یک استاد ژئوپلیتیک گفت: واقعیت این است که جنگنده‌های اسرائیلی وارد آب‌های خلیج فارس شدند و بدون چراغ سبز آمریکا نمی‌توانستند به قطر حمله کنند.

حمله‌ای که جهان عرب را به وحشت انداخت/ بدون چراغ سبز آمریکا جنگنده‌ها...

عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیک با اشاره به برگزاری نشست کشورهای عربی - اسلامی با محوریت حمله اسرائیل به قطر در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: واقعیت این است که حمله به دوحه حساسیت جهان عرب را برانگیخت؛ به‌ویژه اینکه اسرائیل پس از این حمله (که مدعی است هدف آن نه قطر بلکه سران حماس بوده) هیچ‌گونه تلاش جدی برای تعدیل موضع خود نکرده است. مقامات اسرائیل همچنان قطر را تهدید می‌کنند که اگر رهبران حماس در این کشور باقی بمانند، حملات ادامه خواهد داشت و حتی تهدید کرده‌اند که در صورت پناه گرفتن سران حماس در ترکیه یا عربستان نیز حملات خود را دنبال خواهند کرد. به‌ این‌ ترتیب، یک وضعیت کاملاً تهاجمی شکل گرفته که به‌طور آشکار با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا همراه شده است. در این مسیر وزیر خارجه آمریکا در جریان سفر اخیر خود به اسرائیل، ضمن ابراز نگرانی، اعلام کرد که این مسئله تأثیری بر روابط واشنگتن و تل‌آویو نخواهد گذاشت. بر این اساس این حمله به‌طور جدی با هماهنگی آمریکا انجام شد و صرفاً اطلاع‌رسانی چند دقیقه‌ای قبل از آغاز عملیات به واشنگتن صورت نگرفت. 

وی ادامه داد: واقعیت این است که جنگنده‌های اسرائیلی وارد آب‌های خلیج فارس شدند و بدون چراغ سبز آمریکا نمی‌توانستند چنین اقدامی کنند. حال باید پرسید چرا آمریکا مجوز چنین حمله‌ای را صادر کرده است؟ به نظر می‌رسد که واشنگتن در شرایط کنونی و با توجه به بحران‌های پیچیده‌ای که در عرصه بین‌المللی و به‌ویژه در منطقه وجود دارد، موقتاً پروژه «طرح ابراهیم» را کنار گذاشته تا در آینده آن را دوباره پیگیری کند. همین مسئله به اسرائیل این جسارت را داده که سران حماس را در قطر هدف قرار دهد. از سوی دیگر، ترامپ شاید تصور کرده باشد که با ترور رهبران حماس، این جنبش دیگر نتواند جایگزینی کاریزماتیک و شاخص پیدا کند؛ به‌ویژه آنکه بسیاری از رهبران نظامی حماس پیش‌تر ترور شده‌اند. او به این ترتیب می‌خواهد یک دستاورد سیاسی ـ نظامی در غزه برای خود بسازد. در هفته‌های اخیر نیز اسرائیل با مجوز آمریکا حملات شدیدی علیه مردم غزه انجام داده و آنها را مجبور به مهاجرت به سمت گذرگاه «رفح» کرده است. 

سفیر پیشین ایران در نروژ تصریح کرد: نکته مهم دیگری که نباید فراموش کرد، سفر سه تا چهار ماه قبل ترامپ به منطقه است. او از این سفر دستاورد بزرگی برای خود ساخت و به مردم آمریکا اعلام کرد که توانسته سه هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی از قطر، امارات و عربستان جذب کند. ترامپ حتی چندین هفته بر این موضوع مانور داد و آن را به‌عنوان موفقیت خود معرفی کرد و حتی از هدیه یک هواپیمای ۴۰۰ میلیون دلاری از سوی قطر بهره‌برداری تبلیغاتی کرد و آن را نشانه‌ای از موفقیت سفر خود دانست. با این تفاسیر اما به نظر می‌رسد در این مدت سه کشور عربی هیچ اقدام جدی برای اجرای آن سرمایه‌گذاری یا حتی برداشتن گام‌های اولیه انجام نداده‌اند. از نگاه ترامپ، این کشورها عملاً او را بازی داده‌اند و نباید فراموش کرد که در دوره اول ریاست جمهوری نیز، علیرغم تهدیدات ناشی از یمن، ترامپ حمایت جدی از این کشورها به عمل نیاورد. بنابراین، رهبران عرب به‌خوبی می‌دانند که نمی‌توانند روی ترامپ به‌عنوان متحدی واقعی حساب کنند. زمانی که انتخابات آمریکا در جریان بود، شاید دو کشور از میان سه کشور عربی تمایل بیشتری به ترامپ داشتند، اما پس از روی کار آمدن او، اختلافات در سیاست خارجی حتی با متحدان اصلی آمریکا از جمله کشورهای اروپایی، کانادا و مکزیک آشکار شد و حتی ترامپ در موضوع اوکراین نیز نشان داد که حاضر است منافع متحدانش را فدای توافق با روسیه کند و در نتیجه، بی‌اعتمادی کشورهای عربی به ترامپ افزایش یافت. 

وی افزود: از این منظر، می‌توان گفت حمله اخیر به قطر می‌تواند نوعی فشار یا هشدار ترامپ به این کشورها باشد تا تعهدات مالی خود را عملی کنند. او در ذهن خود تصور می‌کند که باید بخشی از آن سه هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری وعده‌داده‌شده در آمریکا تحقق یابد، اما در عمل چنین نشده است. این رویکرد ترامپ مشابه شیوه‌ای است که در قبال ایران یا حتی هند به کار برد؛ جایی که تلاش کرد با فشار و تهدید امتیازات بیشتری بگیرد، اما در نهایت شکست خورد. در مورد قطر، احتمالاً جهان عرب این حمله را محکوم خواهد کرد. برخلاف شورای امنیت سازمان ملل که در قطعنامه اخیر خود نامی از اسرائیل نیاورد تا با وتوی آمریکا مواجه نشود، این‌بار احتمالاً نام اسرائیل در بیانیه‌ها ذکر خواهد شد. هرچند بعید است که این محکومیت‌ها به شکل‌گیری یک فرمول دفاع دسته‌جمعی یا امنیت جمعی منجر شود، چراکه چنین اقدامی نیازمند نشست ویژه و هماهنگی عمیق میان کشورهای عربی است. احتمال دارد ترکیه و حتی ایران چنین پیشنهادی بدهند، اما آنچه مصر دنبال می‌کند بیشتر امنیت جمعی عربی است تا پیمان مربوط به کشورهای اسلامی.

فرجی راد گفت: با این حال، این حمله جهان عرب را به‌شدت تکان داد. از سوی دیگر، نخست‌وزیر قطر اخیراً در واشنگتن با ترامپ دیدار و حتی در ضیافت شام او شرکت کرده است. در این دیدار خواسته‌های آمریکا مطرح شد و قطر نیز تلاش کرد اتحاد خود با واشنگتن را به نمایش بگذارد. بنابراین بعید است که خود قطر بخواهد برخوردی جدی انجام دهد که به معنای رویارویی با آمریکا باشد. ایجاد سازوکار امنیت جمعی عربی در چنین شرایطی به معنای کنار گذاشتن آمریکا از معادله خواهد بود، حال آنکه آمریکا در بیشتر کشورهای عربی پایگاه نظامی دارد و این کشورها به‌خوبی می‌دانند رویارویی مستقیم با واشنگتن پرهزینه خواهد بود. با وجود این، به نظر می‌رسد کشورهای عربی به‌تدریج به دنبال ایجاد توازن در روابط خارجی خود هستند و چین می‌تواند شریک مهمی در این زمینه باشد. آنها نمی‌خواهند به‌سرعت کاخ سفید را تحریک کنند، اما در میان‌مدت به دنبال تدوین سیاستی خواهند بود که تعادلی میان آمریکا و قدرت‌های دیگر برقرار کند و این امر به‌ویژه در صورتی جدی‌تر خواهد شد که سیاست‌های آمریکا همچنان فاقد رویکرد اعتمادساز باشد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: کشورهای عربی تجربه کرده‌اند که نمی‌توانند به دولت‌های دموکرات آمریکا نیز اعتماد کنند و حتی در دوران اوباما و بایدن نیز مشکلات زیادی با واشنگتن داشتند. ترامپ اما با شدت بیشتری نشان داد که حتی حاضر نیست اسرائیل را مهار کند، چه برسد به اینکه برای متحدان عربی هزینه‌ای بپردازد؛ چراکه او بارها اجازه داد اسرائیل با الفاظ تهدیدآمیز از حمله به ترکیه، عربستان یا حتی دیگر کشورهای منطقه سخن بگوید. به همین دلیل، می‌توان گفت ترامپ انتظاراتی از این کشورها داشته و اکنون تلاش می‌کند با فشارهای غیرمستقیم، از جمله حمایت از حمله اسرائیل به قطر، امتیازاتی بگیرد. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

آخرین مطالب