رویداد۲۴ نوشت: در شرایطی که سایه جنگ هنوز از سر کشور برداشته نشده و نگرانیها از شکننده بودن آتش بس میان ایران و اسرائیل ادامه دارد؛ فواد ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی، در یک برنامه تلویزیونی هشدار میدهد که احتمال حمله مجدد ظرف سه سال و نیم آینده بسیار جدی است. این اظهارنظرها بار دیگر بحث راهکارهای مقابله با این تهدید را به صدر تحلیلهای سیاسی و امنیتی کشور بازگردانده است.
فواد ایزدی با استناد به پیشبینی ابراهیم متقی، احتمال تکرار حملات نظامی به ایران را جدی میداند و میگوید: «آنها میخواهند تهران را غزه کنند.» این جمله تلویحاً نشاندهنده آن است که تهدید فراتر از یک هشدار صرف است و میتواند در قالب یک عملیات نظامی گسترده علیه زیرساختهای حیاتی کشور ظهور کند. او تأکید میکند که حفظ قدرت موشکی کشور عامل اصلی بازدارندگی بوده و بدون آن تهران میتوانست همانند غزه آسیبپذیر باشد.
این اظهارات، اما با واکنشها و انتقادهایی در فضای مجازی نیز همراه شده است. مثلا احمد زیدآبادی نوشت: «اگر میدانید که میخواهند تهران را غزه کنند، پس چرا بر طبل ادامهٔ جنگ میکوبید و با هر حرکتی که بخواهد مانع ازسرگیری جنگ شود، با تمام قوا به مقابله برمیخیزید؟»
راهکار مقابله؛ دیپلماسی یا تقویت بازدارندگی؟
سؤال کلیدی این است که در برابر این تهدید جدی، راهکار مقابله کدام است؟ برگشت به مسیر دیپلماسی با مذاکره مجدد و احتمال امتیازدهی، یا تقویت توان هستهای و بازبینی دکترین دفاعی؟
ایزدی معتقد است که «طرف مقابل از مذاکره عبور کرده» و دیدگاههای ترامپ مبنی بر نابودی کامل برنامه هستهای ایران نشان میدهد مذاکرات به تنهایی راهکار قابل اعتمادی نیست. او میگوید بازبینی دکترین هستهای، یعنی اصلاح استراتژی امنیتی و احتمالاً افزایش توان هستهای در قالب بازدارندگی، راهکار منطقی برای مقابله با قدرت نظامی چندصد برابری آمریکا است.
تبعات بازبینی دکترین هستهای چیست؟
بازبینی دکترین هستهای، اما میتواند آثار متعددی داشته باشد؛ از یکسو احتمال افزایش تنشهای منطقهای و جهانی، و از سوی دیگر تقویت توان بازدارندگی و تضمین امنیت ملی ایران.
این بازبینی میتواند به معنای بازنگری در اهداف برنامه هستهای، توسعه فناوریهای دفاعی مرتبط و حتی تغییرات در سیاستهای راهبردی کشور باشد که باید با دقت و در چارچوب منافع ملی مدیریت شود.
سوال اینجا است که این تحلیلها و پیشنهادها تنها محدود به طیفهای سیاسی خاصی که در رسانه ملی بیشتر دیده میشوند است یا در لایههای بالای تصمیمگیری و قدرت نیز مطرح است و گزینهای جدی برای مقابله با تهدیدات خارجی به شمار میرود؟ باید دید که این موضوع از یک بحث جناحی فراتر رفته و به یک مسئله راهبردی و ملی تبدیل شده یا مسئولان و تصمیم گیرندگان در سطوح عالی هنوز به میز مذاکره امیدوار هستند؟
این طور که به نظر میرسد برخی گروهها در داخل با ایجاد فضای ملتهب، خطر رادیکالیزه شدن مواضع را افزایش داده و مسیر رسیدن به راهحلهای پایدار را دشوار میکنند.
ضرورت بازگشت به دیپلماسی و پرهیز از تنشزایی
نباید فراموش کرد که با وجود هشدارها درباره احتمال حمله مجدد و شروع دوباره درگیری نظامی، تشدید تنشها و لحن تند سیاسی به نفع کشور نیست. تجربه نشان داده است که تنشافزایی صرفاً بحرانها را عمیقتر میکند و به جای تضمین امنیت، میتواند کشور را به سمت شرایط بحرانیتر سوق دهد.
تحولات اخیر در حوزه سیاست خارجی و مذاکرات هستهای نیز نشان میدهد که هنوز ظرفیت دیپلماسی برای کاهش تنشها و یافتن راهحلهای منطقی وجود دارد. در این شرایط، لازم است نگاههای جناحی که به دنبال تشدید اختلاف و التهاب هستند، کنار گذاشته شده و سیاستگذاران بر مسیر دیپلماسی و مدیریت هوشمندانه بحرانها تمرکز کنند تا امنیت و آرامش ملی حفظ شود.
نظر شما