ماجرای سخنان توهین آمیز آیتالله جنتی علیه آیتالله سیستانی چه بود؟
اول آبان حال آیتالله اراکی وخیم شد. به روایت خاطرات هاشمی همین روز با رهبری دیدار کرد و درباره احتمال درگذشت آیت الله اراکی هم صحبت کردند. هاشمی موضوع صحبت را چنین نوشته است:”مساله مرجعیت بعد از ایشان و لزوم تقویت قم در مقابل نجف و راههای وصول به این هدف”
به گزارش تازهنیوز و به نقل از دیدهبان، جعفر شیرعلی نیا تاریخ پژوه در کانال تلگرامی اش نوشت: پس از درگذشت آیتالله خمینی در سال ۶۸، آیتالله مرعشی نجفی سال ۶۹، آیتالله خویی در سال ۷۱، آیتالله گلپایگانی در سال ۷۲، آیتالله اراکی در سال ۷۳، مطرحترین مراجع از نسل پس از آیتالله بروجردی از دنیا رفتند. در قرن اخیر نجف و قم مراکزی بود که چشم شیعیان برای تعیین مرجعیت به آنها بود. در نجف آیتالله سیستانی بهعنوان شاگرد برجسته آیتالله خویی مطرح بود. در قم افراد مختلفی مطرح بودند اما نه به شهرت مراجع درگذشته.
از لابهلای سطرهای خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۷۳ نکات تاریخی مهمی در این موضوع دیده می شود که به آنها اشاره میکنم:
۱- اول آبان حال آیتالله اراکی وخیم شد. به روایت خاطرات هاشمی همین روز با رهبری دیدار کرد و درباره احتمال درگذشت آیت الله اراکی هم صحبت کردند. هاشمی موضوع صحبت را چنین نوشته است:”مساله مرجعیت بعد از ایشان و لزوم تقویت قم در مقابل نجف و راههای وصول به این هدف”
آیتالله جنتی در خطبههای نماز جمعه تهران سخنانی علیه آیتالله سیستانی مطرح کرد. (جنتی طرح مرجعیت آیتالله سیستانی بعد از فوت مرحوم آیتالله اراکی را کار انگلیس دانسته بود) در خاطرات هاشمی آمده که آقای شهرستانی داماد آیتالله سیستانی ۲ آذر به دیدار هاشمی آمد و از سخنان آیتالله جنتی گله کرد و گفت آقای سیستانی دوستدار انقلاب و امام است و اینکه جنتی گفته در نجف به دیدار امام نرفته درست نیست. او از محدودیت های ایت الله سیستانی در نجف با وجود حکومت صدام گفت.
۲- هشت آذر آیتالله اراکی درگذشت. ۹ آذر حسن روحانی دبیر شورای امنیت ملی درباره مسایلی با هاشمی صحبت کرد که یکی گله از حملات به آیتالله سیستانی بهویژه در نمازجمعه بود. ۱۰ آذر جامعه روحانیت مبارز ۳ نفر مرجع را اعلام کرد که یکی از آنها رهبری بود. جمعه ۱۱ آذر آیتالله جنتی در نماز جمعه روی مرجعیت آیتالله خامنهای تاکید کرد. هاشمی تعجب کرد. نوشته است که در صحبت با رهبری، ایشان«مایل نبودند از تریبونهای رسمی و بهخصوص آنها که به خودشان مربوط است، تبلیغ شود.» همان روز جامعه مدرسین ۷ نفر را مرجع اعلام کرد که نام رهبری هم در آن لیست بود.
۳- دوازدهم آذر علیاکبر ولایتی وزیر خارجه به هاشمی گفت روز گذشته با علی لاریجانی رئیس صداوسیما به دیدار اعضای جامعه مدرسین رفتهاند. هاشمی نوشته که ولایتی از”ملاقات با اعضای جامعه مدرسین و باعث شدن اینکه اسم آیتالله خامنهای را در لیست ذیصلاح مرجعیت بگذارند، گزارش داد” رفتن دو مقام دولتی به قم نکته جالبی است. البته پس از اعلام لیست، رهبری گفت خبر نداشته و اگر اعضای جامعه مدرسین از او سوال میکردند میگفت این کار را نکنند و حتی پس از اعلامیه به تلویزیون گفته که نام او را در اعلامیه اعلام نکنند. اما گفتهاند تحریف اعلامیه میشود و مقدور نیست.
۴- نوزدهم آذر هاشمی نوشته که رهبری از تبلیغ جریان مرجعیت خودش نگران بود. ۲۰ آذر دوباره با هم صحبت کردند و رهبری گفت بناست روز چهارشنبه رسما اعلام کند که مرجعیت را نمیپذیرد. چهارشنبه ۲۳ آذر رهبری اعلام کرد که وظیفه رهبری و مرجعیت هر کدام مسوولیت سنگینی است. رهبری با اشاره به اصرارها برای دادن رساله گفت آقایان مراجع هستند و نیاز به رسالهدادن رهبری نیست. رهبری گفت: «خارج از ایران حکم دیگری دارد. بار آنها را من قبول میکنم. چرا؟ برای اینکه آن بار را اگر من برندارم، ضایع خواهد شد.» بسیاری معتقد بودند برای شیعیان خارج از ایران آقایان دیگر شناختهشده نیستند و ضرورت دارد رهبری بهعنوان مرجع معرفی شود. هاشمی در خاطرات این روز با اشاره به سخنان رهبری نوشت که پذیرفتن مرجعیت در خارج از کشور و نپذیرفتن آن در داخل کشور «در جامعه جا نخواهد افتاد. چون اگر مشکل رساله است، برای خارج چه باید کرد؟»