست که من حتما باید باشم.

من خیلی سوال دارم. هنوز صفحه دو هستم.

نه، یکی دو تا سوال دیگر بکن بعد یک روز دیگر ان شاءالله. این بنده خداها هم می‌خواهند به خانه بروند هزار تا گرفتاری دارند.

این همان جلساتی است که صبح و بعدازظهر دفتر رهبری برگزار می‌شود؟

حالا یک جلسه ای هست دیگر بالاخره. یک جلسه ای هست! یک سوال دیگر بکن بعد این را که منعکس کردی…

 آقای مهندس ضرغامی! شما صحبت کردید در مورد همین رفتاری که در برابر چهره‌های مختلف انقلابی و امثالهم داشته باشند. من یک مصاحبه ای با آقای هاشمی کردم سال 94 ایشان گفتند که «صداوسیما پیش از انتخابات و تا یکسال بعد از انتخابات 84 دربست در اختیار آن جریان بود. به هر حال تمام دستاوردهای انقلاب را با آوردن بعضی آدم هایی که بعدها مشخص شد به کدام جریان وابسته هستند، زیر سوال می‌بردند که در همان ایام و تا قبل از انتخابات 84، من گفته بودم که صداوسیما به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشد. احمدی‌نژاد از گروه ایثارگران بود و عضو آنجا بود. رئیس صداوسیما هم عضو آنجا بود. اینها با هم پیمان داشتند در صداوسیما هرچه خواستند انجام بدهند». سال 88 وقتی آن مناظره اتفاق افتاد، دفتر آقای هاشمی یک نامه ای به شما زد درخواست وقت کرد برای اینکه به اتهامات آقای احمدی‌نژاد پاسخ دهد. شما قبول نکردید. این دمیدن بر آتش فتنه ای که هنوز اتفاق نیفتاده برای همین می‌گویند یکی از اضلاع فتنه صداوسیماست.

سوال خوبی است. قبلا به این سوال جواب دادم ولی الان باز هم می‌گویم.  دومی را هم بگو.

دومی اینکه شما مرتب بعد از انتخابات زیرنویس می‌کردید که میدان ولیعصر ساعت 3 جشن پیروزی آقای احمدی‌نژاد.

بخاطر آن جلسه ای که به خاطر آن شعار هم در خبر عذرخواهی کردیم، علیه آقای هاشمی شعار دادند.

همان که آقای احمدی‌نژاد آمد و گفت خس و خاشاک که زنده پخش کردید. این خیلی دامن زد دوباره. یک نکته دیگر هم بود وقتی صداوسیما درواقع قرار بود خبر بررسی نهایی بازشماری آرا را اعلام کند من یادم هست آقای مرتضی حیدری نشسته بودند و هی مرتب می‌گفتند که قرار است به دست ما برسد. هی مرتب تاکید می‌کردند که حساسیت مردم جلب شود.

همان شب انتخابات.

 بله، همان شب انتخابات هی می‌گفتند هی می‌گفتند آخر سر و آخرش گفت بله به دست من رسید. یک دفعه یک گزارشی رسید با یک صدای بم که مشخص بود این گزارش از قبل به تعبیری لااقل نظر من این است که از قبل نریشن را رفته اند و گزارش خوانده شده.

که چی؟

 حالا می‌خواستند یک جوری مردم را به هیجان وادارند که آقا ما داریم خیلی پیگیری می‌کنیم. خیلی حساسیت داریم به خرج می‌دهیم.

صداوسیما یا دستگاه‌های وزارت کشور؟

هم صداوسیما هم وزارت کشور هم شورای نگهبان.

در آن اطلاعیه چی گفته شد؟

 اینکه رد شده نتایج 88، همچنان همان نتایج قبلی پایدار است.

می‌خواهم بگویم شب انتخابات که هنوز نتیجه قطعی معلوم نبود.

 آن که انجام شد، یک وقتی بود که اینها آمدند اعتراض کردند اگر یادتان باشد.

یعنی بعدها شما گفتید همان شب. یعنی بعدها می‌گویید یک اطلاعیه خوانده شد.

 من می‌گویم صداوسیما خیلی بازی کرد.

بسیار خوب! صداوسیما بسیار خوب بازی کرد. من ضمن اینکه اشکالات کارم را می‌دانم و می‌گویم نقاط قوتم را هم می‌گویم، برای ثبت در تاریخ. از آخری شروع کنیم. در مورد اعلام نتایج انتخابات اتفاقا یک سوالی که می‌شود می‌گویند چرا شما همان شب از دیروقت شروع کردید، اعلام کردن چون همیشه ما فردا صبح از هشت شروع می‌کردیم. چرا این کار را کردید؟ بخاطر اینکه شبکه‌های ماهواره ای و ضدانقلاب برنامه‌های ویژه پخش کردند و موسوی با آنها هماهنگ بود، 11 اعلام کرد موسوی که من برنده انتخابات شدم، تمام شد. همه آنها رفتند و یکدفعه در فضای کشور پیچید که آقای موسوی رای آورده و تمام شده و اینها می‌خواهند دروغ بگویند. خب ما نشستیم و گفتیم بالاخره ما باید مقابله کنیم با این فضا. اول شما این را بدانید آن شب که ما شروع کردیم برای اینکه  آرام آرام نتایج را گفتیم. این یک نکته، شما می‌گویید بعدها بعد از این اختلافات واعتراضات یک شب یک اطلاعیه ای خوانده شده که من اصلا نمی‌دانم این چیست؟ ولی به شما بگویم ما تلاش بسیار زیادی کردیم. رهبری علی رغم اینکه منع قانون اساسی وجود داشت، رهبری بزرگواری کردند، از اختیارات ولی فقیه استفاده کردند، 10 روز عقب تر انداختد. من در ریز آن نشست‌ها بودم که دو نفر قرار شد از طرف آنها بیاید، از این طرف هم نماینده‌ها بیایند و بروند بازشماری کنند. شبی که شد آمدند و اعلام کردند که این دو نفر می‌آیند ولی هیچ نمایندگی از طرف این جریان اصلاحات و آقای موسوی و کروبی ندارند. گفتم خب اگر نمایندگی ندارند اصلا برای چی می‌ خواهند بیایند. ما می‌خواهیم فیصله دهیم به این دعوا. هان؟ این مال بعدهاست. اینکه حالا در این بالا پائین ها، انواع و اقسام اطلاع رسانی‌ها شده. هرچه بوده حول و حوش این موضوع است که درواقع روشنگری شده.

می‌گویند اصلا از قبل نتیجه نوشته شده بوده. نتایج مربوط به بازبینی.

اصلا بازبینی انجام نشد.

یعنی شمارش آراء نشد؟

من تا آنجا که در ذهنم هست اینها اصلا قبول نکردند.

آقای حیدری هی منتظر بود و هی می‌گفت…

ممکن است بگوید قرار است خبری به ما برسد.

اما صدا خیلی بم بود و … حالا دیگر نمی‌پردازیم.

برویم سراغ آقای هاشمی. همین بود دیگر. یک چیزی وسطش گفتی.

 و آن زیرنویسِ

آقای هاشمی رحمه الله علیه، خدمات زیادی به انقلاب کرد آقای هاشمی. ما در جبهه هم که می‌رفتیم رادیو دستمان بود و من مسئول تولید صنایع موشکی بودم و بعدها آقای شهید تهرانی مقدم که می‌خواست موشک‌های بالستیک، 240، کاتیوشا، فجر 5، انواع و اقسام تولیدات را یک تصویری من دارم که شهید سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله که آن موقع معان شهید سیدعباس بود، آمدند در مجموعه و من دارم موشک‌ها را توضیح می‌دهم. به لبنان رفتم و به آنها آموزش دادیم و همه این کارها را کردیم. من یک کارشناس صنایع موشکی بودم و هستم و خیلی وقتها هم می‌رفتیم جبهه به دلایل مختلف، می‌رفتیم در خط و با بچه‌ها صحبت می‌کردیم. اصلا نتیجه عملکرد محصولاتمان را می‌گرفتیم. چون اگر یک دانه از این 107 تا بالای لانچر 107 بد عمل می‌کرد و می‌ترکید، سرش جدا می‌شد دیگر این بسیجی‌ها بنده خداها حق داشتند که دیگر از محصول ما استفاده نکنند. لذا میلیون‌ها 107 تولید شد، خوشبختانه به مراتب از مدل خارجی اش که کره ای بود و چینی بهتر درآمد. خدا را شکر اینها متعلق به این مملکت است. همان 107 امروز شده بالستیک دوهزار متری که دشمن به ما نمی‌تواند طمع کند. از همانجاها شروع شد. آقای هاشمی خدمات زیادی کرده و من همیشه از اینکه پیش ایشان می‌رفتیم، می‌ آمدم، گزارش می‌دادم در آن صنایع هم یکبار ایشان آمدند و بازدید کردند که آنهم تاریخی است من یادم هست. آقای هاشمی ضمن همه خدمات در 88 واقعا مثل آقای خاتمی که گفتم نتوانست سربلند بیرون بیاید. یک دلیلش شاید رفتارهای آقای احمدی‌نژاد بود و من کاری به آن ندارم.

نه خب، چرا پخش نکردید؟

اجازه دهید من اول آقای هاشمی را بگویم. آقای هاشمی اگر آن صلابت، پختگی و تجربه ای که داشت با تائیداتی که رهبری قبلا نسبت به آقای هاشمی جملات بلندی دارند، ایشان مرزبندی می‌کرد با رفتارهایی که داشت صورت می‌گرفت و از ارتباطش با رهبری بهره می‌گرفت و می‌توانست بیاید در میدان و بازیگری مثبتی بکند، خیلی می‌توانست موثر باشد. پس این را داشته باشید و بگذارید کنار اما آقای هاشمی مثل خیلی‌های دیگر که در مناظره‌ها اسمشان برده شد، ما یک مصوبه ای داشتیم مال آن شورای پنج نفره قانونی نظارت بر تبلیغات صداوسیما. صداوسیما یک عضو هست آنجا و یک شورای قانونی پنج نفره هست. دستگاه‌های مختلف هستند. اتفاقا یادم هست آن موقع یا سال قبلش بود که آقای دری نجفی آبادی یک زمان عضو همین شورا بود که ما صددرصد آقای دری را یک جوری حامی آقای هاشمی تصور می‌کردیم. یعنی در بحث هایی که می‌کرد ما چنین بحث هایی همیشه داشتیم و حالا خیلی مهم نبود و آنجا باید رای گیری می‌شد. آنجا مصوب کرد صداوسیما هم موظف است انجام دهد که آقا! شما در مناظره‌ها اگر که اسمی از سایر نامزدهای دیگر که حضور دارند برده شد و این نامزد آنجا حضور ندارد که دفاع کند، این را تایمش را حساب می‌کردند و می‌گفتند به اندازه این، بعدا آن نامزد وظیفه دارد که بیاید پاسخ دهد و جبران کند. اتفاقا آقای احمدی‌نژاد چون علیهش زیاد صحبت شد، 20 دقیقه بهش افتاد و من این را بارها در مصاحبه‌هایم گفتم. من رفتم با آقای احمدی‌نژاد صحبت کردم و گفتم بی خیال این 20 دقیقه شو. قانونی و مصوبه آن شوراست ربطی هم به صداوسیما ندارد ولی من توصیه ام این است که شما اجرا نکن، ولش کن، صحبت هایت را کردی و حالا مردم می‌آیند رای‌شان را می‌دهند. اگر شما این 20 دقیقه را استفاده کنی، فردا ممکن است یک خبرنگاری بنشیند و بگوید شمایی که این 20 دقیقه را… حالا بیایید توضیح دهید که این یک قصه دیگری دارد. مصوبه راجع به آدم‌های آنجا بود اما بیرون از آن شعبه. آدم‌های زیادی اگر اسمشان برده شود یا چیزی به آنها نسبت داده شود، مصوبه آنها بود که به هیچ وجه صداوسیما نباید بیاید و در این فضا حرف‌های آنها را پخش کند چون اثر می‌گذارد.

 آقای مهندس ضرغامی! من معتقدم به خاطر این اتفاق و عدم اجازه شما برای اینکه آقای هاشمی صحبت بکند یک تهمت و فعل حرامی اتفاق افتاد و بعد مقام معظم رهبری ورود کردند و به جای اینکه شما اجازه دهید ایشان رفتند از آقای هاشمی دفاع کردند.

آن یک مقام دیگری است، ما هم زیر نظر رهبری هستیم. رهبری هم به ما می‌گوید طبق قانون نظر شورا را باید انجام دهید. مملکت قانون دیگر. ما که نمی‌توانیم از خودمان این کار را بکنیم. ببین! من یک جاهایی احساس خطر می‌کنم خارج از قانون ممکن است یک کارهایی بکنم. مثلا در مورد مستند آقای کروبی این شورا رد کرد یعنی گفت باید بروید یک سری را رد کنید. همین الان هم رد می‌کنند. اصلا تا آنجایی که من یادم هست از آقای لاریجانی در دوره 84، از دو تا نوار آقای لاریجانی یکی پخش شد. آقای لاریجانی که خودش رئیس صداوسیما بود، همه بحث‌های حاکمیتی را می‌داند، یک مستند آقای لاریجانی پخش نشد. فردا هم اگر ضرغامی خدای ناکرده بیاید در انتخابات یک نوار نیم ساعته بدهد، می‌روند یک ربع از نوار مرا حذف می‌کنند. من آن موقع چون فضای فتنه را داشتم بو می‌کشیدم، اینها از کارهای مهم من در انتخابات است. احساس کردم درست است این نوار آقای کروبی اشکالات زیاد دارد، خواستی یک جایی من اشکالاتش را هم می‌گویم چون بی اطلاع نیستم. آنها می‌گفتند خلاف قانون است چون بالاخره بقیه رعایت کردند. نمی‌شود بقیه رعایت کنند و یکی رعایت نکند. اصلا بحث عدالت رسانه ای است. من تماس گرفتم با رئیس دفتر محترم رهبری، آقای حجازی عملا مسئول دفتر هستند. گفتم آقای حجازی من یک مطلبی می‌خواهم بگویم خواهش می‌کنم این را سریعا خدمت آقا مطرح کنید چون وقتی نداریم. امشب باید مستند آقای کروبی پخش شود، این شورا رد کرده، قابل اصلاح هم نیست. خودش هم گفته آقای کروبی یاد گرفته بود یک فریم از این حذف شود، من راضی نیستم! پخش کردیم پس این خلاف قانون بود و پخش کردیم. منتها من کی هستم که همه جا راه بیفتم خلاف قانون کنم. لذا اگر آقای هاشمی حالا من تعمیم بدهم وزرای دولت آقای احمدی‌نژاد اصلا آقای محصولی آمد گفت آقاجان! آقای موسوی این حرف‌هایی که زد و نسبت‌هایی که به من داد و دولت و رفتارهای دولت، بخشی مربوط به وزارت کشور و آنجایی است که من مسئولیت دارم. او دارد علیه من حرف می‌زند. پس من باید بیایم دفاع کنم. گفتیم آقای محصولی بابا ول کن. چهار تا وزیر دیگر چون به همه اینها تعرض می‌شد دیگر. حالا آقای هاشمی درشتش بود. آقای ناطق یک پله پائین تر بود. بنابراین آن موقع اصلا نمی‌توانستیم نشان دهیم. این را داشته باشید شما. یعنی آن موقع به لحاظ قانونی چنین امکانی نبود. البته من بعدها، مثلا من به آقای ناطق این را گفته ام. حتی آن مصاحبه 25 بهمنی که بعد از آن به حصر انجامید و راهپیمایی دوم را اعلام کردند که بعد از آن قصه بیداری اسلامی بود، خودم به آقای ناطق زنگ زدم و گفتم آقای ناطق تا حالا صحبت نمی‌کردی، ولی من واقعا به شما می‌گویم شما بیا صحبت کن. به نفع خودت هست. آقای ناطق هم آمد صحبت کرد و صحبت بسیار خوبی کرد، علیه این حرکت غلط که انجام شده بود. فردا هم به من زنگ زد و گفت آقای ضرغامی من از شما تشکر می‌کنم. بازتاب مصاحبه من خیلی عالی بوده. همه دارند می‌گویند کار خوبی کردی. گفتم من وظیفه‌ام بود به شما بگویم. پس ما مجموعه ای از این بحث‌های قانونی داریم. آن زیرنویس را هم که گفتید، که مرتب زیرنویس می‌آمد و می‌گفت بروید جشن پیروزی آقای احمدی‌نژاد. من الان یادم نیست ولی بر فرض اینکه شما می‌گویید درست است. ببین آقا جان! انتخابات انجام شده، یک کسی شده رئیس‌جمهور درست شد؟ با 25 میلیون رای. رای درست بدون تقلب. از آن طرف یک فضای ضدانقلاب کف خیابان راه افتاده از عصر جمعه، شروع کرده دارد ناامنی ایجاد می‌کند در کشور و بلندگوهای خارجی همه متمرکزند که اینها را به عنوان ملت ایران منتقل کنند، خب طبیعی است نیروهای ملی، مردم، انقلابی همه می‌گویند ما به احمدی‌نژاد رای دادیم.

 این جری نمی‌کند، جریان را؟

اجازه دهید حالا آن یک بحث دیگری است. اگر او بیاید در یک میدان، در یک مراسم جمعی یک صحبت خوب بکند، اتفاقا می‌تواند آبی باشد روی آتش. من عکس شما معتقدم. سخنرانی بایدن را شما ببینید. من الان بایدن را اصلا نمی‌خواهم تائید کنم. کامل گوش کردم. من تمام برنامه مراسم سوگند بایدن و مراسم رسمی اش را دیدم. بایدن متاثر از این فضای آشوبی که بود، تمام صحبتهایش عمدتا روی وحدت، رفاقت، همبستگی رفت. یک صحبت اینجوری کرد. من به بعضی‌ها گفتم این از جمهوری اسلامی تجربه دارد! این تجربه 88 را رفتند جلوی بایدن گذاشتند و حواس بایدن جمع شده والا ممکن بود به آشوب‌ها دامن بزند. آقای احمدی‌نژاد یک اشتباهی کرد و گفت خس و خاشاک. من بعدا گفتم آقای احمدی‌نژاد معلوم است که منظور شما از خس و خاشاک این 10 میلیونی که به آقای موسوی رای دادند، نیست. شما به آن عده محدودی که رفتند اغتشاش کردند و آتش زدند و مثلا آن بسییجی شهید شده، اشاره دارید. شما منظورت اگر آن است، چهار تا ضدانقلاب هم قاطی می‌شوند، وقتی آشوب می‌شود اما این حرف شما درواقع می‌تواند نسبت پیدا کند با بقیه. گفت باشه من گفتگو می‌کنم و این را توضیح می‌دهم. ما از آقای احمدی‌نژاد بلافاصله گفتگو گرفتیم. 10 بار گفتگوی احمدی‌نژاد را پخش کردیم که گفت من احترام می‌گذارم. طرفداران موسوی همه اینطورند. من رئیس‌جمهور کل کشورم. ولی آن کلمه خس و خاشاک توانست یک اشتباهی باشد. من از این جهت حرفت را درست می‌دانم منتها من کفِ دستم را بو کرده ام که اگر یک مراسم شادی می‌خواهد اجرا شود که اتفاقا به سمت وحدت برود و دارد زنده پخش می‌شود. اتفاقا زنده که پخش می‌شد یک عده جمع شدند آنجا و مرگ بر هاشمی گفتند. ما عذرخواهی کردیم.

وقتی فضا، فضای خطرناکی است این زیرنویس به خودی خود، می‌تواند منجر به جری تر شدن اوضاع شود.

اتفاقا من با شما کاملا مخالفم. ما در فضاهای ملتهب باید ایجابی برخورد کنیم. باید ملی برخورد کنیم، باید وحدت آفرین باشیم. اگر در آن جلسه ما اگر پخش مستقیم هم نمی‌کردیم آن خس و خاشاک بعدها می‌رفت و شاید هم بدتر می‌شد. چون ما در یک کانتکس طبیعی این بحث را نشان دادیم. حالا چه نتیجه ای می‌گیریم آقای فقیهی! ما از گذشته باید درس بگیریم، تجربه کنیم. بابا ما یک ملت بزرگ جلویمان هست. ملت همه با هم هستند. ملت با اصلاح‌طلب اصولگرا کاری ندارد. بابا مردم ما فرهنگی اند، مردم ما ملی اند.

قبول دارید شعار اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا!

اصلا این شعار خودم هست. بنده طرفدار شعار اصولگرا، اصلاح‌طلب … اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمامه ماجرا، شعار بنده است.

الان شعار خیلی‌ها شده.

من این را چند سال است دارم می‌گویم.

 جدی!

یک سوالی در حاشیه کردی که آقا اصولگراها از شما حمایت نمی‌کنند. اصلا معلوم است من روالی که دارم جلو می‌روم و مواضم، مواضع مستقل است.

عجیبه! اینکه هیچ جریانی حتی رفقای شما مثل آقای فدایی، آقای زاکانی حاضر نشدند از شما حمایت کنند. چرا؟

اینها همه رفقیند. ما با همه شان دوستیم. ولی حق بدهید به افراد. ضمنا آن ایثارگران را اشتباه گفتی و من هرگز عضو ایثارگران نبودم.

 عضو موسسش نبودید؟

هرگز نبودم. نه موسس، نه عضو، نه پیوستم. من عضو هیچ تاریخ و گروهی در طول تاریخ هم از 1.1.1 نبودم می‌دانید چرا؟ چون من اصلا چنین آدمی که حرف یکی بالاسر را گوش کنم، نیستم. آدم تشکیلاتی برود آنجا مثل بچه آدم باید بنشیند و بگویند آقا جمع بندی حزب این شد و برو انجام بده. من اصلا اینجوری نیستم. حق دارند اینها که من را انتخاب نکنند. ببین! سوال کردی دیگر. نامزد آن جریان ها، نامزدی است که حرفشان را… اتفاقا احمدی‌نژاد را گفتی؟ احمدی‌نژاد اصلا اصولگرا نبود از اول. نامزد رسمی اصولگراها آقای لاریجانی بود. یادتان رفته مثل اینکه. اصولگراها رسما آقای لاریجانی بود.

آن که دوپاره شد.

آن که دوپاره شد، رفتند به آقای قالیباف رای دادند. احمدی‌نژاد یک جوری بدنه مردم که در آن حزب اللهی بود، بسیجی بود، اینها آمدند یکدفعه از کنار این دوتا، نه با جریان رسمی اصولگرا شدند و نه با آن جریان دومی که آقای قالیباف بود. اینها یک جریان دیگری مردمی شدند که آمدند و رای آوردند. دور دوم البته نه، دور دوم حق با تو است. یعنی تقریبا اصولگراها. البته آقای محسن رضایی هم آمد ولی درواقع دور دوم دیگر جریان‌های خیلی درشت تر نیامدند در میدان.

اینکه از شما کسی حمایت نکرده برای انتخابات آینده، این خلاف عرف انتخابات در ایران نیست؟

تا حالا ندیدی؟ حالا یک ضرب المثل دارد که بهداشتی نیست و من آن را نمی‌گویم. اما تاحالا ندیدی امروز ببین که یک آدمی هست حرف برای گفتن دارد و می‌تواند جریان جدیدی باشد. اما با این جریان‌های سنتی کلیشه ای نیست. چه اشکالی دارد؟

 من می‌گویم آخر وقتی حتی نزدیکانش هم ازش حمایت نمی‌کنند.

اصلا همه به من نزدیکند.

 اما حمایت نمی‌کنند.

اصلا همه نزدیکان من مردم توده‌های خیابان اند.

 احمدی‌نژاد که اینطوری بود رای آورد.

نه احمدی‌نژاد چطوری رای آورد؟

سال 84 را شما می‌فرمایید؟

بله، بله.

به خاطر اینکه آن موقع آقای احمدی‌نژاد نماد جریان اپوزیسیون داخلی بود و هاشمی نماد حاکمیت. اصلا ربطی ندارد.

اینها دیگر حرف‌های مع الفارق است. بنده هم ممکن است بگویم من هم اصلا نمی‌خواهم مقایسه کنم، دارم پاسخ شما را می‌دهم. اتفاقا آقای فقیهی! باید زیر میز همین‌ها زد. خیلی چیزها را باید زیر میزش زد.

اصلا شما  آمدید که زیر میز بزنید.

اصلا من آمدم که زیر میز بزنم. درست شد؟ چرا زیر میز می‌زنیم؟ برای اینکه یک عده آمدند یک قواعدی وضع کردند که توِ روزنامه نگار مستقل بخش خصوصی هم در این قواعد گرفتار شدی.

 آخر من عملکرد 10 ساله شما را می‌بینم، می‌بینم که شما مثلا در ماجرایی که خیلی ارادت داشتید به آقای احمدی‌نژاد واگذاری کل زمین‌های مربوط به نمایشگاه بین‌المللی به صداوسیما اتفاق افتاد.

خب این که خیلی خوب بود دیگر.

یعنی یک جایزه بزرگ.

دیگر وقت مان دارد تمام می‌شود شما دارید… من بیشتر از هر کسی با شما صحبت دارم الان. بنده دارم به شما می‌گویم احمدی‌نژاد نماینده یک بدنه ای بود که آمد در انتخابات و توانست رای مردم را بگیرد. من نمی‌گویم من احمدی‌نژادم. هر کسی خودش است ولی ضرغامی که می‌خواهد زیر میز بزند، ضرغامی می‌گوید آقا من می‌خواهم یکسری کلیشه‌ها را. اصلا جذابیت بحث خود من این است که ضرغامی به هیچکدام از این جریان‌های سیاسی، شما یک سوال می‌کنید من هنوز جمله‌ام تمام نشده، می‌خواهید یک چیز دیگر بگویید. گوش کن و پاسخ مطلبت را بگیر. ضرغامی، از اول اینجور بوده نه عضو حزب بوده، نه عضو گروهی بوده هرجا هم دیده حق است حرفش را زده.

 اما حاکمیتی بوده.

حاکمیت بله، من وسط حاکمیتم.

خب آقای مهندس ضرغامی من سوالات زیادی داشتم اما با توجه به اینکه حضرتعالی فرصت اندکی دارید و باید به جلسه ای برسید، ما همین جا این قول را از شما می‌گیریم که ان شاءالله در فرصت دیگری بتوانم سوالات دیگری که از شما دارم را بپرسم.

ممنونم البته من حداقل سه ساعت با شما صحبت کردم با چهار ساعت قبلی شما رکورد صحبت من فعلا با «انتخاب» است.

سلامت باشید. بالاخره ما تا از آن لوکیشن به اینجا آمدیم یک ساعت زمان برد.

بالاخره من الان به اندازه این و قبلی که 4 ساعت بود با هم مقایسه کنید رکورد دست سایت انتخاب است. باز هم خدمت تان هستم. عجله نداریم. یکی می‌گفت این مینی بوس انتخابات قصه اش چه می‌شود؟ گفتم ما همه توش هستیم، فعلا نم‌نم داریم می‌رویم. عجله نکنید ببینید به کجا می‌رسیم. عجله نکنید، مصاحبه و گفتگوی خوبی بود. من تشکر می‌کنم هم از صراحت شما و هم سوالات متنوع تان و از مخاطبان شما هم ممنونم که این برنامه را تعقیب کردند. امیدوارم مطالبی که گفته شد برای آنها مفید باشد. ان شاءالله امیدواریم جلسات دیگری مشابه این را در خدمت باشیم. ان شاءالله موفق باشید.

خیلی متشکرم. ان شاءالله موفق باشید.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.