روایتی جالب از تنها جایی که ستارخان گریه کرد!
مادر به فرزندش گفت: خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم!
به گزارش تازهنیوز، وحید جعفری، فعال توئیتری با ذکر خاطرهای از ستارخان، از نامدارترین چهرههای مبارز در دوران مشروطه، در رشته توئیتی نوشت: ستارخان در خاطراتش میگوید: من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه میکردم آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد.
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم. و آن زمانی بود که ۹ ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا. از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل… کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و به دلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه میخورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش میدهد و میگوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: اشکالی ندارد فرزندم، خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم.
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد…