به گزارش تازهنیوز، آیا میتوان فیلمی در یک مکان و با ۱۲ کاراکتر ساخت که در آن تنوع میزانسن و ترکیب بندی بتواند محدود بودن به یک فضا را از یاد مخاطبان ببرد؟ آیا میتوان قصهای آنقدر مهم و درگیر کننده روایت کرد که به کمک افشای تدریجی اطلاعات، آن هم تنها ازطریق دیالوگ، مخاطب را تا پایان فیلم نگه داشت؟ آیا میشود آدمهایی از نسلهای مختلف و با طبقات اجتماعی متفاوت بر سر یک میز بنشینند و با وجود اختلاف نظرهای فراوان با یکدیگر بحث کنند؟ و آیا میشود به یک نتیجهگیری امید داشت؟ سیدنی لومت هم با تمهیدات کارگردانیاش و هم از زبان کاراکتر اصلیاش (که هنری فوندا نقش آن را بازی میکند) مدام به ما اعلام میکند که ممکن است...ممکن است... یا به بیان دقیقتر It’s Possible. فیلم ۱۲ مرد خشمگین درباره ممکنهاست. ممکنهایی هرچند طاقت فرسا و دشوار اما ارزشمند برای تحقق یافتن.

اگر بخواهیم خلاصهای از داستان را ذکر کنیم، باید بگوییم که با چیز غریبی روبهرو هستیم؛ ماجرا از آنجا شروع میشود که نوجوانی ۱۸ ساله به اتهام قتل پدرش دستگیر شده است. شواهد نشان میدهند که او مجرم است؛ اما خود شخص این اتهام را قبول ندارد. حالا طبق قانون ایالت متحدهی آمریکا، هیأت منصفهای شامل ۱۲ نفر تشکیل میشود و آنان باید همگی به اجماع درمورد مجرم بودن یا نبودن او رای دهند تا مشخص شود که نوجوان باید آزاد شود یا روی صندلی الکتریکی اعدام شود. داستان از جایی جذاب میشود که بدانیم این ۱۲ نفر، هرکدام از قشر اجتماعی، سنی و فکری متفاوتی آمدهاند. در رایگیری اول، ۱۱ نفر با اتکا به شواهد ظاهری به مجرم بودن نوجوان رأی میدهند اما یک نفر رای مخالف میدهد؛ پس باید بحث و گفتگو شروع شود. در روندی عجیب و بسیار جالب، به جای آنکه اکثریت بتوانند رای یک مخالف را برگردانند، اوست که موفق میشود یک به یک آرا را برگرداند و بیگناه بودن نوجوان را اثبات کند.

این داستان از لایههای متعدد و متنوع روانشناختی و جامعهشناختی برخوردار است. اولین نکته در تلاش مخالف در باب شناساندن اهمیت جان یک انسان است. جایی که اکثریت افراد، از وظیفه و رسالت خود آگاه نیستند و هرکدام میخواهند بنا به مشغله یا بیحوصلگی، سریعاً پرونده را مختومه کنند. اما شخصیت مخالف با ارزش دادن به انسانگرایی آنچنان به مرور در دل شخصیتهای دیگر (و مخاطب) رخنه میکند که فلسفهی اصلی داستان را رو میکند؛ همچنین اگر از بیرون نگاه کنیم، میفهمیم که این کاراکترسازی جذاب و بازی بینظیر هنری فوندا باعث شده تا شخصیت مذکور در فهرست پنجاه قهرمان برتر تاریخ سینما در بنیاد فیلم ایالات متحدهی آمریکا (AFI) قرار بگیرد. او کسی است که به طرزی موشکافانه، باحوصله و کاربردی، تفاوت واقعیت و حقیقت را مطرح میکند.
در مورد کارگردان(سیدنی لومت)
سیدنی لومت متولد ۲۵ ژوئن ۱۹۲۴ است. لومت یک کارگردان سرشناس آمریکایی بود و بیش از ۵۰ فیلم ساخته است و از بهترین آنها میتوان به ۱۲ مرد خشمگین، بعد از ظهر سگی و حکم اشاره کرد. او از سال ۱۹۵۷ سالی حداقل یک فیلم می ساخت و اکثر این فیلم ها جذب کننده بازیگران بزرگ بوده است. او کارش را در نیویورک، اما خارج از محفل تئاتر برادوی شروع کرد. اولین اثر او ۱۲ مرد خشمگین که در سال ۱۹۵۷ ساخته شد، که همینطور بهترین فیلمش بود. او در سال ۲۰۰۵ اسکار های فیلم نامه نویسی، بازیگری و هنر سینما دریافت کرد. وی در ۸ آوریل ۲۰۱۱ در سن ۸۶ سالگی بر اثر سرطان غدد لنفاوی در گذشت.
در مورد بازیگران(هنری فوندا)
هنری جیزن فوندا متولد ۱۶ مه ۱۹۰۵ در نبراسکا است، هنری فوندا ۴۷ سال در عرصه هنر هفتم بود، و بازی های به یاد ماندنی مانند ۱۲ مرد خشمگین و روزی روزگاری در غرب ازخود به جا گذاشت. در سال ۱۹۶۸ سرجو لئونه طلسم نقش های خوب فوندا را شکست و به او نقشی منفی در فیلم روزی روزگاری در غرب داد، میتوان گفت این نقش یکی از بهترین و ماندگارترین نقش های منفی دنیا سینماست. ۱۲ سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۲ در سن ۷۶ سالگی توانست برای فیلم" روی گلدن پاند"توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را کسب کند و از این جهت به مسن ترین بازیگری تبدیل شد که توانسته این جایزه را کسب کند. سرانجام در ۲۲ اوت۱۹۸۲ در لس انجلس بر اثر سکته قلبی درگذشت.